استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به سطح متفاوت از استعداد و توانایی در یادگیری میان دانشآموزان گفت: حدی از این تقاضا منطقی است؛ ممکن است دانشآموزی به ساعات بیشتر آموزش نیاز داشته باشد یا به کتابهای دیگر، که این امر پذیرفتنی است. اما آنچه قابل پذیرش نیست عرضه بیش از حد و تبلیغات گسترده رسانهای آن است که به دلیل وجود تقاضا، تداوم یافته است. بنابراین باید تقاضا را تعدیل کرد تا عرضه این مواد نیز متعادل شود.
به گزارش عطنا به نقل از ایرنا، استفاده از کتاب های کمک درسی و توسل به انواع آزمون ها که پیش از این و در دهه های 70 و 80 بیشتر به سال های آخر دبیرستان یا کل این دوره محدود می شد، امروزه به دوره های دیگر سرایت کرده و دانش آموزان و والدین از سال های اول دبستان باید در کنار کتاب های درسی از کتاب های کمک درسی یا حتی بعضی موارد پاسخنامه ها استفاده کنند.
روندی که هم در وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد اصلی تعلیم و تربیت در کشور و هم توسط کارشناسان برجسته این حوزه نقد می شود و هم ناگفته پیداست موجب سردرگمی و اتلاف وقت دانش آموزان و والدین شده و عواقب ناخوشایند زیادی برای نسل آینده ایران دارد.
وزیر آموزش و پرورش اخیرا در همایش تجلیل از مولفان کتب درسی گفت: ترویج کتاب های کمک درسی آثار تربیتی و پرورشی بسیار زیادی دارد؛ اینکه دانش آموز احساس کند نیاز به حضور چهره به چهره و در کنار همسالان قرار گرفتن ندارند زیرا شاه کلیدها با این کتاب ها در اختیار او قرار دارد نتیجه آن خواهد شد که به جای اینکه میوه یادگیری در مدت 9 ماه به بار بنشاند در یک فضای گلخانه ای در مدت 20 روز تا یک ماه و به صورت فشرده به او آموزش داده می شود.
خبرگزاری ایرنا برای پی بردن به دلایل اقبال به این کتاب ها و باید و نبایدها در این زمینه، مجموعه گپ و گفت هایی را با ذی نفعان مختلف یعنی دانش آموزان، آموزگاران و مولفان کتاب های درسی و غیردرسی همچنین کارشناسان حوزه تعلیم و تربیت تدارک دیده است.
دکتر آمنه عالی در گفت وگو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا در مورد لازم و مفید بودن استفاده از کتاب های کمک درسی در کنار کتاب های درسی برای دانش آموزان گفت: بازار آزاد آموزش و کتاب های کمک درسی در بسیاری کشورها وجود دارد و در واقع منع قانونی برای چاپ و استفاده از این کتاب ها نیست؛ اما شرایط خاصی در جامعه ما حاکم است که اقبال والدین و دانش آموزان را به آموزش خصوصی بیشتر می کند.
وی با اشاره به وجود تقاضای افراطی برای این نوع مواد آموزشی غیررسمی افزود: باید دلایل تقاضا را بررسی کرد؛ نه اینکه وجود بازار غیررسمی آموزش را منع کنیم. در یک چرخه طبیعی عرضه و تقاضا، اگر کتابی که منتشر می شود با اقبال روبرو نشود به خودی خود طرد می شود و به همین شکل اگر از آموزشی که در آموزشگاه ها ارائه می شود استقبال نشود، آموزشگاه بعد از مدتی از گردونه خارج می شود.
استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به سطح متفاوت از استعداد و توانایی در یادگیری میان دانش آموزان گفت: حدی از این تقاضا منطقی است؛ ممکن است دانش آموزی به ساعات بیشتر آموزش نیاز داشته باشد یا به کتاب های دیگر، که این امر پذیرفتنی است. اما آنچه قابل پذیرش نیست عرضه بیش از حد و تبلیغات گسترده رسانه ای آن است که به دلیل وجود تقاضا، تداوم یافته است. بنابراین باید تقاضا را تعدیل کرد تا عرضه این مواد نیز متعادل شود.
وی اضافه کرد: این تقاضای کاذب متأثر از دو رابطه دردسرساز بین نظام آموزش رسمی و این مجموعه نشر و آموزش غیر رسمی است. رابطه اول، رابطه نظارتی و تأییدی است؛ مرسوم شده است که مهرهای تایید شده ای روی این کتاب های کمک درسی می زنند با عنوان سازمان های زیر نظر آموزش و پرورش مانند سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزش یا دفتر انتشارات و تکنولوژی آموزشی، این امر به ناشران اجازه می دهد کتاب های خود را در رسانه ها راحت تر تبلیغ کنند و هم خانواده ها و هم مدارس کتاب ها را بپذیرند.
این کارشناس تعلیم و تربیت با تاکید بر ضرورت نظارت دقیق و علمی گفت: با اینکه این نظارت ها وجود دارد نمی دانیم واقعا نظارت می شود یا خیر؛ زیرا بعضی کتاب ها اشکالات عمده آموزشی دارند، برای نمونه کتاب های کمک درسی در پایه اول دبستان وجود دارد که اشکال دارد اما اگر اعتراض شود مهرهای تایید را نشان می دهند. ناظران در آموزش و پرورش یا واقعا نمی توانند آنها را به خوبی ارزیابی کنند یا اصلا سیستم نظارت و ارزیابی درکار نیست؛ اگر نظارت درست و دقیق نباشد بهتر است حذف شود.
دکتر عالی با اشاره به بخش دیگری از این روابط تاکید کرد: نوع دوم رابطه، استفاده از این آموزش ها به ویژه کتاب های کمک درسی در آموزش رسمی است. وقتی این کتاب ها به عنوان یک منبع اصلی در طراحی سوالات آزمون های سرنوشت ساز مانند آزمون سراسری، امتحانات نهایی مدارس، آزمون های مدارس استعداد درخشان و دیگر آزمون های رایج در مدارس، استفاده می شوند، مسلما تقاضا افزایش می یابد.
وی اشاره کرد: با موعظه نمی توان والدین و معلمان را از گرایش به این کتاب ها منع کرد، وقتی موفقیت تحصیلی دانش آموزان و استخدام و آینده شغلی فارغ التحصیلان نظام آموزشی ما به نتایج آزمون ها وابسته است، عقل سلیم حکم می کند که آموزش ها هم مبتنی بر همین منابع باشد.
«بسیار هم دیده می شود مدارس با ناشران جزئی تر وارد معامله می شوند؛ کتب آنها را با تخفیف تهیه می کنند اما با قیمت پشت جلد به دانش آموزان می فروشند و کار با این کتاب ها را به معلم و دانش آموز تحمیل می کنند.»
دکتر عالی در پاسخ به این سوال که چطور می توان در شرایطی که آزمون ها همچنان سرنوشت ساز هستند، روند را به کاهش استرس روی دانش آموزان و اقبال نسبت به این کتاب ها تغییر داد، گفت: بحث پیچیده ای است، به عنوان مثال در خصوص آزمون های مدارس استعداد درخشان، دردسر اصلی این است که آموزش های پیشرفته در این مدارس با امکانات بیشتر و از بودجه عمومی انجام می شود، بنابراین مردم حق دارند برای این آموزش ها سرودست بشکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی افزود: هر چند متاسفانه دستاوردهای این آموزش های پیشرفته معمولا به عنوان کالایی آماده و با عناوین دانش آموز مدرسه تیزهوشان، استعداد درخشان، افراد برتر کنکور یا دانش آموزان موفق در المپیادها بیشتر نصیب کشورهای دیگر می شود و نفعی از آن به مردم نمی رسد.
وی ادامه داد: در حالیکه وظیفه غایی آموزش رسمی، پرورش اکثریت رشد یافته است نه اقلیت نخبه و اکثریت رشد نایافته؛ مسلما در چنین جامعه ای ارتباط سازنده بین گروه های مردمی برقرار نمی شود.
دکتر عالی با تاکید بر ضرورت تشخیص استعدادها گفت: باید دید دستاورد این امر با توجه به بودجه عمومی که صرف آن می شود، چیست.
این استاد دانشگاه در مورد تاکید بر مهارت محوری در آموزش و پرورش به ویژه در سال های اخیر گفت: مهارت محوری به ویژه در کتاب های دبیرستان و هنرستان تا حدی نفوذ کرده است، در مواردی تصنعی و از کشورهای دیگر الگو گرفته شده است. اما امیدی به موفقیت این برنامه نیست؛ زیرا همه اجزای سیستم آموزشی باید در راستای این هدف تنظیم شود تا اثربخشی ممکن شود؛ معلم هم باید بتواند مهارت را آموزش دهد، موفقیت تحصیلی و قبولی در آزمون ها هم باید وابسته به مهارت آموزی باشد. در غیر اینصورت دانش آموز زیر بار یادگیری مهارت نمی رود، خانواده به آن ارج نمی گذارد و معلم آموزش نمی دهد.