دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و برخی مرتجعان عرب عمدتاً به خاطر لاپوشانی کردن شکستهای سیاسی و حقوقی خودشان سعی میکنند یک فضای بحرانی و افراطی را در سازمان ملل حاکم کنند ولی واقعیت قضیه این است که سازمان ملل متحد، مهد دیپلماسی است لذا هدف اول هیئت ایرانی باید فرصتهای دیپلماتیک متن، حاشیه و لابیهای سازمان ملل متحد برای رفع اختلافات دوجانبه و کاهش تنشهایی که در مناسبات دوجانبه با کشورهای مختلف وجود دارد، باشد.
به گزارش عطنا، حشمتالله فلاحتپیشه، استادیار علومسیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در یادداشتی در روزنامه آرمان امروز با اشاره به سفر آقای روحانی به نیویورک، پیامدهای این سفر را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه آن را با هم میخوانیم:
اگر سفر آقای روحانی به نیویورک را با نگاهی متفاوت مورد ارزیابی قرار دهیم، سازمان ملل متحد بزرگترین کانون دیپلماسی در دنیاست، لذا حرف اول را در آنجا، دیپلماسی میزند.
هرچند در سالیان اخیر بازیگرانی مثل دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و برخی مرتجعان عرب عمدتاً به خاطر لاپوشانی کردن شکستهای سیاسی و حقوقی خودشان سعی میکنند یک فضای بحرانی و افراطی را در سازمان ملل حاکم کنند ولی واقعیت قضیه این است که سازمان ملل متحد، مهد دیپلماسی است لذا هدف اول هیئت ایرانی باید فرصتهای دیپلماتیک متن، حاشیه و لابیهای سازمان ملل متحد برای رفع اختلافات دوجانبه و کاهش تنشهایی که در مناسبات دوجانبه با کشورهای مختلف وجود دارد، باشد.
درواقع درحالیکه هیئت ایرانی حقانیتهای جمهوری اسلامی ایران در مسئله برجام و حس مشارکت جویانهاش را مطرح میکند ولی درعینحال تنشزدایی را نباید ازنظر دور کند؛ اما بهطور طبیعی آقای روحانی و آقای ظریف از اختیار لازم برای پیشبرد دیپلماسی با طرف آمریکایی برخوردار نیستند. چون آمریکاییها به دیپلماسی پشت کردهاند، عهدشکنی کردهاند و الآن هم هدفشان از مذاکره، بیشتر مذاکره برای مذاکره است و برنامه یا پلانی را برای مذاکره ندارند که در قالب آن بتوان مذاکره کرد.
ولی اگر حتی روی سخن هیئت آمریکایی فقط با ایران است، اما روی سخن هیئت جمهوری اسلامی ایران باید به دنیا باشد؛ یعنی اگر فرصتی برای کاهش تنش با هر بازیگری حتی با آمریکا به وجود آمد، باید از این فرصت استفاده کنیم. چون واقعیت این است که سیاست افراطی ترامپ حتی در آمریکا هم الآن در اقلیت قرار دارد و در آمریکا هم منتقدان جدیای را دارد. ضمن اینکه خود ترامپ هم میداند بیشازحد نمیتواند سیاست تهاجمی افراطی علیه ایران را شکل دهد.
چون بههرحال تهاجم حتی در بازی فوتبال هزینه بر و انرژی بر است و یک تیم نمیتواند 90 دقیقه تهاجم کند بلکه وقتی به نتیجه نرسد، وادار به عقبنشینی میشود چون نمیتواند هزینههای موجود را تحمل کند.
الآن ترامپ در قبال کشورهای مختلف، سیاست تهاجمی در پیشگرفته و مهمترین هدفش هم تجاری است. جنگ تجاری اصلیاش با کشورهایی مثل چین، اتحادیه اروپایی، ژاپن و کشورهایی در غرب اروپا مثل آلمان است که معتقد است آلمان دارد به امپراتوری امروز غرب تبدیل میشود.
آمریکا حتی برای مقابله با کشورهایی مثل کانادا و آمریکای لاتین هم دارد هزینه میدهد و اینجاست که شکست آنها در قالب سیاستهای تجاری مشهود است ولی در قبال ایران چیزی که وجود دارد بیشتر نوعی شعار و سیاستهای افراطی است درحالیکه ترامپ میداند بیشازحد نمیتواند سیاست تهاجمیاش در قبال ایران را به پیش ببرد و همین دلیل بخشی از سیاست مذاکرهای که مطرح میکند ناشی از خستگی و هزینههای فراوان برای اعمال سیاستهای افراطیاش است.
ولی ضمن اینکه باید نگاه بدبینانهای به هیئت آمریکایی داشته باشیم درعینحال باید مانع از تصاعد یعنی گسترش بحران بین ایران و آمریکا شویم و از فرصتی برای تنشزدایی استفاده کنیم.
آقای روحانی میتواند ملاقات متعدد با حوزههای دانشگاهی و فکری آمریکا و حتی سیاستمداران سابق و اسبق آمریکایی داشته باشد برای اینکه الآن ایران کشوری است که مورد هدف سیاست ناعادلانه و غیرمنطقی ترامپ قرار گرفته لذا بهراحتی میتواند بدون پنهانسازی، لابیسازی کند؛ یعنی خیلی از کشورها مثل عربستان، لابیهایشان پنهان است ولی ما میتوانیم لابیهایی شکل دهیم که در سطح دیپلماسی عمومی شکل میگیرد و در سطح عمومی میتواند از سیاستهای ما حمایت کند.