دانشیار انسانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: قانعیراد معتقد بود چیزی که علم را ایجاد میکند صرفا ایدهها نیست بلکه ارزشها هم است، او تشریح کرد که اگر چه اسلام هم در ایران بود، هم در آفریقا و هم در میان اعراب حجاز اما فقط در ایران تفسیر خلاقانه از اسلام امکانپذیر شد؛ تفسیری که امکان شکلگیری الگوی تجربی علم را فراهم ساخت.
به گزارش عطنا، همزمان با چهلمین روز درگذشت زندهیاد محمدامین قانعیراد، آیین گرامیداشت این استاد عالیقدر و مراسم رونمایی از کتاب «اخلاقیات شعوبی و روحیه علمی» شنبه، ۶ مردادماه با حضور خانواده مرحوم محمدامین قانعیراد، جمعی از فرهیختگان و اصحاب علم در انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، مسعود کوثری، دانشیار ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران و مدیر انتشارات علمی و فرهنگی، مقصود فراستخواه، دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، محمد فاضلی، استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، داریوش رحمانیان، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران و عضو مؤسسه راویان آینده فرهنگ، نعمتالله فاضلی، دانشیار پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و برادر بزرگ مرحوم محمدامین قانعیراد به سخنرانی پرداختند.
نعمتالله فاضلی، دانشیار پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ویدئویی که در این مراسم پخش شد، گفت: اساس کتاب «اخلاقیات شعوبی و روحیه علمی» قانعیراد نوعی نظریه فرهنگی درباره تأسیس علوم انسانی و اجتماعی در جهان اسلام بویژه در ایران است؛ قانعیراد نظریه فرهنگی علم را در این کتاب مطرح کردند.
وی گفت: در قرون سوم، چهام و پنجم در ایران رنسانسی شکل میگیرد و علم به معنای اخص کلمه تأسیس میشود، برمبنای دیدگاه قانعیراد پرسش اساسی این است که در این قرون در ایران چه موقعیتهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وجود داشت که امکان تأسیس و شکلگیری علم را فراهم ساخت؟
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: در این دوره طلایی تمدن ایرانی، اتفاقی که در ایران افتاد این بود که علم با ویژگی منحصر به فرد و متمایزی شکل گرفت که قانعیراد این تمایز را روششناسی تجربی علم نامید.
فاضلی در ادامه گفت: قانعیراد در این کتاب توضیح میدهد که در این دوره ما سه الگوی علم داشتیم، الگوی قیاسی، تأویلی و تجربی؛ الگوی تجربی را ایرانیان بهعنوان یک الگوی روششناسی ابداع کردند که در آن مشاهده، اندازهگیری و استفاده از داده مبتنی بر واقعیت اهمیت دارد، این الگوی روششناسی که ایرانیان ابداع کردند به نوعی با شکلی از سازمان اجتماعی و فرهنگی در این دوره ایران هماهنگی و تناسب دارد؛ این تناسب میان سازمان اجتماعی و فرهنگی و روششناسی علم در واقع گسترش علم را ایجاد میکند.
وی گفت: قانعیراد سازمان اجتماعی علم را مجموعهای از ارزشهای فرهنگی میداند که این ارزشهای فرهنگی را شعوبیه باور داشت و به شعوبیه انگیزههای لازم برای اینکه بتوانند به نوعی برای توسعه علمی تلاش کنند را میداد.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: قانعیراد این ارزشهای فرهنگی را با سه محور «تصویه»، یعنی اعتقاد و باور به ارزش و مساوات، «هویت» یا حس تعلق، «همبستگی اجتماعی» یا هویت ملی و «تعارف» یعنی باور به شناخت متقابل توضیح میدهد.
فاضلی اظهار کرد: علمی که در ایران شکل گرفت در واقع ترکیبی از دانش یونانیها، اسکندریه، مصر، هند، کلدانیها و از جمله ایران پیش از اسلام است. قانعیراد در این کتاب به دنبال این است تا راهی برای توسعه علم در ایران پیدا کنند، او در این کتاب نشان میدهد که کار پژوهش و علم، جدا و به دور از ارزشها، باورها و کلیات دانشمندان نیست.
وی افزود: ایشان در پیشگفتار جدیدی که برای کتاب نوشته تأکید میکند که «شعوبیهها» مسلمانان غیرعرب بودند، بسیار ایران را دوست میداشتند و این عشق به ایران، هویت اجتماعی و همبستگی به آنها انرژی عاطفی میداد که این انرژی نقش تعیینکنندهای در تغییر آنها داشت.
دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان گفت: دانشمندان ایران در دوره طلایی ایران، روی گشودهای به جهان داشتند، ایشان معتقد بود چیزی که علم را ایجاد میکند صرفا ایده ها نیست بلکه ارزشها هم است؛ بنابراین معتقد بود اگرچه اسلام هم در ایران بود، هم در آفریقا و هم در میان اعراب حجاز اما فقط در ایران تفسیر خلاقانه از اسلام امکانپذیر شد؛ تفسیری که امکان شکلگیری الگوی تجربی علم را فراهم ساخت.