عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با بیان اینکه جوان دوره ما دلشده آرمانشهر بود اما جوان امروز دلزده ویرانشهر است، گفت: ما جوانان را در دنیای برساخت شده اجتماعی خود تعریف و کنترل میکنیم و جوانان را موضوع تابوهای خود میکنیم. با گفتمانهای خود یک قدرت هژمونیک ساختهایم و با دالهای مرکزی مثل اخلاق، دین، هنجار، هویت و نظام بر جوانان مسلط میشویم.
به گزارش عطنا، نشست «تأملی بر رنجهای جوانان و جوانی» با حضور دکتر مقصود فراستخواه، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی و دکتر محمدسعید ذکایی، استاد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی، دوشنبه، 1 مرداد در مؤسسه رحمان برگزار شد.
مقصود فراستخواه، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در این نشست به ارائه دیدگاههای خود درباره «رنجهای جوانان و جوانی» پرداخت و در ابتدا گفت: مناسبات جامعه ما با جوانان بحثانگیز است.
وی افزود: صورت مسئله این است که جوانان امروز ابژهای برای بزرگان رسمی جامعه هستند. ما هنوز تولد سوژه جوان ایرانی را باور نداریم و هنوز معتقدیم جوانان ابژه ما هستند. بدین معنا که هنوز فرصت ظهور جوانان پیدا نشده است تا فاعل شناسایی این شهر شوند.
دانشیار برنامهریزی آموزش عالی گفت: جوانان دور و بر ما هستند اما بسیار دور از ما هستند. جوانان نه تنها ابژه ما هستند بلکه ما تمایل داریم آنها را به عنوان یک مسئله یا بحران مطرح کنیم. ما هستیم که تمایل به بازنمایی فرهنگی اعمال آنها داریم و به آنها برچسب میزنیم. بیتقیدی، بزهکاری، عدم رعایت موازین دینی و مانند اینها از مواردی است که امروزه به جوانان نسبت میدهیم.
فراستخواه در ادامه گفت: بزرگانی که برای جوانان برنامه رسمی مینویسند هیچ اعتنایی به تمرینات و فعالیت آنان ندارند. ما جوانان را در دنیای برساخت شده اجتماعی خود تعریف و کنترل میکنیم و جوانان را موضوع تابوهای خود میکنیم. با گفتمانهای خود یک قدرت هژمونیک ساختهایم و با دالهای مرکزی مثل اخلاق، دین، هنجار، هویت و نظام بر جوانان مسلط میشویم.
وی تصریح کرد: جوانان امروز با توجه به تعاریف جامعهشناختی اغلب متولدین دهه 70 و 80 هستند و نه خاطرهای از جنگ دارند نه خاطرهای از انقلاب. اما ما مرتبا در حال روایت کردن این دو اتفاق هستیم و همین باعث میشود صدای آنها کمتر به گوش برسد. آنها کنار ما هستند اما از ما دور هستند.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی با بیان اینکه ما بزرگترها ذخیره سنی داریم اما جوانان تنش سنی دارند، گفت: کسانی که ذخیره سنی دارند برای کسانی که تنش سنی دارند مرتبا در حال برنامهریزی هستند. ذخیره سنی یعنی اینکه ما ذخیره ارضا داریم، به عبارت بهتر ما خاطرات مختلفی از دورههای مختلفی داریم و به لحاظ تجربه وقایع مختلف ارضا شدهایم. مثل انقلاب، مثل قدرت، جنگ و... . خاطره پایان داریم یعنی یک اتفاقی مثل جنگ رخ میدهد و در آخر پایان مییابد. اما اینها برای جوانان تنها یک روایت هستند و آنها تنش سنی دارند؛ تنشهایی که ما نداریم. خاطره جوانان بی قدرتی، جنبش سبز و مانند اینهاست.
فراستخواه گفت: قناعت سیاسی از دیگر خاطرات جوانان ماست که در سالهای 92 و 96 نمایان شد. خاطره آنها مقاومت است، مثل مقاومت در نوع پوشش. طی پژوهشی که داشتیم فهمیدیم که برای جوانان لباس اول سبک زندگی است و بعد تبدیل به مقاومت میشود. خاطره جوانان ما بحران است، آن هم درباره پیش پا افتادهترین اتفاقات مثل آبوهوا.
وی مهاجرت مبهم را از دیگر خاطرات جوانان دانست و گفت: مهاجرت جوانان امروز با جوانان دیروز متفاوت است. مهاجرت جوانان امروز به این شکل است که بروم به جایی که شاید بهتر از ایران باشد. مهاجرت جوانان دیروز اتوپیایی بوده است و برای حضور در یک مدینه فاضله بوده است.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی خاطرنشان کرد: سن سکته، خودکشی و بزهکاری پایین آمده است چون جوانان امروز تنشهای مختلفی مثل کنکور، سلامت روح و جسم، تنهازیستی، مسیر شغلی، مسکن و امنیت جانی دارند. اینها نشانگر آن است که در آینده با لشکری از جوانان بحرانزده و بیکار روبهرو خواهیم بود.
فراستخواه تنش بین ملت-دولت را از دیگر تنشهایی که جوانان امروز با آن مواجه هستند دانست و گفت: آدمی اول باید شهروند باشد، سپس ملت داشته باشد و در آخر دولت داشته باشد. جوان امروز میگوید من ملت-دولت خواهم داشت؟
وی افزود: جوانان امروز تنش اوقات فراغت دارند مثل همان سالی که عدهای دختر و پسر در پارک آبوآتش در حال آبپاشی به یکدیگر بودند و در آخر توسط حکومت سرکوب شدند. سبک زندگی دختران رقصنده در اینستاگرام از دیگر مسائلی است که ما آن را ابژه کردیم و مسئلهسازی کردیم.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در ادامه گفت: جوان دوره مدرنیزاسیون(دورهای که از دهه 30 شکل گرفت) زائر بود، چه کسی که به مسجد میرفت چه کسی که به کاخ جوانان میرفت اما جوان دوره پسامدرن جوانی دربهدر هستند. جوان دوره ما دلشده آرمانشهر بود اما جوان امروز دلزده ویرانشهر است.
فراستخواه با اشاره به اینکه در آیندهپژوهی مدلهایی ارائه میشود که کلانروندها را بررسی میکنند، گفت: چه معیاری وجود دارد تا ما را به سمت آینده سوق دهد؟ یکی از این معیارها گفتوگو است. هرچه عرصه گفتوگو بیشتر باز شود دستیابی به حقیقت آسانتر است و برخورد افکار باعث پیشبرد اهداف جامعه میشود.
وی نکته دیگر را پذیرش تفاوت نسلها و شرایط آنها عنوان کرد و گفت: جوانان و کودکان امروز تکرار کودکی و جوانی ما نیستند. جوانان امروز فردگرا شدهاند و ما در این زمینه دچار کثرت هستیم. شخصی سازی در زمینههای مختلف مسئلهای است که جوانان امروز با آن مواجه هستند مثل شخصیسازی مسائل اعتقادی نظیر روزهگرفتن، نماز و حتی شناخت خدا.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی یکی از مگاترندهای جوانان را دانست و افزود: حقیقت این است که در مورد نسلبندی باید به طور دقیق کار شود. من اخیرا درباره جهان مجازی پژوهشی داشتم که در آن فیلترینگ تلگرام را بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که تلگرام برای نسل جوان مانند استکان و نعلبکی است اما برای نسل ما یک پدیده است.
فراستخواه گفت: وقتی تلگرام بسته میشود ما میگوییم خب یک پدیده است و اکنون بین ما نیست اما برای نسل جوان فیلترینگ تلگرام به مثابه گرفتن استکان و نعلبکی اوست و من معتقدم امروزه میتوان بین نسلها باب گفتوگو را باز کرد. درباره تنش و ریسک باید گفت که بدون این دو مقوله نمیتوان زندگی کرد.
وی یکی از مشکلات فرهنگی کشور ما را هراس افراد از مخاطره دانست و گفت: هر فرهنگی که داخلش اجتناب از عدم اطمینان کم باشد، یعنی مخاطرهجویی بیشتر شود، آن جامعه پیشرفت خواهد کرد. ما با مخاطرهجویی پیشرفت میکنیم و برتر میشویم، اما مخاطره جویی در ایران پایین است و به عبارت بهتر همان اصطلاح «آسه برو آسه بیا!» برایمان کاربرد دارد.
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در ادامه گفت: نظریه فشار عمومی آگنیو میگوید که فشاری که عمومی شود باعث به وجود آمدن مسائلی برای جوانان میشود. برخی فشارها عینی است و برخی ذهنی است. یعنی وقتی جوانی در ذهن خودش ایدهای دارد و آن را پرورش میدهد هنگامی که میفهمد ایدهاش با معیارهای جامعه همخوانی ندارد دچار فشار ذهنی میشود. اما مصداق فشار عینی مسئلهای مثل بیکاری و فقر است.
فراستخواه افزود: جستوجوی شغل فشار عینی و ذهنی است. وقتی فشارهای ذهنی و عینی به یک آستانه میرسد جوانان دست به راهبرد می زننند. یکی از این راهبردها راهبرد جبرانی است که نمونه آن تقلید از سبکهای زندگی مختلف و خرده فرهنگها است.
وی دومین راهبرد را گریز از واقعیت دانست و در پایان گفت: مصداق گریز از واقعیت فرار از وضع موجود با کمک مواد مخدر است. راهبرد سوم انتقام است. راهبرد انتقام تخریبکننده است مثل کسی که اموال عمومی را تخریب میکند یا به افراد آسیب روحی یا جسمی وارد میکند. آنچه امروز آشکار است این است که جامعه ما آبستن یک نوع راهبرد انتقامی شده است.