دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی از نامناسب بودن ارزیابی کیفی استادان و نظام قدیمی آموزش عالی انتقاد کرد و گفت: رسالهها به پایاننامه و پایاننامهها به مقاله پژوهشی تقلیل پیدا کردهاند و استادان فقط دنبال حفظ جایگاه شغلی خود هستند، مبنای نظام آموزش عالی پرورش انسان نیست، بلکه ارتقای شاخصهای تجاری، اداری و سیاسی است.
به گزارش عطنا، میزگرد «آسیبشناسی پایاننامهها و رسالههای تحصیلی دانشگاهی» دوشنبه، ۲۰ آذر ماه با حضور دکتر حسینعلی افخمی، مدیر گروه روابط عمومی، علیرضا حسینی پاکدهی و سیدجمالالدین اکبرزاده جهرمی، اعضای هیئت علمی گروه آموزشی مطالعات ارتباطی و نعمتالله فاضلی، دانشیار انسانشناسی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
نعمتالله فاضلی، دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی گفت: در شرایط کنونی رساله و پایاننامه نوشتن با سه سوال اصلی مواجه است، اولین سوال درباره شرایط ساختاری است اینکه ساختار آموزشی ما امکان نوشتن رساله و پایاننامه را میدهد یا نه؟ دومین سوال مسئله تولید دانش است، آیا جامعه ما در حوزه علوم انسانی امکان خلق دانش را در نوشتن پایاننامه و رساله میدهد یا نه؟ و سومین سوال از منظر نظام اجتماعی است، آیا شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما موقعیتی است که بتوان در آن رساله و پایاننامه نوشت یا نه؟ پاسخ کلیام این است که ما در موقعیت نوشتن رساله نیستیم، اما در موقعیت نوشتن پایاننامه هستیم.
فاضلی با بیان اینکه اکثر استادان و دانشجویان ما فرق بین رساله و پایاننامه را نمیدانند؛ اظهار کرد: مشکل اصلی از اینجا آغاز میشود که استادان و اعضای هیئت علمی دانشگاه تفاوت بین رساله و پایاننامه را نمیدانند، پایاننامه گزارش تعیین کننده عملکرد دانشجوی کارشناسیارشد و یک تمرین آموزشی است اما رساله و تز بیانگر دیدگاه خاص و نظر یک فرد است.
اعضای هیئت علمی بیشتر کارمندند تا استاد
دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی افزود: زمانی که تفاوت مفهومی بین پایاننامه و رساله را نمیدانیم بنابراین انتظاراتی که از یک پایاننامه و رساله وجود دارد یکسان خواهد بود، یک رساله و تز به لحاظ حقوقی هم تعریف متفاوتی با پایاننامه دارد و برایش حق مالکیت معنوی در نظر گرفته میشود.
وی با اشاره به اینکه در ایران اولین مشکل پایاننامه و رسالهنویسی استادان است، بیان کرد: استادان هیچ آموزشی درباره تفاوت رساله و پایاننامه ندیدهاند و خود نیازمند آموزشاند، همچنین به لحاظ روششناختی هم اغلب استادان با ضعف دانشی و عدم آگاهی روشی روبرو هستند.
فاضلی گفت: تحقیقاتی درباره استادان و دانشجویان دانشگاههای تهران، علامهطباطبائی، خوارزمی، شهید بهشتی و تربیت مدرس صورت گرفته که نشانگر بحران اخلاقی استادان است، منظورم از اخلاق، اخلاق علمی و حرفهای است، استادان ما اغلب در ایفای نقش استاد راهنما هنجارهای حرفهای را رعایت نمیکنند و کفایت تخصصی و علمی لازم را دارا نیستند، همچنین رابطه صحیحی با دانشجو ندارند و نمیتوانند به جهت ضعف مشاورهای و عدم وقت کافی در دانشجو انگیزه لازم ایجاد کنند.
وی با بیان اینکه مهمترین کار استاد راهنما در فرآیند نوشتن پایاننامه و رساله انتقال اخلاق و منش آکادمیک و هنجارهای علم است، عنوان کرد: تحقیقی دیگر در این حوزه نشان میدهد که بین استادان و دانشجویان در اشکال گوناگون هنجارگریزی وجود دارد، از دیگر نتایج این تحقیق میتوان به تقلیل نقش استادی به یک موقعیت شغلی، نامشخص بودن و یا نداشتن موضع نظری، تظاهر به داشتن تخصص، ضعف روحیه انتقادپذیری، روحیه کاسبکارانه و تبعیت از گروه بندیهای سیاسی و ایدئولوژیک استادان اشاره کرد.
این پروهشگر حوزه مطالعات فرهنگی با اشاره به بهرهکشی از دانشجویان توسط استادن اضافه کرد: نتایج تحقیقی نشان میدهد استادان با سابقهتر هر چه به امروز نزدیکتر میشوند، هنجارگریزی بیشتر دارند و بخشی از آن عدم اطلاع این افراد از رشد و توسعه علمی حوزه آنها است، همچنین استادان جوانتر به لحاظ دسترسی به دانش در موقعیت بهتری قرار دارند اما مسئولیتپذیری کمتری دارند.
فاضلی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به سخنان دکتر قانعیراد گفت: زمانی که وضعیت اخلاقی علمی استادان اینگونه باشد سنگینی دانش بر دوش دانشجویان است چرا که استادان نقشی در پیشبرد علم ندارند و مشکل امروز آموزش عالی استادان هستند.
وی با بیان نتایج تحقیقی از سیدهادی رجائی اظهار کرد: این تحقیق نشان میدهد اخلاق و هنجار دانشگاهی به شدت در حال فروریزی است و یک نوع بحران اخلاقی در میان استادان دانشگاهها شکل گرفته است که ادامه این روند به تبدیل شدن این بیاخلاقی استادان منجر شده است.
این پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی با بیان سوال اول خود که آیا در چنین شرایطی میتوان رساله نوشت؟ در پاسخ گفت: معتقدم در چنین شرایط امکانی برای رساله نوشتن وجود ندارد، رساله نوشتن در شرایطی امکانپذیر میشود که نظام اخلاقی مبتنی بر خلق انواع انگیزههای درونی برای دانشجویان فراهم باشد؛ یعنی دانشجو یک جامعهپذیری مجدد را در محیط دانشگاه تجربه کند.
دانشگاههای ما از داشتن استاد محروماند
فاضلی با بیان اینکه دانشگاه با برگزاری انواع کلاسهای تکنیک مقالهنویسی و پایاننامه نویسی به تقلیل دادن موضوعات اساسی به مسائل تکنیکی و فنی صرفا یک نقاب بزرگ بر روی مشکلات میکشد، خاطرنشان کرد: مهمترین چیزی که دانشجویان از استادن در حین پایاننامهنویسی میآموزند؛ تجربه اخلاقی است، از نظر ماکس وبر استاد باید آموزگار جامعه باشد، دانشگاههای ما از داشتن استاد به جز چند استثنا محروماند، آموزش عالی ما با بحران اعضای هئیت علمی کارمند که منبع بدآموزی برای دانشجویان است؛ مواجه شده.
وی با بیان اینکه در پاسخ به مشکل پایاننامه نویسی نگاه فنسالارانه نداشته باشیم، تصریح کرد: مشکل اساسی را باید در فضای علمی و آکادمیک که هنجارهای علمی را تولید و بازتولید نمیکنند و امکان جامعهپذیری آکادمیک را به وجود نمیآورند؛ سیستم جذب اعضای هئیت علمی به جای داشتن تخصص مسائل ایدئولوژیک را در اولویت قرار میدهند.
دانشیار پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی با انتقاد از نبود ارزیابی کیفی استادان بیان کرد: نظام آموزش عالی ما سیستم کنترل کیفیت ندارد و چیزی که ما فقط داریم نظرسنجی پایان ترم توسط دانشجویان است که این روش مال 60 سال پیش است و فقط در ایران وجود دارد، در چنین شرایطی رسالهها به پایاننامه و پایاننامهها به مقاله پژوهشی تقلیل پیدا کردند و استادان فقط دنبال حفظ جایگاه شغلی خود هستند.
وی با بیان اینکه سواری گرفتن از دانشجو تبدیل به هنجار و قاعده شده است، اظهار کرد: وقتی استاد از دانشجو سواری میگیرد دیگر نیازی به پژوهش نمیبیند، بنابراین در این شرایط نمیتوان از رساله نوشتن سخن گفت، چون در موقعیتی رسالهنویسی نیستیم، به این دلیل که نظام آموزش عالی مبنایش پرورش انسان دانشگاهی نیست، شاخص آموزش عالی ما تجاری، اداری و سیاسی است.
فاضلی در پایان گفت: برای امکان رساله نویسی باید ابتدا آموزش عالی خود را از منظر فرهنگ دانشگاهی نقد کرد، باید نگاه فنسالارانه را کنار بگذاریم، فراهم کردن فضای دموکراتیک مبتنی بر صدای دانشجویان، ایجاد نظام کنترل کیفیت در آموزش عالی و در نهایت باید به این خود آگاهی انتقادی برسیم که دانش برای جامعه ما یک ضرورت و نیاز تعریف شود.