استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفت: وضعیت جهان به مراتب بدتر و فقر نیز بیشتر شده است، فاشیسم دم در ایستاده و حالا دولتهای به اصطلاح ملی خودشان کارهای استعمارگران را انجام میدهند؛ در حال حاضر شریعتی راهنمای ما است تا بفهمیم باید چگونه اندیشه کنیم.
به گزارش خبرنگار عطنا، همایش سمپوزیوم علمی «اکنون، ما و شریعتی» با حضور استادان دانشگاه، چهارشنبه و پنجشنبه اول و دوم آذرماه در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد که در پنل ششم این همایش با محوریت «بازسازی سوسیالیسم و نقد نئولیبرالیسم» یوسف اباذری، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و آرمان ذاکری سخنرانی کردند.
در این همایش یوسف اباذری، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران با توجه به موضوع «بازسازی سوسیالیسم و نقد نئولیبرالیسم»، گفت: مفاهیمی چون سنت و مدرنیته امروزه باب شده است که در زمان دکتر شریعتی وجود نداشت، در زمان شریعتی جامعه سرمایهداری باب بود و بعد از اینکه سنت و مدرنیته فراگیر شد، ما هم در حدود این سی و چهل سال با این کلمات به تقلید از غربیها پرداختیم که چیزی از آن برای ما بیرون نیامد و در غرب هم چیزی از این بحثها شکل نگرفت، پس به نظر من باید به واژگان شریعتی یعنی جامعه سرمایهداری و غیر سرمایهداری برگردیم.
وی افزود: شریعتی با گفتار زمان خود کاملاً سازگار بود، ما اکنون نیز با آن روبرو هستیم و وضعیت جهان به مراتب بدتر شده است، فقر بیشتر شده، فاشیسم دم در ایستاده و حالا دولتهای به اصطلاح ملی، خودشان دست به کار شدهاند و کارهای استعمارگران را خود انجام میدهند اما در حال حاضر شریعتی راهنمای ما است تا بفهمیم در طول این مدت چه شده و ما باید چگونه اندیشه کنیم.
اباذری با بیان اینکه در دوران گذشته و در زمان شاه دو جریان وجود داشت، اظهار کرد: یکی شریعتی و دیگری آلاحمد بود که میخواستند راهی برای مشکلات ایران پیدا کنند که این مسئله موجب شد، منتقدانی با شعار بازگشت به خویشتن شکل بگیرد؛ «نراقی»، «نصر» و «کُربن» که واژههای مربوط به شریعتی و آلاحمد را به [اصطلاح] دزدیدند و متأسفانه بعد از انقلاب نیز آن واژگان حاکم شد.
وی به مقایسه هانری کربن و شریعتی پرداخت و گفت: از نظر شریعتی شیعه به قوم و مذهب خاصی اطلاق نمیشود، شیعه یعنی کسی که به دنبال آزادی است پس آنچه سیدحسین نصر نسبت به شریعتی میگوید مبنی بر این بوده که شریعتی دنبال «چگوارا» است اما خود نصر و امثال او نیز بر این نکته واقفاند که چنین چیزی واقعیت ندارد؛ ولی مغلطه میکنند و تهمتی بیش نیست،
این استاد جامعهشناسی یادآور شد: بهعقیده شریعتی شیعه دنبال عدالت است و افراد دیگری که در جهان در راه عدالت قدم برمیدارند در واقع به شیعه کمک میکنند، بنابراین از آزادیخواهی و عدالتخواهی در همه جهان استقبال میکرد و «پرولتاریا» در کلام «مارکس» همان شیعه در کلام شریعتی است، او میخواست این آزادی به همه و نه فقط خود شیعه تعمیم پیدا کند.
اباذری ادامه داد: من در کنار این نظر دکتر شریعتی نظر کربن را قرار میدهم، هانری کربن اعتقاد داشت که یک مکتب خاص شیعی وجود دارد و امامان نیز آن را به گروه خاصی از مردم منتقل میکنند، برداشت کربن از شیعه این است که امامان ما مطالب پررمز و رازی را به ارث بردند و آن را به گروه بستهای اطلاق میکنند که از آن خبر دارند و مهمتر از آن امامت در ادامه فره ایزدی شاهنشاهی است، بنای کربن این بود که برای شاه وضعیتی فراهم کند که مثل دولت ساسانیان هم رهبر مملکت و هم رهبر دین باشد، اینکه عوامالناس از حقیقت شیعه خبر ندارند و به شکلی فره ایزدی با امامت گره خورده و در نتیجه امامت ادامه ایران باستان است و اگر نگاه کنید [برخی] فاشیستهای فعلی ایران ادامه دهنده همینها هستند و این برنامه همان چیزی بود که علی شریعتی با آن مخالف بود.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه تاریخ همان چیزی است که امام علی (ع) و امام حسین (ع) در آن شهید شدند که تاریخی دور از چشم شیعیان نبود، گفت: برخلاف اعتقاد امثال کربن؛ تاریخ همان جایی است که ما ایستادهایم و به دور از چشم ما نبوده و نیست، تاریخی همانی بود که بهروی همه تودههای مردم باز است، چون مردم میدانند عدالت و آزادی چیست و بعد از انقلاب این گفتمان کربن بود که ادامه پیدا کرد نه گفتمان شریعتی.
وی گفت: شریعتی به دنبال مفهوم شیعه در معنای آزادی و عدالتخواهی در سطح جهان بود و از نظر شریعتی اولیاء الله هر آن چیزی را که دارند با مردم در میان میگذارند و [این ایده شریعتی بود و میخواست بعد از انقلاب نیز همین گفتمان ادامه پیدا کند].
اباذری درباره وضعیت فعلی جهان و منطقه، اظهار کرد: «میلز» کتابی راجعبه ناسیونالیسم دارد که میگوید دولت_ملت وجود ندارد و برای اقوام با زبان و مذاهب مختلف حقی قائل است، «کاتالونیا» چرا میخواهد از [اسپانیا] جدا شود چون واحد بزرگی به نام بازار جهانی به وجود آمده و در واقع هر جا که مخالفتهای قومی وجود دارد خواهان جدایی هستند.
وی ادامه داد: با رشد نئولیبرالیسم اقوام نه به شکل موضوعی بلکه به شکل عینی میل به جدا شدن دارند و یکی از دلایلی که سوریه به آن وضع دچار شد این بود که دولت برنامه نئولیبرالیستی را پیاده کرد و گروههای متفاوتی که در آن جامعه بودند میل به جدایی پیدا کردند، پس مسئله چیز ذهنی نیست که با تبلیغات و حرف، عدهای را راضی نگه داریم، زمانی که سیاست نئولیبرالیستی مطرح شد، اقوام به این فکر افتادند که واحد بزرگتری به نام بازار جهانی وجود دارد و بهتر است که به سراغ آنها بروند، مثل چیزی که اقلیم کردستان پیاده کرد.
این استاد دانشگاه گفت: بنابراین ما به اندیشه شریعتی نیاز داریم تا بتوانیم برخی از مسائل و مشکلات را برطرف کنیم اما این اندیشه نیاز به نقد و بررسی دارد تا بخشهای مورد نیاز آن مورد استفاده قرار بگیرد، اما چیزی که در تفکر شریعتی پایدار و به اصطلاح سر جای خودش باقی مانده این است که مردم خود تصمیم بگیرند و به سمت عدالت و آزادی بروند.
اباذری با بیان اینکه ما باید به محرومان همه اقوام کمک و در جهت عدالت و آزادی همه محرومان منطقه حرکت کنیم، خاطرنشان کرد: این راه حب شریعتی بوده و در این صورت شیعه برنده است، اینکه شیعه و سنی باید با هم بجنگند خواست شریعتی نیست، این چیزی است که عربستان، اسرئیل و آمریکا به دنبال آن هستند و باید از آن اجتناب کرد.
او درباره همین موضوع اضافه کرد: لازمه اجتناب این است که به خاورمیانه به عنوان منبعی برای سرمایهگذاری نگاه نکنیم، سوریه نیازمند دید شریعتیوار است نه محلی برای سرمایهگذاری، شریعتی در جامعه امروز ما مظلومتر است، چون امثال کربن و نصر باب شدهاند و شریعتی را به کنج راندند، من قصد توهین به کسی را ندارم و میدانم که آنها هم طرفدارانی دارند اما تفاوت بین آنها و شریعتی بسیار است که باید از آن تفاوتها صحبت کرد.
اباذری در پایان گفت: فاشیسم دم در ایستاده است، این فاشیسم در آمریکا به نام ترامپ بیرون میزند و در اروپای شرقی و در دیگر نقاط دنیا نیز همینطور، اینجا است که شریعتی به کار ما میآید.