۲۷ شهريور ۱۳۹۶ ۱۶:۴۶
کد خبر: ۱۳۹۹۰۲
shahrivar

شهريار چون سيمرغ در جايگاهى چندان فراتر از ديگر شاعران هم روزگارش جاى گرفته است كه تفوقش را به معاصر خود حتى بی چشم و چراغ هم مى‌‏توان دريافت. بى‏‌گمان توفيق شهريار و اقبال كم‏ مانند وى به اعتبار كيفيت و كميت آثارش از نوادر تاريخ شعر ما است چراكه ما در طول عمر پر بركت استاد شهريار و نيز در گستره خلاقيت عظيم او نه يك شاعر بزرگ، بلكه چند شاعر بزرگ را دوشادوش هم مى‏‌بينيم: پى‏گيرنده و پاس دارنده سنت‌هاى ادبى است.


به گزارش عطنا به بهانه سالروز درگذشت شهریار اعتماد با علي‌اصغر شعردوست گفت‌وگويي داشته كه در ادامه مي‌خوانيد:


در حال حاضر در تقويم رسمي كشور ٢٧ شهريورماه سالروز درگذشت شهريار را روز شعر و ادب پارسي ناميده‌اند. اين پيشنهاد از سوي علي‌اصغر شعردوست، منتقد و پژوهشگر ادبي و نماينده پيشين تبريز در مجلس شوراي اسلامي مطرح شد. هرچند همان‌گونه كه انتظار مي‌رفت اين نامگذاري حاشيه‌هايي به همراه داشت و عده‌اي معتقد بودند روز بزرگداشت فردوسي بايد به چنين عنواني ناميده شود، با اين حال سالروز درگذشت شهريار همچنان به روز بزرگداشت شعر و ادب پارسي ماند.


درباره انگيزه اوليه براي نامگذاري روز درگذشت شهريار به عنوان روز شعر وادب بفرماييد.


بايد عرض كنم اين سوال دو بخش را شامل مي‌شود، اول اينكه چه ضرورتى داشت كه روزى براى شعر و ادب فارسى و به ويژه شعر در تقويم رسمى سالانه كشور وجود داشته و دوم اينكه چرا اين روز با استاد شهريار پيوند داشته باشد. بر همگان معلوم است تا زمان طرح و تصويب اين پيشنهاد، هيچ روزى را به عنوان روز شعر و ادب در تقويم سالانه كشور نداشتيم. اين در حالى است كه نزد ما ايرانيان شعر همواره عالي‌ترين و ناب‌ترين صورتى بوده است كه در هنر كمال مجال بروز مى‏يابد.


كمتر ملتى را مى‏توان در جهان يافت كه اين همه به شعر پرداخته و گنجينه‏اى غنى و ارزشمند بدين عظمت داشته باشد. منزلت شعر در نزد ايرانيان بدان پايه است كه با وجود ساختار وهمى شعر، ارزشمندترين مفاهيم دينى، هنرى و تاريخى ما به صورت شعر وجود يافته است. به عبارتى ما در همه ادوار تاريخ، با شعر نوشت و خواند داشته‏ايم و با آن زندگى كرده‏ايم. شعر همزاد تاريخى ما است. جالب توجه اينكه، با وجود اين همه قرابت و موانست روحى و معنوى با شعر، كمتر به بحث، تفسير، تبيين و كشف ماهيت آن پرداخته‏ايم.


گويى از فرط روشنى موضوع نيازى به تعريف آن نداشته‏ايم و با وجود نام‌هاى بزرگانى در تقويم بزرگداشت شاعران بزرگ متقدم همچون شاعرِ شاعرانِ ايران ‏زمين فردوسى، مايه سربلندى ايران و ايرانيان حافظ، سعدى، عطار و... در مناسبت‌هاى سال توجهى به بزرگداشت شعر معاصر ايران نشده بود. اين نقص را از مسووليت‌هاى مختلف فرهنگى كه در دو دهه پيش از طرح اين موضوع داشتم احساس كرده بودم و همواره در اين انديشه بودم كه براى پرداخت به شعر معاصر كشورمان و شاعران توانايى كه در دوران ما زندگى مى‏كنند، بايد مناسبتى وجود داشته باشد.


اين مناسبت باعث خواهد شد كه همانند توجه به ساير وجوه هنر كشور از قبيل موسيقى، تئاتر، سينما، هنرهاى تجسمى و... كه با وجود كمبود اعتبارات، لااقل سالانه ميلياردها تومان را به خود اختصاص داده‏اند، به اين نوع فاخر و فخيم هنر ايران‏زمين نيز توجه شود. به اين دليل واضح بود كه اختصاص روزى به شعر و ادب كشورمان را ضرورى تشخيص داده و به انديشه طراحى اين موضوع افتادم.


در سرزمين‌مان شاعران نام آور بسياري داريم اما شهريار چه ويژگي خاصي دارد كه روز درگذشت ايشان را به عنوان روز شعر ادب و پارسي انتخاب كرديد؟


در تاريخ ادبيات هر سرزمين، شاعران و نويسندگان كم‏شمارى هستند كه چون ستون‌هاى استوار، آسمان آن سرزمين را بر سر انبوه شاعران و نويسندگان ديگر نگاه مى‏دارند. چنين نوابغى هر چند سده يك بارظهور مى‏كنند. تاريخ ادبيات يك ملت براى ظهور چنين نوادرى به ادوار مختلف تقسيم مى‏شود.


شاعرانى چون فردوسى، نظامى، خاقانى، مولوى، حافظ، سعدى و صائب از اركان شعر ما به شمار مى‏روند و در پيدايى ادوار مهم ادبى نقش اساسى دارند. اما در اين انتخاب و پيشنهاد، به معاصرت توجه داشتم. به عبارتى براى توجه بايسته به شعر و شاعران امروزين بايد شاعر مورد نظر مناسبتى با دوران ما مى‌داشت، از سوى ديگر هم گاهى اين مناسبت با هر كدام از شعراى متقدم گذشته نيز بحث برانگيز بود، همان پيش‌بينى‌اي كه بعد از تصويب اين موضوع در انتقادها مطرح بود.


عده‌اى معتقد بودند مناسبت شعر و ادب فارسى بايد پيوند با حكيم ابوالقاسم فردوسى داشته باشد و عده‌اى از منتقدين به تناسب آن به حافظ يا سعدى و يا مولوي اعتقاد داشتند و هركدام استدلال‌هايى داشتند كه به فرض پيشنهاد هر كدام باز هم جاى مجادله و مباحثه باز بود، اما من به دلايلى كه عنوان كردم و بسيارى دلايل ديگر به شاعر بزرگى از شاعران هم‌روزگارمان نظر داشتم و در ميان شاعران و بزرگان شعر معاصر كشورمان استاد سيد محمد حسين شهريار، به گواهى بسيارى از منتقدان و محققان برجسته و نيز به تصريح همگنانش، همچنين تاييد ذوق عمومى، درخشان‌ترين چهره شعر معاصر ايران است.


شهريار چون سيمرغ در جايگاهى چندان فراتر از ديگر شاعران هم روزگارش جاى گرفته است كه تفوقش را به معاصر خود حتى بی چشم و چراغ هم مى‌‏توان دريافت. بى‏‌گمان توفيق شهريار و اقبال كم‏ مانند وى به اعتبار كيفيت و كميت آثارش از نوادر تاريخ شعر ما است چراكه ما در طول عمر پر بركت استاد شهريار و نيز در گستره خلاقيت عظيم او نه يك شاعر بزرگ، بلكه چند شاعر بزرگ را دوشادوش هم مى‏‌بينيم: پى‏گيرنده و پاس دارنده سنت‌هاى ادبى است.


شهريار از آغاز رويكرد به شعر و شاعرى با آثار بزرگان شعر و ادب اين سرزمين مانوس و مالوف بود. اين انس و الفت كه در مواردى به شيفتگى ماننده‏تر بود، در تكوين و تشكل شخصيت ادبى شاعر نقش بسزايى داشت. استاد شهريار با زبان و نگاه ويژه خود در انواع و قالب‌هاى مختلف شعر سنتى سخن‏پردازى كرده است. آثار او، در هر نوع و قالبى، هم از نظر قوت و كيفيت و هم از نظر كميت درخور توجه است.


استاد شهريار از سويى با استقبال و اقتفاى آثار برخى از شاعران متقدم - به ويژه خواجه شيراز -توان و تبحر خود را در هماوردى با اركان شعر ايران به نمايش گذاشته است، از سوى ديگر تنها به انتقال مواريث و تجارب ادبى اسلاف خود اكتفا نكرده، بلكه در جريان تداوم سنت‌هاى ادبى، ذهنيت و نگرش نو دارد. چنين ذهنيت و نگاهى، باعث تحولى شگرف در تاريخ بعضى از انواع شعر فارسى شده است. يكى از بزرگ‌ترين خدمات شهريار، ايجاد تحول در عرصه غزل فارسى است.


جريان پويايى كه امروزه با عنوان «غزل نو» به موازات شعر نو به حيات خود ادامه مى‏دهد، در واقع با غزل‌هاى نوآيينِ استاد آغاز شده است. از همين روى، شهريار را مى‏توان پس از دوره بازگشت و دوره مشروطيت كه به اعتقاد بنده بايد از ادوار ركود و فتور تاريخ غزل شمرده شوند، احياگر غزل فارسى و نيز پدر غزل نو دانست. رويكرد ويژه شهريار به غزل، باعث شد غزل ديگرباره به عنوان پوياترين گونه شعر فارسى جايگاه خود را در اذهان و انظار بازيابد.


ممكن است در مورد نحوه پيشنهاد موضوع توضيح دهيد؟ طرح اين موضوع ارتباطى با مجلس شوراى اسلامى داشت؟ برخى معتقدند با توجه به اينكه شما در آن مقطع نماينده مردم تبريز در مجلس ششم و مخبر كميسيون فرهنگى بوديد، از نفوذ خودتان استفاده كرده‌ايد و اين موضوع را به تصويب رسانده‌ايد.


همزمانى پيشنهاد با دوران نمايندگى من درست است، اين موضوع را در سال ١٣٧٩ پيشنهاد كردم، اما موضوع پيشنهاد نامگذارى روزها در تقويم رسمى كشور سازوكار مشخصى دارد كه ارتباطى به مجلس شوراى اسلامى ندارد. در حقيقت وضع قانون يا تقنين نيست كه مربوط به مجلس باشد.


اما چون طراحى موضوع همزمان با دوران نمايندگى اينجانب بوده و از سويى پس از تصويب و اعلام مناسبت، برخى نمايندگان محترم در نطق‌هاى پيش از دستور نسبت به اين نامگذارى موضع‌گيرى كردند، اين شايبه به وجود آمده است كه موضوع، ارتباط با مجلس داشته است. نامگذارى ايام بايد در شوراى عالى انقلاب فرهنگى تصويب شود، من فرآيند كار را به صورت قانوني و در مدار معمول خود پيش بردم. ابتدا موضوع را طى نامه‌اى به رييس‌جمهور و رييس شوراى عالى انقلاب فرهنگى نوشتم.


نامه اينجانب از سوى شوراى عالى انقلاب فرهنگى به شوراى فرهنگ عمومى كه به رياست وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى و در آن وزارتخانه تشكيل مى‌شود، ارجاع شد. در حقيقت شوراى فرهنگ عمومى به منزله كميته‌اى تخصصى براى شوراى عالى انقلاب فرهنگى پيشنهاد اينجانب را طى چند جلسه بررسى و تصويب و به شوراى عالى انقلاب فرهنگى برگرداند. شوراى مذكور نيز نهايتا موضوع را تصويب كرد. پس از تصويب نهايى و ابلاغ آن از سوى رييس‌جمهور محترم وقت، موضوع رسانه‌اى شد. ملاحظه مى‌فرماييد كه پيشنهاد و طرح موضوع ارتباطي به وظيفه نمايندگى اينجانب نداشته و همه مراحل و فرآيند بايسته خود را طى كرده است.


البته تلاش اينجانب اين بود كه پيش از تصويب نهايى و اعلام موضوع از رسانه‌اى شدن آن جلوگيرى شود تا طى مراحل آن به دور از جنجال و به صورت تخصصى پيش برود. با اين فرآيند براى نامگذارى هر روز خاصى در تقويم رسمى سالانه كشور هر شخص حقيقى و حقوقى مى‌تواند پيشنهاد ارايه كند. تنها هنر اين كمترين شناخت خلأ مهم فقدان روز خاص در تقويم مناسبت‌هاى خاص كشور براى شعر و ادب فارسى و اعتقادم به جامعيت استاد شهريار براى اين مناسبت بود و البته تقدم زمانى پيشنهاد، كه خدا را شاكرم به سرانجام رسيد.


شعرهاي شهريار تا چه اندازه در كشورهاي آذري زبان منتشر شده‌اند؟


اين سوال از چند منظر قابل پاسخگويى است، نخستين موضوع اين است كه در خارج از مرزهاى جغرافيايى كشورمان، شعرهاى فارسى اعم از سروده‌هاى فارسى و تركى استاد از اشتهار خاصى برخوردار بوده است، علاوه بر ترجمه‌هايى كه به ١٠ زبان از سروده‌هاى استاد در كشورهاى گوناگون منتشر شده است، سروده‌هاى فارسى استاد در كشورهاى تاجيكستان و افغانستان شهرت ويژه‌اى داشتند، در سال ١٣٨٥ شمسى كه به مناسبت يكصدمين سال تولد استاد شهريار برنامه‌هاى متنوعى در داخل كشور عموما و به ويژه تهران و تبريز برگزار شد.


بنا به درخواست سفارتخانه‌ها و رايزني‌هاى كشورمان در خارج از كشور و بعضا مراكز علمى و فرهنگى برخى كشورها يا ايرانيان مقيم خارج، برگزارى چند برنامه بزرگداشت استاد شهريار در خارج در برنامه قرار گرفت، يكى از اين كشورها تاجيكستان بود كه آكادمى علوم و اتحاديه نويسندگان تاجيكستان درخواست كرده بودند برنامه علمى- فرهنگى مشتركى را براى بزرگداشت استاد شهريار در اين آكادمى برگزار كنيم.


اين امر مورد موافقت قرار گرفت و رايزن فرهنگى وقت، مامور پيگيرى موضوع شد، وقتى با هياتى علمى- فرهنگى از كشورمان براى برگزارى برنامه بزرگداشت به دوشنبه سفر كردم و با نويسندگان، شاعران و اهل هنر تاجيكستان صحبت كردم، حقيقتا از ميزان آشنايى آنها با استاد شهريار و علاقه هوشمندانه‌شان نسبت به استاد متعجب شدم، نسخه‌هايى از گزيده اشعار شهريار كه در دهه‌هاى ١٩٦٠ و ١٩٧٠ در آن كشور منتشر شده بود، ملاحظه كردم.


برخى از سروده‌هاى استاد در آن كشور به وسيله خوانندگان معروف تاجيكستان كه در آن كشور حافظ ناميده مى‌شوند، اجرا شده بود و تعدادى از شعرهاى شهريار را حافظان يا خوانندگان بزرگ تاجيكستان در سال‌هاى قبل از استقلال يعنى دوران شوروى خوانده بودند و از راديوتلويزيون آن كشور پخش شده بود، مردم به قدرى علاقه‌مند شده بودند كه اين ترانه‌ها را زمزمه مى‌كردند، البته در سال‌هاى بعد كه به عنوان سفير جمهورى اسلامى ايران به تاجيكستان رفتم، چند برنامه علمى، فرهنگى و هنرى ديگر در مورد استاد شهريار در تاجيكستان برگزارشد. اين علاقه‌مندى و شيفتگى در بين مردم افغانستان هم وجود داشته و دارد كه بيش از اين به اين موضوع نمى‌پردازم و به موضوع طرح شده در سوال شما يعنى نفوذ شعر و كلام استاد در كشورهاى ترك زبان مى‌پردازم.


به اين نكته هم اشاره كنيد كه فقط شعرهاى تركى استاد شهريار در كشورهاى همسايه مطرح بوده يا از شعرهاى فارسى استاد هم مطلع بودند؟


استاد مى فرمايند، باخ كى ايراندا نه تك ولوله سالميش قلميم / گور كى تركيه ده، قفقازدا نه غوغا ايله ديم. يعنى بنگر كه سروده‌هاى من نه تنها در ايران ولوله انداخته، كه در تركيه و قفقاز غوغايى انداخته است. بى‌ترديد استاد شهريار ركن ركين شعر تركى است. از نظر حجم و كميت، بايد عرض بكنم، كمتر از بيست درصد اشعار استاد شهريار به زبان تركى سروده شده است اما شهريار بزرگ با همين ديوان كوچك تركى توانسته جايگاه برتر به اعتقاد بسيارى از متخصصين زبان و شعر و ادب تركى و همچنين به زعم اينجانب، نخستين جايگاه را در شعر تركى داشته باشد.


شعر تركى شهريار افزون بر ايران، در قفقاز، تركيه و آسياى ميانه هم با اقبال كم‌نظير و شايد بى نظيرى مواجه شد؛ آثارى كه تحت تاثير شعرهاى تركى استاد شهريار در قفقاز، تركيه، تركمنستان، ترك زبان‌هاى ساير كشورها حتى در عراق و به وسيله شاعران ترك و تركمان مناطق كركوك سروده شده است و نيز پژوهش‌هايى كه درباره زندگى و شعر شهريار در كشورهاى ترك زبان انجام شده، نشانگر آن است كه هنر شهريار چگونه حدود آفاق و انفس را درنورديده و تا همه سوى جهان رسيده است.


خانه شهريار چقدر مي‌تواند به عنوان يك جاذبه گردشگري در تبريز مورد توجه باشد ؟


تبديل خانه مسكونى استاد شهريار به موزه اقدام بسيار خوبى بود كه در همان سال‌هاى اوليه بعد از وفات استاد شهريار از سوى شهردارى انجام گرفت. البته تاسيس خانه‌موزه‌هاى مشاهير، امرى پرسابقه در دنياست، در تبريز هم با خانه استاد شهريار آغاز و بعد از آن هم با خانه‌موزه‌هاى شخصيت‌هايى مثل پروين اعتصامى دنبال شده است و اميدوارم با جديت تداوم يابد چرا كه تبريز مولد و مهد بسيارى شخصيت‌هاى علمى، دينى، فرهنگى و هنرى بوده كه هنوز نشانه‌هاى آنها در خانه‌هايى كه زندگى كرده‌اند، وجود دارد.


اما در پاسخ سوال‌تان بايد به عنوان «رييس هيات امناي خانه موزه استاد شهريار» بگويم كه قطعا اين خانه موزه مى‌تواند يكى از جاذبه‌هاى مهم گردشگرى براى جذب گردشگرى داخلى و خارجى باشد. امروز با اينكه حداقل سرمايه‌گذارى لازم در اين مورد صورت نگرفته و تنها بخشى از آثار قابل دسترسى استاد شهريار در آن خانه موزه دسته‌بندى و در معرض ديد گذاشته شده است، هر روز شاهد حضور ده‌ها گردشگر در موزه مذكور هستيم. دليل اين امر هم روشن است، سيماى نورانى و اثرگذار شهريار و زندگى پر رمز و راز وى كه مردم كشورمان كم و بيش از آن اطلاع دارند، اين حس و انگيزه را در بازديد‌كنندگان از تبريز ايجاد مى‌كند كه محل زندگى و فضاى روحانى و معنوى زيست استاد را از نزديك ببينند و در آن فضا تنفس كنند.


همراهي ارگان‌هاي دولتي و خصوصي با اين موزه چگونه است؟


متاسفانه سازمان‌هاى مرتبط و دست‌اندركار با وجود تشكيل جلسات و تصويب طرح‌هاى متعدد جديت لازم را در اين زمينه نداشته‌اند، البته محدوديت اعتبارات و مشكلات جارى دستگاه‌هاى اجرايى قابل درك است، اما بايد اين درد را پنهان نكنم كه در سطح ملى و استانى براى شخصيتى جهانى همانند شهريار كه مردم علاقه‌مند به وى بوده و هستند و باعث آبرو و حيثيت حداقل در بين كشورهاى منطقه بوده و هست بيش از اين سرمايه‌گذارى كنند. من خود شاهد بوده‌ام كه وزرا و شخصيت‌هاى مطرح عرصه‌هاى فرهنگ و علم و آموزش از كشورهاى منطقه جزو درخواست‌هاى اوليه‌شان در بازديد از ايران حضور در تبريز و بازديد از خانه موزه استاد شهريار و مقبره‌الشعرا بوده است كه مدفن استاد شهريار و چند صد عارف و شاعر و دانشمند بوده است.




در حالي كه ظرفيت‌هاى قابل توجه براى موضوع استاد شهريار در داخل و كشورهاى پيرامون وجود دارد، ما در بزرگداشت‌هايى كه به مناسبت نودمين سال و يكصدمين سال تولد استاد در سال‌هاى ١٣٧٥ و ١٣٨٥ به صورت بين‌المللى و با حضور و فعاليت‌هاى جدى وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها در سطح وزرا و روساى جمهور برگزار كرده‌ايم.



مقبره‌الشعرا هم يكى از جاذبه‌هاى مهم گردشگرى در تبريز و باعث افتخار نه براى تبريز و ايران كه براى كشورهاى مشرق‌زمين بوده است. ببينيد سابقه ايجاد گورستانى براى دفن بزرگان در مغرب‌زمين به گورستان پرلاشز در پاريس برمى‌گردد كه تاسيس آن به حدود ٢٠٠ سال پيش برمى‌گردد، اگر دقيق بگويم از سال ١٨٠٤ ميلادى، در حالي كه مقبره‌الشعرا حداقل سابقه هفتصد ساله دارد، جايي كه خاقانى را از شروان، اسدى را از طوس، ظهير را از فارياب، مهستى را از گنجه و ده‌ها عارف و دانشمند و شاعر را كه از اقصى نقاط جهان در «دارالسلام شعر و ادب» يعنى تبريز سكنى داده بود، پس از وفات در آنجا دفن كرده‌اند، يعنى چيزى كه غربي‌ها تازه از ٢٠٠ سال پيش به فكر آن افتاده‌اند در تبريز از هفتصد، هشتصد سال پيش اجرا شده است.


مقبره‌الشعرا كي به بهره‌برداري مي‌رسد؟


اميد مى‌رفت كه حداقل مقبره‌‌الشعرا براى سالگرد بزرگداشت استاد شهريار آماده شود كه متاسفانه ظاهرا براى اين مناسبت براى بهره‌بردارى آماده نيست، با پيشنهاد اينجانب و موافقت شهردار پيشين تبريز مقرر شده يكى از فرهنگسراهاى در حال ساخت تبريز هم كه به نام استاد شهريار نامگذارى شده است براى فعاليت‌هاى متمركز علمى، پژوهشى و فرهنگى در موضوع استاد شهريار تا سالروز بزرگداشت آماده شود، اما با تغييرات در مديريت شهرى متاسفانه شهردار منطقه تعهد خود را به نحو بايسته پى نگرفته است.


البته در اين مصاحبه دنبال مقصر نيستم، چون بعضي‌ها كه بودند ديگر الان نيستند و آنها كه آمده‌اند، هنوز شهردار انتخاب نكرده‌اند، برخى دستگاه‌هاى مسوول همانند سازمان‌هاى ميراث فرهنگى و گردشگرى يا اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامى هم على‌الظاهر با مشكلات بودجه‌اى مواجهند اما همچنان كه در مصاحبه سال گذشته در همين روزنامه اعتماد گفته‌ام، مناسبت اين روز مهم هنوز واقعا ملى نشده است.


در حالي كه ظرفيت‌هاى قابل توجه براى موضوع استاد شهريار در داخل و كشورهاى پيرامون وجود دارد، ما در بزرگداشت‌هايى كه به مناسبت نودمين سال و يكصدمين سال تولد استاد در سال‌هاى ١٣٧٥ و ١٣٨٥ به صورت بين‌المللى و با حضور و فعاليت‌هاى جدى وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها در سطح وزرا و روساى جمهور برگزار كرده‌ايم و بنده افتخار مسووليت برگزارى آنها را داشته‌ام، بخش‌هايى از اين ظرفيت‌ها را شاهد بوده‌ايم.


در هردو برنامه كه مقام معظم رهبرى مهمانان خارجى و برگزاركنندگان را به حضور پذيرفتند، در تبيين شخصيت و جايگاه استاد شهريار سخنان ماندگار و دلگرم‌كننده‌اى فرمودند كه وظايف دست‌اندركاران حوزه‌هاى مرتبط را سنگين‌تر مى‌كرد. توقع اين بود در سال ١٣٩٥ به مناسبت يكصد و دهمين سال تولد استاد نيز برنامه سنگينى در همين ايام برگزار شود كه متاسفانه اقدام جدى انجام نگرفت، البته برخى كشورهاى پيرامون برنامه‌هاى وزينى برگزار كردند كه نمي‌دانم از برگزارى آنها اظهار خوشوقتى و خرسندى داشته باشم يا اظهار تاسف.


على‌ايحال اميدوارم اين موضوع از سوى دولت و وزراى فرهنگ و علوم و سازمان ميراث فرهنگى و فرهنگستان‌ها و ساير ارگان‌هاى ذي‌ربط در حد ملى جدى‌تر گرفته شود و دستگاه‌هاى استانى نيز با آن به صورت اولويت‌دار و بدون تنگ نظرى برخورد كنند تا از اين فرصت و سرمايه بزرگ بى‌تكرار در راستاى منافع ملى و تقويت مبانى اعتقادى بهره گرفته شود كه غفلت از اين موضوع باعث دست اندازى بيگانگانى خواهد بود كه يقينا در راستاى منافع ملى ما نيست.


الان فرصت بزرگى براى تبريز و كشور فراهم است و آن تبريز ٢٠١٨ است كه تبريز پايتخت گردشگرى كشورهاى جهان اسلام خواهد بود. اين فرصت كه با تلاش‌هاى عده‌اى افراد خدوم براى كشور و تبريز فراهم شده است، امكانى است كه برخى بسترهاى مناسب براى انجام كارهايى كه در زمان‌هاى مقرر محقق نشده است. به مناسبت تبريز ٢٠١٨ در سال پيش رو جامه عمل بپوشند.


فكر مي‌كنيد كدام ويژگي شهريار كمتر مورد توجه بوده است؟


اما نكته‏اى كه در زندگى ادبى شهريارِ مُلك سخن اهميت بسيار دارد و كمتر به آن توجه شده اين است كه شهريار به اعتبارى «شاعر ملى ايران» عصر انقلاب اسلامى است. بى ترديد شهريار يكى از اركان شعر مذهبى است. من پيش از اين در برخى يادداشت‌ها و مقالات خود شهريار را از اركان شعر تشيع ذكر كرده‏ام. اكنون نيز، عرض مى‏كنم كدام يك از شاعران هم‌عصر ما شعرى به بلندى و لطافت مناجات سروده است كه همگان با هر ميزان اعتقاد لااقل ابياتى از آن از حفظ نكرده باشند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* :
* نظر:
المپیک 2024
ژاپن۲ - آلمان۳
در رقابت های والیبال المپیک پاریس ۲۰۲۴ :

ژاپن۲ - آلمان۳

تیم ملی والیبال ژاپن در اولین بازی خود در رقابت های المپیک پاریس در مقابل آلمان شکست خورد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار