دنیس مک کوئل (2017-1935) در لندن به دنیا آمد. مدرک کارشناسی در رشته تاریخ را در سال 1958 از دانشگاه آکسفورد گرفت. یک سال بعد به کسب دیپلم عالی در رشته اداره عمومی و اجتماعی در حوزه علوم اجتماعی از همین دانشگاه موفق شد. بین سال های 65-1959 ابتدا بهعنوان دستیار پژوهشی و سپس پژوهشگر ارشد در دو مرکز پژوهشی «تحقیقات تلویزیون» و «تلویزیون و آموزش» به ترتیب زیر نظر جی بلاملر و ژوزف ترانامن مشغول به کار شد.
به گزارش عطنا، دکتر افخمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی در یادداشتی در روزنامه ایران به دنیس مک کوائیل استاد ارتباطات و مولف منابع درسی این رشته پرداخته است که در ادامه میخوانیم؛
مدرک دکترای خود را در سال 1967 از دانشگاه لیدز با ارائه رسالهای در زمینه سیاست های اجتماعی تحت عنوان «عوامل اثرگذار بر منافع عمومی در نمایشهای تلویزیونی» اخذ کرد. وی از دهه هفتاد میلادی در دانشگاههای متعددی از جمله ساتمپتون، لیدز، آمستردام، آننبرگ و پنسیلوانیا تدریس میکرد و داور بیرونی رسالههای دکترای دانشگاههای معتبری مانند سیتی، لستر، گلداسمیت و لیدز بود. مک کوئل از سال 1997 صاحب کرسی ارتباطات (بالاترین رتبه علمی) در دانشگاه آمستردام هلند شد و این دانشگاه از 10 سال قبل یک بورس تحصیلی سالانه در دوره تحصیلات تکمیلی ارتباطات جمعی به نام وی اختصاص داد. همچنین جایزه ویژه اندیشمندان جوان نیز از سوی انجمن بینالمللی پژوهش در ارتباطات و رسانهها از سال 2010 به نام او ثبت شد. جایزه دیگر این انجمن به نام هربرت شیلر اندیشمند امریکایی مطالعات انتقادی در ارتباطات اختصاص دارد. وی یکی از بنیانگذاران فصلنامه اروپایی ارتباطات (پژوهشی) به همراه بلاملر و گولدینگ بود که امسال 33 ساله میشود.
اگر آثار علمی منتشر شده وی را از ابتدای دهه 1960 تاکنون رصد کنیم، به بالغ بر 15 عنوان کتاب اعم از انفرادی، مشترک و ویراستاری و دهها مقاله علمی پژوهشی بر میخوریم. در میان آثار وی کتاب نظریههای ارتباطات جمعی وی با استقبال بیشتری روبهرو شد و شهرت جهانی وی از آن است. به طوری که در سال 2010 این اثر با عنوان جدید «نظریههای ارتباطات جمعی مک کوئل» به چاپ ششم رسید و هنوز در بازار نشر از جای ویژهای برخوردار است. مک کوئل در گفتوگویی (2012) علاقهاش به مطالعه ارتباطات جمعی را تحت تأثیر نوشتههای ریموند ویلیامز و ریچارد هوگارت ذکر میکند. وی بدون آنکه خود را کنشگری سیاسی بداند تغییر روند مطالعهاش از تاریخ به علوم اجتماعی و سپس تمرکزش روی ارتباطات جمعی را در همین رابطه و نقش پر رنگ و اهمیت تلویزیون در دهه 1960 ذکر میکند.
از مک کوئل تاکنون سه اثر به فارسی ترجمه شده است. مخاطب شناسی (1380 دکتر مهدی منتظر قائم)، درآمدی بر نظریههای ارتباط جمعی (1382 دکتر پرویز اجلالی) و مدل های ارتباطات جمعی (1388 گودرز میرانی) و البته کتاب مقدمهای بر نظریات ارتباط جمعی (1380 دکتر هرمز مهرداد) که اقتباس و ترجمهای آزاد از چاپ دوم کتاب نظریههای ارتباطات جمعی مک کوئل است. میتوان گفت خواننده ایرانی از اوایل سالهای 1380 با این دسته از آثار او به صورت ترجمه آشنا میشوند. هر چند استناد منابع علمی دانشگاهی در ایران به آثار او پیشینهای طولانیتر دارد. بسیاری از دانشجویان و جامعه علمی در کشور ما وی را بیشتر با مدلهای ارتباطات جمعی، نظریههای هنجاری رسانهها و مخاطب شناسی میشناسند.نویسنده این سطور نخستین بار با اسم او از طریق یک جزوه درسی دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی در سال 1356 آشنا شد که وی را «دنیس مک کیل» معرفی میکرد. آن جزوه ترجمهای بود از فصلی از کتاب «جامعه شناسی ارتباطات جمعی» که وی در سال 1972 منتشر کرده بود. اسم او تاکنون با تلفظهای متفاوتی در زبان فارسی بر کتابهایش نهاده شده است از جمله «مک کوایل»، «مک کوئیل»، «مک کویل»، ولی من ترجیح میدهم اسم او را «مک کوئِل» بنویسیم و با صدای اِل بجای یل در انتهای کلمه بخوانیم.
آخرین بار سال گذشته وی را در مراسم نکوداشت استاد و همکارش جی بلاملر در کنفرانس سالانه انجمن بینالمللی تحقیق در ارتباطات و رسانهها که در شهر لستر برگزار شده بود، ملاقات کردم. وی روی ویلچری نشسته بود و سراپا به خاطرات استاد 92 سالهاش گوش فرا میداد. خیلیها در این جمع حاضر بودند. اغلب شاگردان گذشته و همکاران امروز بودند. ظاهراً مراسم تجلیلی از هر دو نفر آنها بود ولی او تا انتها ساکت بود و چون روی ویلچربود در جایگاه نرفت. در پایان برنامه فرصتی فراهم شد تا دو نفره صحبتی داشته باشیم. پس از معرفی خودم از او پرسیدم که آیا چاپ جدیدی از کتاب نظریههای ارتباطات جمعی در راه است که وی پاسخ داد: خیر. البته میدانست برخی از کتابهایش به فارسی ترجمه شده است.
بلافاصله روی یک تکه کاغذ آدرس ایمیل شخصی خودش را برایم نوشت تا در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر با هم مکاتبه کنیم.نزدیک به یک سال از آن زمان میگذرد و من هنوز منتظر فرصتی برای مکاتبه یا ملاقات با او در جمع انجمنیها بودم. با وجود خبر درگذشتش، او را هنوز در همان لباس سراپا روشن و سفیدش به یاد میآورم که بر آن ویلچر در مجاورت در ورودی سالن نشسته بود. هرگز تصور نمیکردم که او با لباس سفیدش برای آخرین خداحافظی یا وداع آمده باشد. گویا داشت آخرین نشست علمی را تجربه میکرد. جای او در نشست سالانه انجمن که در هفتههای آتی در کشور کلمبیا برگزار خواهد شد برای همیشه خالی خواهد بود. با هر توجیهی مرگ او یک ضایعه بود. مرگ او به مثابه غروب یک ستاره درخشان در آسمان ارتباطات جمعی معاصر جهان ترسیم خواهدشد. یادش گرامی باد. روزنامههای ما هم نوشتند «دنیس مککوئیل چهارم تیر 1396 در سن 82 سالگی فوت کرد.»