عطنا- افتخار قاسمزاده، محقق و پژوهشگر تاریخ اسلام در یادداشتی به معرفی کتاب خود با عنوان «بازتاب تاریخ صدر اسلام در تاریخ مدینه دمشق ابنعساکر؛ مطالعه موردی اخبار مربوط به علیبنابیطالب (ع)» پرداخت و گفت: این کتاب به تحلیل روششناسی و نقادانه ابنعساکر در نگارش تاریخی روایات مربوط به امام علی (ع) در کتاب «تاریخ مدینه دمشق» و تأثیر آن بر شکلگیری روایتپردازی صدر اسلام میپردازد.
تاریخنگاری اساس و پایه هر مطالعه تاریخی به شمار میآید. در رابطه با تاریخنگاری دوره اسلامی و وقایع صدر اسلام، بازخوانی عالمانه و همهجانبه روایات و احادیث موجود و مطالعه تطبیقی آنها در هر موضوعی معطوف به اتخاذ نگرش تاریخنگارانه به آن حوادث و وقایع است. چنین مطالعهای در گام نخست معطوف به شناخت، نقد و بررسی جایگاه و اعتبار منابعی است که دربردارنده اخبار و احادیث برجای مانده از سه قرن نخست هجری است. پیدایش تاریخنگاری اسلامی با ظهور مورخان بزرگی، چون ابناسحاق، واقدی، ابن هشام، دینوری، یعقوبی، طبری، بلاذری، مسعودی و... همراه بوده است.
یکی از مهمترین مورخان سدههای میانی اسلامی، ابنعساکر است که یکی از مهمترین آثار او موسوم به «تاریخ مدینه دمشق» حاوی اخبار و روایتهای مهمی دربارۀ وقایع صدر اسلام است که در نوع خود اهمیت بسیار دارد؛ با این وجود، این اثر کمتر مورد توجه مورخان دورانهای بعد قرار گرفته و خصوصاً به بخش مربوط به امام علی (ع) در این کتاب با وجود روایتهای پر شمارش چندان پرداخته نشده است؛ بر این اساس پژوهش در مورد تاریخ مدینه دمشق با محوریت بخش اخیرالذکر از دو منظر جای توجه دارد: اول، درک بهتر تاریخنگاری اسلامی و دوم، اخبار مربوط به علی (ع) و رویدادهای قرن نخست هجری؛ موضوعی که این کتاب به آن اختصاص داده شده است.
تاریخ دمشق با عنوان مفصل «تاریخ مدینة دمشق حماها الله و ذکر فضلها و تسمیة من حلها من الاماثل او اجتاز بنواحیها من واردیها و اهلها» از جامعترین کتابها در جغرافیای تاریخی و زندگینامه دانشمندان بهویژه محدثان و حافظان حدیث شهر کهن سال دمشق است. حجم مطالب کتاب که فاصله زمانی دوره پیش از اسلام تا سده ششم قمری را در بر گرفته است، به ۸۰ مجلد میرسد. این حجم عظیم، از آوردن اسناد بسیار و تکرار یک موضوع از طرق مختلف ناشی شده است.
این کتاب در همان زمانِ مؤلف شهرت بسیار یافت و ابنعساکر خود، در دارالحدیث نوریه و جامع دمشق به تدریس آن پرداخت. ابنعساکر برای تدوین این کتاب به سفرهای زیادی از بغداد و حجاز گرفته تا خراسان رفته است و اطلاعات زیادی را درباره شخصیتهای بزرگ اسلامی در این کتاب جمع کرده است. علاوه بر سفرهای وی به مناطق فوقالذکر، او در شام نیز از اطلاعات محدثان آن دیار بیبهره نمانده است و اطلاعات درباره دمشق و بزرگان آن را از محدثین شامی دریافت کرده است. تمامی روایات موجود در این کتاب حتی روایات ساختگی و ضعیف با سند کامل ذکر شدهاند.
نکته قابل توجه در کتاب تاریخ مدینه دمشق، اطلاعات و روایات متعدد پیرامون ائمه (ع)، همچون امام حسن (ع) و امام سجاد (ع) است که در دیگر کتب اهل سنت در این حد نیست. یکی از لوازم اصلی در مطالعات سیره ائمه (ع) داشتن اطلاعات و گزارشهای کافی است. با توجه به محدودیت آثار باقی مانده از سنت تاریخنگاری امامیه، این مهم با تکیه بر این طیف از منابع شیعی امکان پذیر نیست. از این رو، رجوع به منابع اهل سنت برای گردآوری اطلاعات و تحقیق درباره سیره و زندگی ائمه (ع) الزامی است. با توجه به حجم اطلاعات تاریخ مدینه دمشق درباره ائمه (ع)، این کتاب یکی از منابع مهم برای تحقیق درباره سیره ائمه و اهل بیت (ع) است. هم اینکه، ابنعساکر در تاریخنگاری خود جهتگیری و غرضورزی آن چنانی ندارد و این عاملی مهم در رجوع به کتاب تاریخ مدینه دمشق است. از این رو، کتاب تاریخ مدینه دمشق جایگاه ویژهای در مطالعات سیرهشناسی ائمه (ع) دارد.
یکی از خصوصیات مهم کتاب تاریخ مدینه دمشق، نحوه تنظیم و تدوین آن به شکل فرهنگنامهای و الفبایی است که سبب دسترسی آسان به اخبار آن میشود؛ اما آنگونه که باید، مورد توجه محققین و پژوهشگران قرار نگرفته است. ابنعساکر در تاریخنگاری خود، روش حدیثی- خبری را در پیش گرفته است. وی که خود محدث و حدیثشناس بزرگی بوده است اهتمام زیادی به ذکر سلسله اسناد دارد. وی در ذکر سلسله اسناد در هیچ روایتی تلخیص نکرده است و آن را بهطور کامل آورده است. همچنان که طبری نیز این روش را در تاریخنگاری خود در پیش گرفته است و اهتمام زیادی به ذکر سلسله اسناد حتی در روایات ضعیف دارد. بلاذری برخلاف طبری و ابنعساکر در روایات متعدد سلسله اسناد آن را ذکر نمیکند و گاه بهصورت تلخیص میآورد.
رویکرد ابنعساکر در تاریخنگاری بهصورت رویکردی دینی و فقهی است. اخبار مربوط به امام علی (ع) یکی از مفصلترین بخشهای کتاب تاریخ مدینه دمشق است. بیشتر روایات این بخش درباره فضایل حضرت علی (ع) است. روایات ابنعساکر درباره امام علی (ع) تا دوره خلفای راشدین، همه اتفاقات دوره پیامبر (ص) و نقش علی (ع) در آن را در بر میگیرد. وی برای این دوره، روایات متعدد در خصوص امام علی (ع) که بیشتر به فضایل ایشان مرتبط است آورده است. اطلاعات این دوره در حول ویژگیهای ظاهری، بحث از اسلام آوردن امام علی (ع) بهعنوان اولین فرد در اسلام، همراهی پیامبر (ص) و نقش امام در غزوات پیامبر (ص) است. اطلاعات ابنعساکر درباره سقیفه و دوره سه خلیفه، ذیل امام علی (ع) اندک و بسیار ناچیز است. برای تحقیق در این خصوص باید سایر بخشها و شخصیتهای مختلف را که در این دوره نقش داشتهاند، جستوجو کرد.
روایات ابنعساکر درباره اتفاقات دوره امام علی (ع)، باز اندک و در بخشهای مختلف کتاب تاریخ مدینه دمشق پراکنده است. به نظر میرسد ابنعساکر از آوردن روایات اختلافی در کتاب خود خودداری کرده است یا به ندرت به آن پرداخته است. بهعنوان مثال، در مورد بیعت با امام علی (ع) روایات متعدد از راویان مختلف آورده است؛ ولی درباره جنگهای داخلی و درگیریهای به وجود آمده در زمان خلافت امام، گزارشهای اندکی آورده است و به تفصیل به آن نپرداخته است. با وجود این، ابنعساکر گزارشهای زیاد و مختلفی درباره امام علی (ع)، بدون جهتگیری مذهبی ارائه داده است که در سیرهشناسی امام، رجوع به آن و استفاده از اطلاعات آن ضروری است.
معرفی فصلهای کتاب «تاریخ مدینه دمشق»:
فصل یکم: شرح حال ابوالقاسم علی بن حسن موسوم به ابنعساکر مؤلف تاریخ مدینه دمشق اختصاص دارد و میکوشد به جنبههای مختلف زندگانی او از قبیل تبار و قومیت، استادان و شاگردان، جایگاه علمی و آثار تألیف شده وی بپردازد. همچنین ویژگیهای مهم کتاب تاریخ مدینه دمشق و معرفی مختصری از این اثر نیز در فصل مذکور مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل دوم: بررسی روش تاریخنگاری ابنعساکر پرداخته است که بهطور عمده روش حدیثی است. این روش مهمترین روش در نگارش تاریخنگاری دوره اسلامی است و با توجه به خاستگاه حدیثی ابنعساکر، مورد استفاده وی نیز قرار گرفته است.
فصل سوم: ارزیابی و معرفی منابع روایی ابنعساکر در بخش مربوط به سیره علیبنابیطالب (ع) میپردازد و در قالب جدول و نمودار، پراکندگی راویان ابنعساکر را در بخش مورد نظر نشان میدهد.
فصل چهارم: بهعنوان بخش اصلی کتاب، دیدگاه ابنعساکر پیرامون علیبنابیطالب (ع) بر اساس روایتهایی که ذیل سیره ایشان آورده است مورد بررسی قرار گرفته است. نکته قابل ذکر درباره محتوای این فصل این است که توجه نگارندگان، معطوف به آن دسته از روایتهاست که به لحاظ تاریخنگاری اهمیت دارد و از بررسی جزء به جزء روایتها خودداری کرده است. به همین دلیل، مثلاً درباره دوره خلافت عمربنخطاب به ماجرای شورای جانشینی او و در دوره عثمان به وقایع منجر به قتل خلیفه بسنده میکند.