حضرت امام(ره) چطور به مطالبات «توده مردم» و «نخبگان» به شکلی توأمان پاسخ میدادند بهطوری که نه نخبگان منزوی شوند و نه جامعه برچسب پوپولیستی بگیرد؟
به گزارش عطنا به نقل از ایران، «مردم» و حقوقشان از اساسیترین مؤلفهها در گفتمان حضرت امام خمینی(ره) است، اما اینکه حضرت امام(ره) چطور به مطالبات «توده مردم» و «نخبگان» به شکلی توأمان پاسخ میدادند به طوری که نه نخبگان منزوی شوند و نه جامعه برچسب پوپولیستی بگیرد؛و اینکه امام(ره) چگونه مشارکت اقلیتها (در معنای جریان فکری مقابل) را در اداره جامعه جلب میکردند؛ پرسشها یی هستندکه دلیل نشست ما با دکتر نجفقلی حبیبی و دکتر علی محمد حاضری شد.دکتر حبیبی، پژوهشگر فلسفه اسلامی و از اعضای هیأت امنای سازمان اسناد و کتابخانه ملی است اما در کنار چهره علمی و آکادمیک، از چهرههای سیاسی اثرگذار پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بوده است که ریاست دانشگاههای الزهرا، دانشگاه تربیتمدرس، دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران، دانشکده علومقضایی، پژوهشکده امام و انقلاب اسلامی، دانشگاه علامهطباطبایی و معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) را نیز در کارنامه علمی و مدیریتی خود دارد.دکتر علیمحمد حاضری نیز استاد جامعهشناسی سیاسی دانشگاه تربیت مدرس است . او نیز معاونت پژوهشی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)، ریاست پژوهشکده امامخمینی(ره) و انقلاباسلامی، دبیری کمیته علمی کنگره بینالمللی امامخمینی(ره) و احیای تفکر دین، مسئولیت کمیته علمی ستاد شناخت و ترویج اندیشه امامخمینی(ره) را در سابقه علمی و اجرایی خود دارد.دکتر حبیبی و دکتر حاضری به پشتوانه آشنایی که با آثار و افکار حضرت امام(ره) دارند در این میزگرد به نکات قابل تأملی اشاره کردهاند که این بحث را بس خواندنی کردهاست. ماحصل این نشست پیشروی شما است.
در اندیشه حضرت امام(ره) «حق و حقوق مردم» چه جایگاهی دارد در حالی که ایشان مفهوم «ولایت مطلقه فقیه» را نیز مطرح کردند؟
دکتر علیمحمد حاضری: در اندیشه حضرت امام(ره) «حقوق مردم» تعارضی با «ولایت مطلقه فقیه» ندارد. این در حالی است که مفهوم «مطلقه» در ادبیات سیاسی غرب معنایی منفی را به ذهن متبادر میکند. اما واقعیت این است که امام(ره) این مفهوم را به معنایی که در ادبیات سیاسی رایج است، هرگز به کار نبردند و ایشان شخصی بودند که در فرآیند انقلاب، بیشترین تأکید را بر «حقوق مردم» داشتند و این امر، در نظام اندیشه و عملکرد ایشان کاملاً مشهود است.
امام(ره) مفهوم «ولایت فقیه» را که قبلاً در قانون اساسی بود با قید «مطلقه» در نفی و نقد کسانی به کار بردند که در آن زمان اختیارات حکومت اسلامی را تحتعنوان دفاع از احکام فقهی در حل مسائل مردم برنمیتافتند. ایشان از فقهی صحبت کردند که در آن، حکومت حاکم بر مردم برای حل معضلات جامعه اختیارات بیشتری داشته باشد. از اینرو «ولایت مطلقه» به معنای قدرت حکومت برای حل معضلات مردم است و امام(ره) معتقد بودند که در این زمینه دست حکومت نباید بسته باشد. لذا، مفهوم «مطلقه» را در برابر «مقیده» به کار گرفتند.
در ادبیات رایج علومسیاسی اصطلاحی داریم با عنوان «حکومت مطلقه»؛ این اصطلاح، در دورهای از فلسفهسیاسی غرب رایج شد و خاص حکومتهای پراکندهای بود که در آن نظم و نسقی وجود نداشت. از این رو، میکوشیدند تا تعارضات موجود را به نفع مصالح کلان کشور با فرمول «حکومت مطلقه» حل کنند. اما این امر، بتدریج بار منفی دیکتاتورگونهای به خود گرفت. بر این اساس، در ادبیات سیاسی غرب، حکومت مطلقه معنای دیکتاتوری را به ذهن متبادر میکند، حکومتی که رئیس آن قانون را دور میزند. در صورتی که اساساً تلقی امام(ره) از «مطلقه» این نبود و ایشان این «مطلقه» را در برابر دیدگاهی مطرح کردند که اختیارات حکومت اسلامی را در چارچوب احکام فرعی فقهی و محدود به امور حسبه میدانستند.
دکتر نجفقلی حبیبی: در اندیشه امام(ره) حقوق مردم از جهات گوناگون مورد توجه است مهمتر از همه اصل نظام و نهادهای تشکیلدهنده آن است که باید به خواست و رأی مردم سامان یابد. به این اعتبار باید گفت امام(ره) کاملاً به اوضاع جهان اشراف داشت و آنچه هم که در جهان حاکمیت دارد، «قانون» است و فرد نیست.
وقتی امام(ره) هنوز در پاریس بودند، خبرنگاران از ایشان میپرسند که پس از سقوط نظام سلطنت، شما به دنبال تأسیس چه نظامی هستید؟ امام در جواب فرمودند: «هر چه مردم بخواهند؛ ما موضوع را به رفراندوم میگذاریم؛ خداوند متعال به ما اجازه نداده است چیزی بر مردم تحمیل کنیم، مردم هر حکومتی را خواستند همان خواهد بود.» و چنین شد پس از سقوط نظام سلطنت، اصل نظام به رفراندوم گذاشته شد و بیش از 98درصد به آری رأی دادند.
برای تدوین قانون اساسی نیز مردم نمایندگان خود را انتخاب کردند. در نهایت نیز مصوبات نمایندگان خبرگان قانون اساسی نیز به رأی مردم گذاشته شد و به تصویب ملت رسید. بر اساس قانون اساسی مردم خبرگان رهبری را انتخاب میکنند تا ایشان رهبر را انتخاب کنند. مردم نمایندگان مجلس را انتخاب میکنند تا آنان علاوه بر وضع قوانین و نظارت بر جریان امور کشور، به وزیران پیشنهادی دولت رأی اعتماد دهند و مردم خود مستقیم رئیس جمهوری را انتخاب میکنند. بنابراین تمام نهادهای کوچک و بزرگ کشور سرانجام با رأی مردم انتخاب و نظارت میشود. و بدون شک این ناشی از توجه خاص امام(ره) بر اساس موازین اسلام به حق مردم بود و البته دامنه این حق وسیع است و چنانکه اشاره کردم همه ارکان نظام جمهوری اسلامی را دربرمیگیرد که البته چون مردم مسلمان هستند همه این نهادها و کارکردشان باید بر موازین اسلامی مبتنی باشد.
در فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان «حقوق ملت» حقوق مردم که حضرت امام(ره) پیوسته بر آن تأکید داشتند در ذیل 21 اصل (از اصل 19 تا 42) تبیین شده است.
در بحث «حقوق مردم» در اندیشه امام(ره)، «قانون» نقش محوری دارد. آیا میتوان چنین نتیجهگیری کرد که اساساً «مردم» و «قانون» دال مرکزی گفتمان حضرت امام(ره) هستند؟
حبیبی: بله، معنای «جمهوری» در این دو مفهوم خلاصه میشود.
با توجه به جایگاهی که حقوق مردم در اندیشه امام(ره) داشت، ایشان چگونه توأمان با «توده مردم» و «روشنفکران و نخبگان» بهعنوان طبقه متوسط در تعامل قرار میگرفتند و به مطالبات هر دو طیف پاسخ میدادند؟
حبیبی: امام(ره) به «توده مردم» بسیار توجه داشتند. آن زمان که ایشان زمام حکومت را به دست گرفتند، جمعیت عظیمی از مردم فقیر بودند. امام(ره) از آنان با عنوان «مستضعف» یاد میکرد؛ یعنی ذاتاً فقیر نیستند بلکه فقیر و محروم شدهاند و باید آنان را به میانگین رفاه جامعه نزدیک کرد.
رویکرد امام(ره) با جریانهای فکری که نمیپسندیدند تا موقعی که در تعارض با نظام و مردم قرار نمیگرفت، رویکرد مدارا و تحمل بود.
با هر نوع اقدامی که به دیکتاتوری یا اشکال دیکتاتوری منجر میشد، مخالف بودند و معتقد بودند که مردم خودشان باید بفهمند و وقتی فهمیدند خودشان به آن عمل میکنند.
امام(ره) در برخورد با دیگران صادق بود و در برخورد با مردم به «عرف» اهمیت میداد و به قضاوت مردم اعتنا داشت و تصمیمی برخلاف نظرشان نمیگرفت.
امام(ره) واقف بودند که یک جامعه به نخبگانی در تمام سطوح نیاز دارد؛ از این رو، همواره به این متخصصان و مطالباتشان توجه جدی داشتند و اداره امور کشور را به صور گوناکون به آنان میسپرد.
معتقدم سیاستمدارانی به پوپولیسم روی میآورند که در واقع فاقد کمالات و پیشنهادهای متعالی و ظرفیتهای لازم برای رهبری و هدایت جامعه هستند و چون در میان نخبگان راهی ندارند درصدد برمیآیند با روشهای پوپولیستی نظر توده مردم را به خود جلب کنند تا موقعیتی بهدست آورند. حضرت امام(ره) بهعنوان یک فقیه بزرگ و سیاستمدار دلسوز و مسلط بر مسائل اسلام و ایران و سیاست حاکم بر جهان به این رویکرد نیازی نداشت
امام(ره) نمونه کامل یک فرد متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب و تربیت شده بود و مسأله حق مردم و خدمت به مردم در گفتمان فکری و اخلاقی ایشان جایگاه محوری دارد
در مورد توجه امام(ره) به روشنفکران و نخبگان باید گفت که ایشان اصولاً برای عرف کارشناسی ارزش بسیار قائل بودند و در تصمیمات خود پیوسته به آن ارجاع میدادند و اگر گروه و صنفی را در حوزه تخصصی علائق و اطلاعات خود نمیدیدند، رسیدگی به مطالبات آنان را به کارشناسان خود آن حوزه ارجاع میدادند
امام(ره) مسأله فقرا و رسیدگی به آنان را ذیل توجهات اولیهاش قرار داده بود.
در واقع به «برابری اجتماعی» تأکیدکردند؟
حبیبی: بله، اساساً دولت اسلامی مکلف است که نظام اجتماعی را متعادل کند. در اصل سوم قانون اساسی که وظایف دولت در ساماندهی جامعه تبیین شده با صراحت به این موضوع پرداخته شده است؛ از جمله در بندهای 9 و 12 و 14.
اشاره کردید به مطالبات توده مردم و مستضعفان، اما به مطالبات نخبگان اشاره نکردید و اینکه امام(ره) چطور نسبت به آنان پاسخگویی داشتند؟
حبیبی: امام(ره) جامعه را بخوبی میشناختند و واقف بودند که یک جامعه به نخبگانی در تمام سطوح نیاز دارد؛ کارشناسان، هنرمندان، فقها، دانشمندان، سیاستمداران، متخصصان علوم مختلف؛ از این رو، همواره به این متخصصان و مطالباتشان توجه جدی داشتند. اداره امور کشور به صور گوناکون به آنان سپرده میشد و همواره در تعامل با آنان و بهکارگیریشان تأکید داشتند و بخوبی آگاه بودند که اداره جامعه در حوزههای مختلف به کمک و مشارکت متخصصان و نخبگان سامان مییابد. و سخن امام در این مورد معطوف به این نکته بود که متخصصان و نخبگان فرصت پیشآمده بر اثر انقلاب را قدر بدانند و برای خدمت به کشورشان آستین بالا بزنند و اگر نابسامانی میبینند نباید ناامید شوند و کنار بکشند بلکه با کوشش مضاعف به رفع نواقص بپردازند.
سیاستمداری حضرت امام(ره) چگونه بود که ضمن اینکه به مطالبات توده مردم توجه خاص داشتند در عین حال گفتمان ایشان به گرایشهای پوپولیستی نزدیک نمیشد؟
حبیبی: معتقدم سیاستمدارانی به پوپولیسم روی میآورند که در واقع فاقد کمالات و پیشنهادهای متعالی و ظرفیتهای لازم برای رهبری و هدایت جامعه هستند و چون در میان نخبگان راهی ندارند درصدد برمیآیند با روشهای پوپولیستی نظر توده مردم را به خود جلب کنند تا موقعیتی بهدست آورند. حضرت امام(ره) بهعنوان یک فقیه بزرگ و سیاستمدار دلسوز و مسلط بر مسائل اسلام و ایران و سیاست حاکم بر جهان به این رویکرد نیازی نداشت؛ اما ایشان میخواست آن حقایق متعالی فکری و اسلامی و سیاسی را برای روشن کردن ذهن همه طبقات مردم بیان کند و چنین هم عمل کرد. با قدرت بسیار با زبان ساده سخن گفت تا همگان مفاهیم عالی سیاسی، دینی، اجتماعی، ملی و بینالمللی او را بفهمند.
قبل از پیروزی انقلاب و قبل از عزیمت به پاریس بسیاری از اهل فهم و از جمله بعضی از استادان دانشگاه که برای نخستینبار سخنان ایشان را میشنیدند که از لحاظ مفاهیم و بار معنایی بسیار بالا بود از قدرت سادهگویی ایشان نمیتوانستند تعجب خود را پنهان کنند و تصریح میکردند که ایشان میخواهد همه طبقات اجتماعی اعم از تحصیلکرده و عامه مردم سخنش را بفهمند. حقایق سخن ایشان کاملاً منطبق بر منطق و موازین عقل و اسلام بود و قابل دفاع و توجیه علمی و عقلایی؛ و به این جهت در دلها نفوذ کرد و به باور قلبی مردم تبدیل شد؛ از دانشمند و عامی همه سخن او را فهم کردند و بتدریج سراسر جهان به او توجه کرد.
در مدت اقامت در پاریس بسیار دانشمندان و متفکران و روزنامهنگاران بزرگ از تمام دنیا با تحمل رنجها و هزینههای بسیار برای شنیدن سخن ایشان میآمدند و سؤالهای پیچیده و سخت میپرسیدند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی هنوز هم، در سراسر جهان رساله و کتابها و مقالهها و کنفرانسها توسط محققان بزرگ درباره ایشان نوشته میشود. و چنین است که با وجود توجه خاص ایشان به عامه مردم و به فرموده خودشان «مستضعفان» ایشان یک متفکر، فقیه و مجتهد بزرگ و از مشهورترین و متنفذترین سیاستمداران قرن بیستم میلادی شناخته میشوند.
حاضری: امام(ره) همواره با تدبیر خاصی سعی میکرد که موضع خود و همچنین وضع نخبگان با توده مردم دچار تعارض نشود و معتقدم این هنر امام(ره) بود که به صورتی حرکت میکرد که اگر هم فکر میکرد راجع به یک موضوعی مردم اکنون تشخیص درستی ندارند یا هنوز باور به انجام کاری ندارند، یکسویه عمل نکند و اجازه ندهد که در جامعه تعارض به وجود آید. از این رو، ایشان بشدت کوشش میکند که فرصت لازم به مردم داده شود تا آنها در مورد مسائل جامعه به تشخیص برسند و در واقع اگر اختلافی هم بین تشخیص خود و مردم میدید با زمان دادن، مردم را برای رسیدن به این تشخیص آماده میکرد؛ برای مثال، وقتی بنیصدر در سخنرانی 17 شهریور سال 59 برای نخستینبار در میدان امامحسین مطالبی را مطرح کرد که تعارضات بین او با جریان خط امام(ره) برجسته شده بود، امام(ره) به وجهی مصلحتاندیشانه از 17 شهریور تا 25 خرداد سال بعد؛ یعنی، نزدیک به 10 ماه در مقاطع مختلف کوشیدند تا با میانجیگری و میدانداری مردم را متوجه بیکفایتی بنیصدر کنند بهطوری که وقتی امام(ره) در 25 خرداد فرماندهی کل قوا را از بنیصدر گرفت، بخش مهمی از مردم جان به لب شده بودند که چقدر دیر این تصمیم گرفته شد؛ یعنی در واقع مردم زودتر از امام(ره) از بنیصدر عبور کرده بودند، لذا تصمیم امام(ره) در واقع یک تصمیمی نبود که برای مردم سؤال ایجاد کند.
امام(ره) آنقدر فرصت میداد تا تصمیمها و اقدامهای موردنظرشان با نظر مردم همراه باشد و آنان به تشخیص درست برسند. و هیچگاه چیزی را بر آنان تحمیل نمیکرد. همین مشی را ایشان در مورد نخبگان و روشنفکران لحاظ میکردند؛ به این معنا که اگر شهید بهشتی و آیتالله هاشمی و... در پی اقدامی بودند از آنان میخواست تا برای رسیدن آگاهی جمعی مردم تلاش کرده و صبر کنند و یکسویه پیش نروند.
در مورد توجه امام(ره) به روشنفکران و نخبگان باید گفت که ایشان اصولاً برای عرف کارشناسی ارزش بسیار قائل بودند و در تصمیمات خود پیوسته به آن ارجاع میدادند و اگر گروه و صنفی را در حوزه تخصصی علائق و اطلاعات خود نمیدیدند، رسیدگی به مطالبات آنان را به کارشناسان خود آن حوزه ارجاع میدادند چراکه بالاخره در هر حوزهای یک عرف اخلاقی کارشناسی وجود دارد. این شیوه در فقه نیز رایج است و چنانچه موضوعی از حوزه کارشناسی فقیه خارج شود، ارجاع به عرف داده میشود.
سیاستمدار اصلح از نگاه حضرت امام(ره) چه ویژگیهایی دارد؟
حبیبی: امام(ره) نمونه کامل یک فرد متخلق به اخلاق اسلامی و مهذب و تربیت شده بود و مسأله حق مردم و خدمت به مردم در گفتمان فکری و اخلاقی ایشان جایگاه محوری دارد. بنابراین، با آنچه در این چارچوب قرار میگیرد، موافق است و هیچ عمل خلاف اخلاق را برنمیتابد. ایشان بسیار تأکید میکند که افراد تا خود را تربیت نکردهاند به مقامات و مناصب روی نیاورند که هم برای خودشان هم برای جامعه بسیار خطرناک است. از این رو، سیاستمدار اصلح، در گفتمان فکری ایشان قطعاً فردی خواهد بود که سیاستمداری او بر اساس چارچوب و اخلاق اسلامی باشد؛ یعنی بر آن اساس، فرد تربیت شده باشد؛ قوی باشد و فرصتهای دلفریب جدید او را نفریبد؛ تقوا، مصلحت عمومی؛ به تعبیری تقدم منافع عمومی بر منافع شخصی، تدبیر داشتن و مدیر و مدبر بودن، مقبولیت اجتماعی و آگاه به زمان و مکان و وظیفهشناسی از اختصاصات چنین فردی است. سیاستمدار شایسته کسی است که میداند که این منصب برای خدمت به خلق به او داده شده است و ارزش او به اندازه خدمتی است که به مردم میکند و چنانچه دنیا و زمانه و قدر خودش را نشناسد و فریب مقام و منصب را بخورد و خود را گم کند شایسته چنین مقامی نیست. اینها از جمله اموری است که در بیانات امام(ره) در مورد یک سیاستمدار اصلح میتوان استنباط کرد.
رفتار اجتماعی و زندگی چنین سیاستمدارانی باید مبتنی بر زهد در برابر تمنیات نفسانی و بیاعتنایی به مقام و تواضع در برابر مردم و توجه خاص به انجام وظیفه و پرهیز از تجملات و کبر و نخوت باشد. بیتالمال برای او یک فرصت برای رسیدن به تمنیاتش تلقی نشود؛ بلکه امکانی برای خدمت بیشتر به مردم باشد. نمونههایی از سیاستمداران اصلح در اظهارنظر ایشان به کسانی چون آیتالله طالقانی، شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید رجایی و امثال آنان میتوان نسبت داد که آنان بر مقام مسلط بودهاند و موقعیت سیاسی و مقام بر آنان مسلط نبوده است.
حاضری: معیارهای یک سیاستمدار اصلح را اتفاقاً امام(ره) در بازنگری قانون اساسی به شکلی مبسوط مطرح میکنند؛ اینکه اصلح به چه معنا است؟ همانطور که مستحضر هستید در قانون اساسی اولیه شرط رهبری، مرجعیت و اعلمیت فقهی عنوان شده است که البته حضرت امام(ره) طی نامهای به آقای مشکینی بر بازنگری در این اصل اشاره میکند نه به این معنا که با این اصل مخالفتی داشتند بلکه اساساً ایشان با اولویت دادن و برتری دادن یک مؤلفه بر مؤلفههای دیگر مخالف بودند و تأکید داشتند که مرجعیت فقهی باید به همان اندازه موضوعیت داشته باشد که آگاهی به شرایط زمانی و مکانی اولویت دارد. اساساً آنچه امام(ره) میکوشید بیان کند این بود که نباید به هیچ ویژگی آنقدر اصالت داد که سایر ویژگیها در سایه قرار گیرد؛ به تعبیری، برای ایشان توازن ویژگیها یک شرط بود. یعنی سیاستمداری (در هر سطحی) اصلح است که به وجهی متوازن از همه ویژگیهای لازم
برخوردار باشد.
امام(ره) چگونه میتوانست اعتماد اجتماعی و مشارکت اقلیتها (اقلیت در معنای جریان فکری مقابل) را جلب کنند؟
حاضری: امام(ره) در برخورد با دیگران صادق بود و در برخورد با مردم به «عرف» اهمیت میداد و به قضاوت مردم اعتنا داشت و برخلافشان تصمیمی نمیگرفت. اگر لازم بود، فرصت رشد و آگاهی را به مردم میداد؛ زمانی تصمیمی را میگرفت که مردم هم به آن رسیده باشند؛ در واقع ابتدا اعتمادآفرینی میشد.
رویکرد امام(ره) با جریانهای فکری که نمیپسندیدند تا موقعی که در تعارض با نظام و مردم قرار نمیگرفت، رویکرد مدارا و تحمل بود. به خاطر دارم سالهای جنگ، روزنامهای منتشر میشد که تا حد زیادی در بسیاری از مسائل در تعارض با گفتمان فکری امام(ره) بود اما در آن شرایط آن روزنامه بسته نشد و هیچگاه آن تریبون از مخالفان گرفته نشد. حتی برخی به امام(ره) اشاره میکنند که این روزنامه مطالبی مینویسد که به وحدت جبههها آسیب میزند و امام(ره) در پاسخ میگویند اگر فکر میکنید چنین است در جبههها آن را توزیع نکنید ولی تصمیمی برای مقابله با انتشار آن نمیگیرند.
بر این اساس، میتوان گفت که راهکارهای امام همه راهکارهایی است که بیشترین تساهل را نسبت به جریانی که با او مسأله دارد، به کار میگیرد؛ یعنی، در واقع مدارای فکری و اجازه دادن به جامعه و حق انتخاب جامعه که بالاخره این و آن هم حرفشان را بزنند تا طی این فضای آزاد، برتری گفتمان امام(ره) برای مردم روشن شود و بیشتر از آن تبعیت کنند و به زور حکومت نمیخواستند گفتمان خود را برتری
دهند.
دکتر حبیبی: در واقع با هر نوع اقدامی که به دیکتاتوری یا اشکال دیکتاتوری منجر میشد، مخالف بودند و معتقد بودند که مردم خودشان باید بفهمند و وقتی فهمیدند خودشان به آن عمل میکنند. امام(ره) بسیار اهل مدارا بودند تا مشارکت اقلیت را در جامعه جلب کنند و به آنها فرصت میدادند تا درک درستی از مسائل جامعه پیدا کنند.