12 ژوئن از سوی سازمان کار جهانی روز جهانی مقابله با کار کودک نامیده شد و این فرصتی مناسب برای پرداختن به مقوله کار کودک و ریشههای آن است.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه همدلی، مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را میتوان از علل پدید آمدن کار کودک نام برد. اگر نیروی کار را بتوانیم دستهبندی عینی کنیم آنچه در جامعه هدف ما قابل لمس خواهد بود به سه دسته تقسیم میشود؛ اول، نیروی کار گران قیمت: نیروی کاری که با توجه به مبلغ دریافتیاش نام گرانقیمت برایش اصلا صحیح نیست ولی کارگران مرد و بعضاً زن با مهارت ویژه را شامل میشود.
دوم، نیروی کار زنان، زنانی که با دریافتی کمتر از مردان مشغول به کار هستند و سومین گروه؛ نیروی کار ارزان و بیدفاع که همان نیروی کار کودک است، نیروی کاری که به دلیل سن کم، طبعا از تجربه، مهارت یا تخصصی برخوردار نیست و این بهترین بهانه برای کارفرما جهت پرداخت حداقل حقوق است. از آن نظر که کودک توان ایجاد تشکل و سندیکا و ... را ندارد به این سبب نه مبلغ مشخصی برای کارش تعیین میشود نه فرصتی برای اعتراض به شرایط سخت کاری مییابد.
مشکلات اقتصادی، بیکاری را سبب میشود و بیکاری فقر را؛ نتیجتا حاصل فقر به جز اجبار خانواده برای کار کودک و ... نخواهد بود. خانوادههایی پر جمعیت که بعضا مهاجرینی هستند که از جنگها آواره شده و به دیگرکشورها پناه بردهاند تا مرز بقا تلاش میکنند و جویای شغل هستند ولی کالای مورد عرضهشان با این قیمت خریدار ندارد و در نهایت متوجه میشوند بستر برای کار نیروی ارزانقیمت فراهمتر است. فقر است که اجبار بر کار کودک میکند و بیش از چهارصد میلیون کودک در سراسر دنیا در این رقابت از والدینشان پیشی گرفتهاند.
در این بین کودکان یتیمی هم حضور دارند که حاصل جنگها و بلایای طبیعی هستند و قربانیان آزار و بهرهکشی مضاعف میشوند. در کشورهایی همچون ایران به علت مشکلات اقتصادی ناشی از سالها جنگ، تحریم، سوء مدیریتها و پایین نگهداشتن حقوق کارگران جهت جلب نظر سرمایهگذار خارجی فشارهای بیشتری به طبقه کارگر وارد آمده. عدم برابری میزان افزایش حقوق به نسبت هزینه که در نهایت حقوق پرداختی به نیروی کار گران قیمت، یکسوم حداقل دریافتی تا خط فقر است و در نتیجه شاهد همکاری همه اعضاء خانواده از جمله کودکان جهت امرار معاش هستیم.
کودکان علاوه بر خیابان در کارگاهها، فروشگاهها، معادن، کارهای خانگی و ... به کار گرفته میشوند که اغلب به اقتضای سن، به دلیل نداشتن تجربه و مهارت در کارهایی مشارکت دارند که کارگران ساده مشغول هستند لذا نیروی کار کودک رقابتی تنگاتنگ در بهدست آوردن شغل با کارگران ساده خواهد داشت. برخی از عوامل انتخاب کودک در این رقابت به شرح زیر است:
1_ نیروی کار بزرگسال حدود 5 برابر بیشتر از نیروی کار ارزان (کودک) مزد میگیرد، بیمه، حق مسکن، اضافه کاری، مرخصی و... میخواهد و دسترسی به تشکلهای کارگری جهت اعتراض و ... را دارد.
2_ نیروی کار ارزان (کودک) بیمه نمیشود، حق مسکن نمیخواهد، بدون پرداخت مبلغی ساعتها اضافه کاری میکند و به مرخصی هم نمی رود، نه خود توان اعتراض دارد نه تشکیلات صنفی برای اعتراض در دسترس دارد، مبلغ دستمزد را هم کارفرما مشخص میکند.
ناگزیراولین برنامه هر بنگاه اقتصادی پایین آوردن هزینهها از جمله هزینه تولید و... بوده و خواهد بود ( ضمن احترام به همه تولید کنندگان و کسبهای که در سراسر دنیا مسائل اخلاقی و انسانی را همواره مورد توجه قرار داده اند) در نتیجه با محاسبه سر انگشتی خواهیم یافت که کارگاهی با 5 نفر نیروی کار ارزان(کودک)پرداختی معادل یک نفر نیروی کار گران قیمت خواهد داشت. حال در نظر بگیرید هزینههای این بنگاه اقتصادی تا چه حد پایین تر از رقبایی خواهد بود که از نیروی کار گران قیمت استفاده میکنند.
آمار کودکان کار شاغل دنیا به بیش از 400 میلیون نفر رسیده است اگر میزان حقوق دریافتی هر کارگر ساده در دنیا را فقط«1000 دلار» در نظر بگیریم و دریافتی کودکان را برای انجام همان کار«200 دلار» حساب کنیم خواهیم یافت که تعداد کودکان کار * حقوق ماهیانه = مبلغ دریافتی ماهیانه کودکان کار (دریافتی ماهانه کودکان کار به دلار80.000.000.000 =200*400.000.000)
حال در نظر میگیریم در ازای همین تعداد کودک از بزرگسالان استفاده شود:
تعداد * حقوق ماهیانه = مبلغ قابل پرداخت به بزرگسالان در صورت جایگزینی نیروی کار گران قیمت به جای کودکان کار
(400.000.000.000=1000*400.000.000 مبلغ پرداختی ماهیانه در صورت استفاده از بزرگسالان به دلار)
مبلغ دریافتی نیروی کار بزرگسال (در صورت جایگزینی) – مبلغ دریافتی کودکان = ما به التفاوت پرداختی ماهیانه
ما به التفاوت ماهیانه به دلار (320.000.000.000=80.000.000.000-400.000.000.000)
مابهالتفاوت ماهیانه * تعداد ماههای سال = ما به التفاوت سالیانه ناشی از استفاده چهارصد میلیون کودک به جای بزرگسالان
(دلار3.840.000.000.000=12*320.000.000.000 ما به التفاوت سالیانه ناشی از استفاده چهارصد میلیون کودک کار به جای بزرگسالان)
مطمئنا نقد و اعتراضهای بسیاری از جانب فعالین حقوق کودک به نحوه محاسبه خواهد بود، چرا که کودکانی در آفریقا و یا حتی ایران با دستمزد ماهیانه 20 دلار مشغول به کار هستند، از آن نظر که این رقم به دست آمده نیز اصل موضوع را نشان میدهد به حداقلها رضایت داده شد
درآمد اُپک از فروش نفت در سال 2014 برابر با 730 میلیارددلار بوده است. اُپک تولیدکننده تقریبا 40 درصد نفت خام مورد نیاز جهان است، صادرات نفت این سازمان 60 درصد کل نفت مبادله شده در سطح بینالمللی ر اتشکیل میدهد
با مقایسه ای ساده متوجه میشویم که رقم فوق بیش از 5 برابر درآمد نفتی اُپک به سرمایه گذاران منفعت میرساند، حال جنگهای تاریخی بر سر نفت را بنگرید و دلایل کار کودک را از خود بپرسید.
همانطور که میبینید رقم به خودی خود آنقدر بزرگ است که از درآمد ناشی از جنگها هم بیشتر شود، آن هم بدون اینکه لشگری کشیده شود، برای آغاز جنگها به راحتی توجیه سیاسی یا ایدئولوژیک پیدا میشود اینکه حتی نیازی به توجیه هم ندارد کافی است سکوت کنند، در نهایت هم کی بود کی بود من نبودم و همه کار کودک را محکوم میکنند.
وقتی به این مقوله با دقت بیشتری توجه میکنیم متوجه انفعال بسیاری از سازمانهای دولتی و غیر دولتی بینالمللی در مورد کار کودک میشویم که با اندکی تحقیق مییابیم که یا سهم مستقیمی در این مبلغ دارند یا منفعتی غیر مستقیم، به هر حال عمق این نابرابری بین ملل محسوس تر از پیش خواهد بود و در افکار عمومی محکوم است.در این میان نقش فعالین مدنی حوزه کودک بسیار تعیینکننده و حیاتی است چرا که با اطلاعرسانی و آگاهیبخشی به جامعهای که قلبا پذیرای چنین ظلمهای آشکاری نیست بستر را برای جنبش لغو کار کودک مهیا میکند، در واقع این فعالین در حال مچاندازی با صاحبان سرمایه و قدرت در دنیا هستند و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نکردهاند.
نقش سازمان ملل در این مقوله را بسیار محافظهکارانه و بیش از تلاش برای لغو کار کودک، تلاش برای برقرای تعادل است و تلاش فعالین حقوق کودک سازمان ملل را هم ناچار به فعالیتهای ریشهای تر در راستای لغو کار کودک کرده و خواهد کرد چرا که جامعه امروز ما بیش از این پذیرای چنین فجایعی نخواهد بود و افکار عمومی سکوت را محکوم خواهد کرد، با تحرکات مدنی این فعالین، سازمان ملل نیز به ناچار گامی بلند تر خواهد برداشت.
با شرایط موجود شاید ما هم راهی جز این نداشته باشیم که همعقیده شویم با کسانی که این نام گذاریها را بر اساس فشار جامعه میدانند نه خواست قلبی دولتها، سازمان ملل و سازمان جهانی کار و این بهترین دستاورد فعالان حقوق کودک در سالهای گذشته بوده است.
کار، انتخاب آگاهانه و اختیاری کودکان نیست؛ کودکان کار خواسته یا ناخواسته به دلیل همزمانی درس و کار از تحصیل باز میمانند و ایمنی و سلامت و رشد آنها به خطر میافتد. زمانی برای بازی و شادی و استراحت ندارند و به منظور انواع قاچاق و فعالیتهای سخت و زیانآور به کار گرفته میشوند؛ در محیط کار مورد سوء استفادههای جنسی واقع میشوند؛ کار به سلامت روانی و جسمی آنها صدمات جدی میزند و موجب میشود تا کودک در آینده به جایگاه اجتماعی واقعی خود دست نیابد.
در نتیجه دنیای آینده را با چهارصد میلیون نفر انسانی تصور کنید که نه آموزش درستی دیدهاند نه از نظر بهداشت جسمی و روانی در سلامت کامل به سر میبرند و نه از نظر ذهنی به پیشرفت کافی رسیدهاند؛ در عین حال توان کنترل خشم و اضطراب و مهارتهای کافی زندگی را ندارند، با این شرایط طبعا آینده دنیا امنتر از امروز نخواهد بود.آنچه فعالین حقوق کودک برای کودکان دنیا متصور هستند لغو کار کودک و پایان این بهرهکشی و مقدم شمردن کودکان بر تمام سیاستها، نژادها، مذاهب و ... است، نگاه یکسان و برخورداری همه کودکان از حق آموزش با کیفیت و اجباری و بهداشت رایگان فارغ از جنسیت، رنگ پوست، ملیت، نژاد، ایدئولوژی.
برخورداری همه کودکان از رفاه اجتماعی، به رسمیت شناختن سن کودکی تا سن 18 سال تمام، دادرسی همه کودکان طبق قوانین بین المللی و مصونیت کیفری کودکان زیر 18 سال و ... است.جنبش لغو کار کودک زمانی به نتیجه خواهد رسید که فعالین این عرصه باور قلبی بر امکان لغو کار کودک داشته باشند، کار کودک در همین لحظه قابل لغو است و با این باور به آگاهسازی و اطلاعرسانی در این حوزه پافشاری میکنیم و بیش از پیش در جهت تصویب قوانین کارآمد در حوزه حقوق اجتماعی و قضایی کودک با ضمانت اجرای معتبر گام خواهیم برداشت. باور داریم با تمرکز بر عملکرد سازمانهای دولتی و اهرم فشار مناسب بر دولتها تا لغو کارکودک راهی نیست و با این مقاومت تغییر برای همه کودکان دنیا دور از دسترس نخواهد بود و این رویا به واقعیت نزدیک است.