مفهوم و ارزش زمان در عصر حاضر با دنیای گذشته قابل قیاس نیست. وقت و ارزش آن، از انقلاب صنعتی به بعد بشدت مورد تأکید قرارگرفت. تغییرات شدید و گسترده در زمینه وسایل ماشینی و الکترونیکی از یکطرف ارزش زمان را بالا برد و از طرف دیگر، استفاده از ایام فراغت را برای عموم طبقات جامعه ممکن ساخت.
به گزارش عطنا، پرستو رحیمی، پژوهشگر تاریخ مقالهای در روزنامه ایران منتشر کرده است که متن آن به شرح زیر است:
این مهم زمانی بهتر قابل درک است که بدانیم در ایران، بیشتر اوقات طبقات متوسط و محروم جامعه در راه تلاش معاش صرف میشد، کمی مزد و حقوق کارگران و کشاورزان که بخش اعظم جمعیت را شامل میشد به حدی بود که قدرت خرید ضروریترین وسایل زندگی را نداشتند؛درنتیجه در روزگاران پیشین، از اوقات فراغت و تفریح، آنچنان که امروزه مدنظر داریم خبری نبود. طبقه متنعم و ممتاز کمابیش به امور فرهنگی، ذوقی و تفننی میپرداختند چون منبع مالی و زمانی کافی برای آن داشتهاند. گسترش وسایل الکترونیک تاحد زیادی توانست انحصار در تفریح و سرگرمی را در جامعه از بین ببرد.
با توجه به وجود اعتقادات عمیق و ریشهدار مذهبی در میان ایرانیان، زیارت و زیارتگاهها همواره یکی از مکانهای پرتردد و قابلتوجه مردم بودهاست. زیارت، ازجمله اموری است که در طول تاریخ و با اشکال مختلف، در رأس زندگانی مردم ایران قرار دارد و بهعنوان یک نیاز ضروری و در عین حال شرعی و مذهبی تلقی میشود،بهطوری که بسیاری از ایرانیان به مناسبتهای مختلف ملی و مذهبی به صورت فردی یا همراه با خانواده به زیارت اماکن مذهبی میپردازند. یکی از مهمترین مکانهای زیارتی در ایران مرقد مطهر امام رضا(ع) و خواهر بزرگوار ایشان حضرت معصومه(ص) است که در طول تاریخ، برای زیارت و سیاحت مورد توجه مردم بودهاند. همچنین سفرحج و نیز سفر به کربلای معلی نیز از جمله مکانهای مهم برای ایرانیان بودهاند.
درواقع سفرهای زیارتی نوعی از تفریحات اساسی مردم را چه در گذشته و چه در حال حاضر دربرمیگرفت. اکنون اینگونه سفرها با توجه به امکانات حمل ونقل براحتی صورت میپذیرد اما در گذشته سختی راهها و کمبود امکانات نیز مانع انجام این تفریح مذهبی نمیشده است. علاوهبراین، در شهرها نیز حضور امامزادهها باعث میشد که در روزهای مشخصی، مردان و زنان برای زیارت رهسپار شوند و گردشی مذهبی در این مکانها داشته باشند.
به گفته جعفرشهری پژوهشگر و نویسنده کتاب پربرگ «تهران قدیم» یکی از بارزترین دلمشغولیهای مردم تهران در گذشته، زیارت بقاع و اماکن متبرکه در روزهای تعطیل بود. مرقد حضرتعبدالعظیم در حوالی تهران هر هفته، روز جمعه عده کثیری از تهرانی ها را به خود جذب میکرد و خانوادهها از حدود طلوع آفتاب، بار و بنه سفری یک روزه را بسته و خود را به شهر ری میرساندند و ضمن زیارت بساط استراحت را در مزارع و باغهای اطراف ری و حتی در صحن مطهر میگستراندند. غیر از حضرت عبدالعظیم، امامزاده داوود نیز مورد توجه عده زیادی بود و مردم از بعدازظهر پنجشنبه به سفر میرفتند و در آخرین ساعات جمعه بر میگشتند و بقعه سید ناصرالدین، بقعه سید اسماعیل و مرقد امامزاده زید، امامزاده یحیی، امامزاده سید ولی، امامزاده اسحق و بقاع هفت تن، چهل تن، پیر عطار، هفت دختران، بیبی شهربانو و … نیز جزو این اماکن بودند.
از دیرباز، مردمان برای اوقات فراغت خود برنامههایی داشتهاند و از این رهگذر نیز بازیهایی خلق کردهاند. بازیهایی مانند «یادم تو را فراموش!» که به روایت هانری رنهدالمانی، سیاح فرانسوی ممکن بود هفتهها و ماهها به طول بینجامد. علاوهبر تفاوت مفهوم فراغت در گذشته و امروز، ماهیت آن نیز متفاوت شدهاست. با نگاهی به نوع و نحوه اجرای بازیها متوجه میشویم اکثر تفریحات کنونی ماهیتی انفرادی دارند. فضای مجازی نیز این انفرادی بودن را تشدید میکند، اما بازیهایی مثل «پیچاز»، «گنجفه» و «بقچهگردانی» که در گذشته رایج بود ماهیتی دستهجمعی داشتند.
در تاریخ ایران، دوران صفویه را باید دوره متحولی در وضع تفریحی مردم دانست. در زمانی که مغول و تاتار بر این سرزمین حکومت میکرد، شرایط دشوار اجتماعی و نابسامانی حاصل از تهاجمات، آسایش و تفریح توده مردم را متأثر ساخته بود،اما سال ها بعد با جابهجایی حکومتها و از جمله با روی کار آمدن صفویه و ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی شرایط عمومی بهتر شده، اصفهان مرکز این جوش و خروشها شده بود. در روزهای خاص علاوهبر آذینبندی و چراغانی معابر یکی از مهمترین تفریحات، اجرای نمایش هایی بوده است که در میادین بزرگ شهرها صورت میگرفت. مهمترین این نمایشها عبارت بود از: چوگانبازی، تیراندازی، زوبینافکنی، قپقاندازی، شمشیربازی، نمایش انتخاب شاطر، تردستی و نمایش جنگ با حیوانات درنده، بندبازی، کشتی و... بود.
«درعصر صفویه هر شهری برای خود گروهی کشتیگیر داشت که درموقع نمایش ها وارد میدان میشدند. تمرین کشتی در زورخانهها زیر نظر استادان فن و پهلوانان نامی هر شهر انجام میگرفت. اصولاً کشتیگیران را پهلوان مینامیدند. نتیجه کشتی تنها با رساندن پشت حریف به خاک معلوم میشد. شجاعترین و نیرومندترین کشتیگیران در نمایش های پایتخت شرکت میکردند.»
میهمانیرفتن و میهمانیدادن نیز از رایجترین تفریحات بود. براساس نوشتههای سیاحان و سفرنامهنویسان در این میهمانیها غالباً آوازخوانی، ترانهخوانی و شاهنامهخوانی بود و از صبح تا شام ادامه داشت و بسته به طبع صاحبخانه از توتون و تنباکو هم استفاده میشد. ژان باتیست تاورنیه جهانگرد مشهور فرانسوی که در عصر صفوی بارها به ایران سفر کرد دراینباره مینویسد: «میهمانی ایرانیان بدینگونه است.میهمانان از صبح در خانهای که به آن دعوت شدهاند گرد میآیند و در طول روز به کاری جز قهوه خوردن و قصه گفتن نمیپردازند.»
مرتضی راوندی، پژوهشگر برجسته تاریخ ایران در کتاب «تاریخ اجتماعی ایران» به قصهگویی اشاره دارد: «از دیگر سرگرمیهای خانوادهها یکی هم قصهگوییها و داستانسراییهای بزرگترهای خانواده برای کوچکترها یا برای یکدیگر بود که گردهم جمع شده، با آب وتاب تعریف میکردند. به این صورت که هر شب اهل خانه در یک اتاق گردآمده یکی قصهای را شروع کرده و بقیه گوش میدادند.» قصهها و افسانههای مشهوری چون افسانه شاه پریان، افسانه جن و پری، قصه هزار و یک شب، قصه حسین کرد شبستری، قصه آزاد کردن مردی که چوبش میزدند، قصه سنگ صبور، قصه ماهپیشونی و قصه خاله سوسکه و...
ژان شاردن، بازرگان و سیاح فرانسوی نیز از کبوتربازی (کفتربازی) بهعنوان یک بازی بسیار مرسوم میان جوانان عصر صفوی نام میبرد و میگوید: «غالباً اوقات فراغت جوانان به آن اختصاص داشت. کبوتران وحشی را صید میکردند و اهلی میساختند.» در دوران صفوی میتوان به بازیهای دیگری چون تخممرغبازی، پیچاز، قاببازی، گنجفه، جنگ حیوانات و پرندگانشکاری، شعبدهبازی، گرگبازی، بندبازی، خیمهشب بازی، نمایشها و معرکهگیریها اشاره کرد که بخش زیادی از وقت جوانان را به خود اختصاص میداد.
در همه دورههای تاریخ ایران و بخصوص در دوران صفویه بهدلیل ماهیت دینی آن برگزاری اعیاد و جشنهای مذهبی مثل عیدفطر، عیدغدیرخم، عید قربان و عید مبعث یکی از عمدهترین تفریحات مردم به شمارمیآمد. مرتضی راوندی دراینباره مینویسد: «عیدقربان هم برای اهل شهر تفریحی بود. از طرف شاه صد گوسفند تقسیم میشد. شتری را هم تزئین کرده و با دم و دستگاه موزیک و عملیات مخصوصی به میدان نگارستان میآوردند و هر قطعه آن مخصوص صنفی بود.»
چهره شهرها و میادین اصلی در این اعیاد تغییر میکرد و آذینبندی میشد. در کنار آن جشنهای باستانی نیز برپا میشد مثل عید نوروز و آیین مربوط به آن، جشن تیرگان و مهرگان، جشن گلسرخ که در اول بهار بود و جشن آبپاشان که در دوران صفوی بسیار رونق داشت که پیترو دلاواله جهانگرد ایتالیایی نیز در سفرنامه خود به آنها اشاره کردهاست.
در اوایل سلسله قاجاریه تفریحات توده مردم با دوره صفویه شباهتهای بسیاری داشت. به بیان بهتر، دوران قاجاریه و سپس پهلوی از نظر انواع بازیها و تفریحات به مرور زمان و در اثر آشنایی با تمدن غرب شاهد تغییرات بسیاری بود، تغییراتی که نهایتاً در دوران پهلوی دوم منجر به دگرگونی مهمی در عرصه تفریحات رایج مردم شد. این دگرگونی هم عرصه نظر و هم عرصه عمل را دربرمیگرفت. در اوایل دوران قاجار، قهوهخانه یکی از مراکز وقتگذرانی توده مردم بود، البته هنوز بازیهایی نظیر خیمهشببازی، شاهنامه خوانی و نقالی، پرده خوانی، ترنا بازی و... در چایخانهها و قهوهخانهها جذابیت خود را داشت.
یکی از جشنهای معروف در این دوران، جشن آشپزان است. مخبرالسلطنه هدایت در «خاطرات و خطرات» به این جشن اشاره کرده و مینویسد: «آش شله قلمکار که اواخر در سرخه حصار پخته میشد تشریفات فوقالعاده داشت. در زمان فتحعلیشاه در گردش عید پخته میشد و از تشریفات تحویل سال بود، اما پس از مدتی در پاییز پخت میشد. وزیران و امرا و رؤسا در چادرها و خیمهها جمع میشدند و سبزیاش را پاک میکردند.»
ناگفته نگذاریم که تا قبل از نفوذ تمدن جدید در ایران، نقالی، معرکهگیری و شاهنامهخوانی کاری پردرآمد و وسیله خوبی برای تفریح و وقتگذرانی طبقات متوسط و محروم اجتماع بود.
جعفر شهری، محققی که پژوهش گستردهای درباره تهران و وضعیت آن نگاشته، حمام رفتن را نیز جزو تفریحات عمده مردم ذکر میکند: «همچنین حمام محل وقتگذرانی و استراحت بود که اوقات خود را در آن گذرانیده... و مناسبترین محل برای وقتگذرانی بود که افراد صبح در آن وارد شده، غروب به سختی از آن خارج میشدند.» اینگونه وقتگذرانی در میان زنان بیشتر معمول بود. هانری رنهدالمانی که در دوره قاجاریه به ایران سفر کرده مینویسد: «یکى از تفریحات عمده زنان ایرانى رفتن به حمام است.
در واقع، اینجا براى آنان به منزله باشگاه و محل تفریح و ملاقات است و قسمت زیادى از وقت خود را صرف رنگ کردن گیسوان، ابروان، کف پا و سرانگشتان خود مى کنند. گاه با حنا اشکال غریبى مانند درختان، حیوانات و ستاره ها روى بدن خود نقاشى مى کنند.» با روی کار آمدن ناصرالدینشاه و تحولات ناشی از اصلاحاتی که او و مشاورانش انجام دادند نهادهایی تفریحی به تقلید از اروپا وارد ایران و بخصوص تهران شد، برای مثال بعد از سفر اروپا ناصرالدینشاه به فکر ایجاد باغوحش افتاد، هرچند که این اماکن ابتدا در اختیار خواص بود اما کمکم به تفرجگاهی برای عامه مردم تبدیل شد.
بهاینترتیب، نخستین باغ وحش یا «مجمع الوحوش» در دوران ناصرالدینشاه و در خیابان لختی (سعدی کنونی) تأسیس شد. در فصلهای گرم مثل بهار و تابستان تفریحات مردم گستردهتر و به بیرون از خانه منتقل میشد. یکی از گردشگاهها همین باغ وحش دوشانتپه بود که با درشکه به آنجا میرفتند.
همچنین به گفته افضلالملک در کتاب افضلالتواریخ در دوشانتپه مسابقات اسبدوانی نیز برگزار میشد که معمولاً در بهار صورت میگرفت. در همین روز عدهای از رجال و افراد عادی که در اسبدوانی مهارت داشتند در مسابقه شرکت میکردند و چند دور، گرد میدان میدویدند، هرکس پرچم اول تا چهارم را به دست میآورد مبلغی جایزه میگرفت.
اینگونه تفریحات بیشتر در انحصار اشراف یا طبقات بالا بود اما در میان فرودستان جامعه برنامههایی مثل نظارهبازیهای رقص و آواز مطربان دورهگرد، انواع معرکهها و زورنمایی پهلوانان، نقالی و قوالی، شعبدهبازی یا بندبازی، ریسمانبازی و چشمبندی همچنان تا اواخر قاجاریه رایج بود و نمیتوان به ناپدید شدن آن از سطح جامعه حکم کرد.
در دوران پهلوی اول و دوم با خروج روزنامهها از دربار و انتشار نشریات بسیار در بین مردم، پیدایش و اشاعه رستوران، کافه، کاباره، مراکز تفریحی، سینما، تلویزیون و تئاتر، موزه و... نه تنها تفریحات سابقالذکر رو به فراموشی نهاد، بلکه بازیهایی مثل چوگانبازی، شکار و تیراندازی که هم جنبه تفریحی داشت و هم ورزش کاملی بود به طور محسوس کاهش یافت. جوانان کمکم پذیرای اماکن نوظهور جامعه شدند.
لازم به ذکر است این تفریحات ابتدا همهگیر نبود بلکه بسیاری از این مراکز تفریحی مانند رستوران، تئاتر، سینما و کافه نخست به جوانان و مردم طبقات فرادست اختصاص داشت یا به بیان بهتر مختص روشنفکران و تحصیلکردگان بود اما در دورههای بعد آرام آرام در میان سایر افراد جامعه مرسوم شد.
علاوه بر معدود بودن و گران بودن چنین مکانهایی، عدم پذیرش تفریحاتی چون سینما و کافه از سوی توده مردم جایگزینی آنها را با سرگرمیهای قدیمی دشوار میکرد. مهمترین دگرگونی برای گذراندن اوقات فراغت در ایران با ساخت و گسترش راههای زمینی، استفاده گسترده از وسایل نقلیه چون ماشین، قطار و هواپیما پدید آمد، چراکه امکان مسافرتهایی دستهجمعی و سریع را فراهم میساخت؛ دیگر یک سفر زیارتی به مشهد چهار ماه طول نمیکشید. به علاوه، تفریحات مردم مختص به یک مکان، اقوام و خانواده نبود. تفریح به معنای جدید آن مفهومی بود که با شهرنشینی ملازمت داشت. سفر در این دوران به یکی از اساسیترین تفریحات جوانان تبدیل شد. رایجترین آن نزد مردم تهران، سفر به شمال بود که از حدود دهه 40 شمسی به بعد بسیار رونق گرفت و لارنس پل الول ساتن، ایران شناس انگلیسی در کتاب خود به آن اشاره میکند.
بنابرآنچه گفته شد، تفریح، بازی و سرگرمی مفهومی مطلق نیست و در زمانهای متفاوت میتواند ماهیت متفاوتی داشته باشد و مصادیق آن همراه با رشد و توسعه جوامع، پیشرفتهای تکنولوژیک و درک مردم از آن مختلف خواهد بود.