تحریم انتخابات، تاکتیک برندِ سوخته سیاست است؛ در رد این تاکتیک باید پرسید: «چرا باید در انتخابات شرکت کرد؟»؛ «چرا باید به حسن روحانی رأی داد؟» دو پرسش اصلی نشست هماندیشی برای انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری است که مرتضی مردیها، پژوهشگر لیبرال فلسفه و سیاست، در جمع دانشجویان دانشگاههای متعدد به آن پاسخ میدهد.
به گزارش عطنا، روزنامه شرق در مطلبی که روز شنبه 9 اردیبهشت به چاپ رساند به بررسی ضرورت رأی دادن مردم به حسن روحانی پرداخت که در ادامه با هم میخوانیم؛
تحریم انتخابات، تاکتیک برندِ سوخته سیاست است؛ در رد این تاکتیک باید پرسید: «چرا باید در انتخابات شرکت کرد؟»؛ «چرا باید به حسن روحانی رأی داد؟» دو پرسش اصلی نشست هماندیشی برای انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری است که مرتضی مردیها، پژوهشگر لیبرال فلسفه و سیاست، در جمع دانشجویان دانشگاههای متعدد به آن پاسخ میدهد. در غیبت سعید لیلاز، دیگر سخنران نشست امید در ستاد یوسفآباد، مرتضی مردیها از شرایط حساسی میگوید که او را مجبور کرده برای اولینبار از اهمیت شرکت در انتخابات بگوید و شرایط جامعه را در این موقعیت حساس توصیف و تبیین کند.
مردیها سخن خود را چنین شروع میکند: «باید با بدنامیای که سیاست در فرهنگ عمومی پیدا کرده، مقابله کرد. باید با این برداشت غلط، بد و خسارتخیز مقابله کرد». مردیها سالهاست از سیاست دفاع میکند و این دفاعیهها در کتاب «دفاع از سیاست» منتشر شده است. «در جامعه، صفتهای بدی به سیاستورزان داده شده است؛ - اگرچه مشابه آن در همه صنوف دیده میشود- ولی ازآنجاییکه سیاستورزان زیر ذرهبین جامعه هستند، میتوانند در رفتارهای خود ملاحظه داشته باشند».
نویسنده سابق روزنامههای جامعه، توس و نشاط، فعالیت سیاسی کنشگرها را به چندین دسته تقسیم میکند:
١- برجستهترین نوع فعالیت سیاسی، آن است که افرادی به قصد سیاستمدارشدن آن را آغاز میکنند. شغل این افراد سیاست است که درصد محدودی از جامعه را تشکیل میدهند. نیت آنها رسیدن به مسند سیاسی است. در این نگاه، شغل آنها با بقیه شغلهای تخصصی دیگر مثل ورزشکار یا موزیسین تفاوت ماهوی ندارد.
2-گروه دوم در نقطه مقابل این افراد است؛ مبارزان سیاسی یا روشنفکران سیاسی هستند که روشنفکر سیاسی برای آنها شغل بهحساب میآید. اینها دغدغه سیاست دارند. کار روشنفکران حرفهای سیاسی در ارتباط با رجل سیاسی است. بسیاری از آنها کسانی هستند که اصالتا دنبال مسند سیاسی بودهاند؛ شاید به دلیل اینکه آن مسند را با مختصات موجود دوست نداشتند یا اینکه نتوانستند آن را به دست آورند، برای همین صندلی سیاست را تکان میدهند. کار اینها انتقاد به ذات انتقاد است.
٣- گروه سوم؛ این گروه شغل و سرگرمی سیاسی ندارند؛ اما ازآنجاییکه سیاست بر فرهنگ و جامعه اثر مستقیم دارد، احساس مسئولیت اخلاقی دارند که از به قدرترسیدن برخی جلوگیری کنند. این افراد بهطور فصلی و تناوبی در عرصه سیاست فعالیت میکنند. دغدغه اصلی آنها، انساندوستی و گرایش به حقوق بشر است. این طیف بیشترین گستره را دارند.
4- دسته چهارم افرادی هستند که سخنگفتن از آنها دلپذیر نیست؛ اینها کسانی هستند که فعالیت سیاسی و حضور در کمپینهای تبلیغاتی- انتخاباتی برای آنها حکم سرگرمی و تفنن دارد؛ همه جای دنیا هم همینطور است. به گفته مردیها، تفاوت شغل سیاسی با دیگر شغلها منفعت یا مشهورشدن نیست؛ کسی که قدرت سیاسی دارد، این قدرت توان زیادی از حیث اثرگذاری دارد.
او چنین سخنان خود را ادامه میدهد: «ما هر فعالیتی را که بخواهیم آغاز کنیم، درباره آن محاسبه میکنیم. این محاسبه در هر زمینهای که باشد، شامل سه فاکتور اساسی است: «برآورد هزینه کار»؛ اینکه این کار چه میزان هزینهبر است؟ هزینه میتواند از مادیترین مسئله تا معنویترین آن باشد. پول، آبرو، وقت، قطع روابط عادی و آرامش هزینههایی است که در این کار لازم است. «نتیجهگرایی» دومین فاکتوری است که در این کار بررسی میشود. فایده به معنای اعم، باید در این کار مورد توجه باشد؛ بسیاری از افراد در جامعه، حتی اهالی کتاب، تا بحث فایده پیش میآید آن را خیلی سطحی میبینند. فایده میتواند رفاهی، شغلی، معنوی و ... باشد.
«احتمال موفقیت» عاملی است که در خیلی از مواقع مطرح نمیشود. در مواردی محاسبه دشوار نیست؛ اما بیشتر نگران مواردی هستیم که محاسبه دشوار میشود و این دشواری عللی دارد. در برخی موارد ممکن است بدانیم چه به دست میآوریم؛ اما ممکن است ندانیم عایدی آن مثبت است یا منفی؟ درباره هزینهها نیز در برخی موارد نمیدانیم برای فلان تصمیم، چقدر هزینه لازم است و نمیتوانیم هزینهها را برآورد کنیم و احتمال پیروزی در خیلی از مواقع دشوار است».
مردیها معتقد است: «هزینه انتخابات و تلاش برای یک رقابت سیاسی متفاوت است. اگر خود شما کاندیدا باشید، با کسی که میخواهد رأی دهد و کسی که فعالیتی میکند تا شخص دیگری را به یک جایگاه سیاسی برساند، متفاوت است و هزینه متفاوتی هم دارد. هر کار بزرگی که در دنیا اتفاق افتاده، از جنگ تا کودتا و علم به معنای کشف و اختراع، کار بسیار دشواری است.
در این جا ریسک و اتفاق خیلی معنادار نیست و باید همه محاسبات بهطور دقیق انجام شود». مردیها با تأکید بر اینکه آدم معقول نمیتواند تصمیمهای جدی را به ریسک بسپارد، تصریح کرد: «کارهای بزرگ حتی مواردی که به علم و تکنولوژی مربوط میشود، ناشی از یک نوع نبوغ و ماجراجویی است و همیشه کسانی که به جایی رسیدهاند، انسانهایی معقول و محاسبهگر نبودهاند بلکه کسانی بودهاند که ریسک تصمیم خود را پذیرفتهاند».
سیاست هزینه دارد؛ «در سیاست تحریمها یا منفیبافها معتقدند این فعالیت چه موفق باشد و چه موفق نباشد، نتیجهای جز فساد ندارد! استدلال آنها این است که رأیدادن مشروعیتبخشیدن به مجموعه حاکمیت است تا خود را در دنیا بهعنوان حکومت دموکرات نشان دهند. اینها پیشنهاد نهی رأیدادن دارند». مردیها این استدلال را ناقص میخواند و در رد آن پاسخ میدهد: «باید در مسائل دقت کرد و همهچیز را در شرایط خاص خود سنجید. اما فضا به همان اندازه رأیدادن و مشروعیت، برای رأیدهندگان باز میشود و اگر فضا باز نشود همان رأیها مشروعیت خود را از دست میدهد؛ این را هم ناظر بیرونی متوجه میشود و هم ناطر داخلی.»
بیشترین خیر در ٢٩ اردیبهشت سال ١٣٩٦ کدام است؟ در انتخابات چهار سال پیش هیچ اتفاق رو به بهبودی نیفتاده است اما رأیدهندگان، پیامی با رأی خود دادهاند و این پیام مطالبهگری است، اگرچه این پیام برای برخی افراد خوشایند نیست».
مردیها معتقد است: «باید رأیدادن را جدی گرفت؛ به دلیل استدلال گزاف، خطای بزرگتری انجام ندهید؛ خطای گزاف در شرایط امروز روی گرداندن از صندوق است. اگرچه افرادی هستند که بیانگیزهاند و رأی دادن را جدی نمیگیرند. این افراد حتی اگر مانند گروه اول احتمال خطر کنند، باید برای تحول در زندگی خود تلاش کنند».
او ادامه میدهد: «فقط برنده شدن در انتخابات مهم نیست. کمیت و کیفیت حضور در کنار هم مهم است. کمیت حضور، کیفیت، چانهزنی برای مطالبهگری را بیشتر میکند». به گفته مردیها، حتی اگر ما در این دوره کمتر از گذشته در شرایط حساس هستیم این به این معنی نیست که هیچ اتفاقی در حال رخدادن نیست. با توجه به موضوع برجام ما در شرایط عقلانی حساسی هستیم و باید بدانیم که باید با تمام قوا در صحنه باشیم تا اتفاقی که میخواهیم با کمیت و کیفیت بالاتری صورت بگیرد.
انگیزه رقیب سیاسی کدام است؟ مردیها درباره انگیزه رقیب سیاسی میگوید: «گاهی انگیزههای رقیب یا محاسبات آن برای ما شناختهشده نیست و ما را در برآورد هزینهها دچار مشکل میکند. در این شرایط مخالفان ما، باید میزان انعطافپذیری و رواداری خود را بیشتر کنیم. کسانی که از هزینههای حضور در انتخابات میترسند باید به آنها گفت که شرایط فعلی بهگونهای نیست که هزینه زیادی به فعالان سیاسی-انتخاباتی تحمیل کند. به نظر میرسد نظام سیاسی هم از شرایط سال ٨٨ درس آموخته است».
او درباره اختلاف دیدگاههای رأیدهندگان و کسانی که مخالف هزینهدادن برای سیاست هستند میگوید: «زمانی دو تفکر متفاوت با فاصله زیادی از هم وجود دارد و اختلاف بین آنها کاملا یقینی است؛ اما همیشه کشمکش بین کسانی که به انتخابات قائل هستند و کسانی که به انتخابات اهمیتی نمیدهند، حالت صفر و صدی ندارد. خیلیها در خیلی از زمانها برای دادن یا ندادن رأی انتخاب چهلونه-پنجاهویکی دارند.
اینها هزینه-فایده کرده و در نهایت انتخاب میکنند. برای همین مشارکتکنندگان و رویگردانها از صندوق، نباید نگاه دشمنی به هم داشته باشند. نباید در سعی برای فهم آنها سختگیری کرد و باید با گفتوگو موضع را اعلام و تبیین کرد تا مفاهمه دوطرفه بهوجود بیاید؛ این همان توجه به واقعیتهاست»
انتخابات اردیبهشت سال ٩٦، انتخابات متفاوتتری از گذشته است؛ مردیها میگوید: «اگر در انتخابات مجلسین گذشته، خیلی از خاطرات و واقعیتهای تاریخی برای رأیدهندهها تداعی میشد یا واقعیت تاریخی خود را بر ذهن و تصمیم افراد تحمیل میکرد ولی اینبار وضعیت اینگونه نیست. فرد راحتتر میتواند انتخاب کند و وضعیت چهلونه-پنجاهویکی نیست. در انتخابات دو مجلس گذشته بهدلیل حضور برخی از افراد در لیست، شبهه وجود داشت ولی الان شرایط کاملا به لحاظ ماهوی و حضور افراد متعدد متفاوت است».
به گفته مردیها، امسال شرایط بهگونهای است که وضعیت حسن روحانی، در مقایسه با کاندیداهای دیگر جای هیچ تردیدی را برای حضور باقی نمیگذارد». او سخن خود را اینگونه به پایان میبرد: « به نظر میرسد، برخی از افراد که میخواهند بخت خود را در انتخابات بیازمایند، مانند کسانی هستند که در مسابقه مردان قوی شرکت کرده و پیروز میدان شدهاند و بعد از چشیدن طعم پیروزی میخواهند در مسابقه دختران شایسته هم شرکت کنند؛ این حضور نتیجه خوبی برای آنها نخواهد داشت».