عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بیان کرد: درصد کمی از مخالفتها با علوم انسانی اسلامی به دغدغههای عقیدتی باز میگردد و علت اصلی این است که یک سازمان معاش، گرد علوم انسانی موجود شکل گرفته و نمیگذارد علوم انسانی اسلامی رشد کند.
به گزارش عطنا، حسن رحیمپورازغدی امروز 28 فروردینماه در آیین افتتاحیه انجمن اسلامی مستقل دانشگاه علامه طباطبائی با عنوان «استقلال دانشجو در دانشگاه مستقل» در سالن آمفی تئاتر دانشکده مدیریت و حسابداری این دانشگاه، گفت: تمدن اسلامی بر تحولات رنسانس در اروپا تأثیر مهمی داشته است.
وی ادامه داد: اگر نگاه ریشهای به تفکر دینی و انسانسازی آن داشته باشیم آن هم در دانشگاهی که وظیفه تولید علوم انسانی اسلامی را در کشور دارد، میطلبد به اینگونه قضایا، عمیق نگاه کنیم.
عضو شورای عالی انقلابی فرهنگی تصریح کرد: اتفاقی در اواخر قرون وسطی در اروپا افتاد که کاملاً تحت تأثیر جهان اسلامی و تمدن اسلامی بود که در عرصه الهیات، کلسیا دچار یک زلزله شد.
وی با بیان اینکه از فرهنگ تا هنر تحت تأثیر اندیشمندان علوم اسلامی دچار تکانهایی شد، گفت: بعدها هم که به طور خاص شروع به انتقال دستآوردهای عظیم مسلمانان به اروپا کردند و نام آن را «علوم جدیده» گذاشتند در حالی که قرنها قبل دانشمندان اسلامی در کنار الهیات به این علوم میپرداختند.
رحیمپور اضافه کرد: بعد از ترجمه الهیات مسلمین، اروپاییها روی به تفاسیری همچون تفاسیر نقطه صفر پیدایش در کتاب مقدس کردند این در حالی بود که تا قبل از آن نوعی نمادگرایی بر مسیحیت حاکم شده بود.
وی با اشاره به اینکه علوم انسانی لفظی است که بیش از چند دهه از ابداع آن نمیگذرد، گفت: تا قبل از ابداع این واژه به این علوم، علوم فرهنگی میگفتند.
رحیمپور درباره همین موضوع افزود: این نوع نگاه بابی برای نسبیت در این علم را فراهم کرد و مکاتب مختلف ایجاد شدند.
وی خاطرنشان کرد: باید از کسانی که قائل به این وضعیت در علوم انسانی هستند و آن وقت از علوم انسانی اسلامی تعجب میکنند، تعجب کرد و در همه رشتههای این علم، مکاتبی وجود دارد که هر کدام دیگری را متهم به غیرعلمی بودن میکند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به تأثیرگذاری ریشهای انسانشناسی بر علوم، گفت: سه مکتب انسانشناسی بزرگ انسانشناسی تجربی، انسانشناسی عقلانی و انسانشناسی شهودی است.
وی افزود: در اسلام به برکت وحی ما شاهد جمع بین تمام این سه نوع از انسانشناسی هستیم این در حالی است که در اروپا به دلیل نقایص کتاب مقدس چنین اتفاقی نیفتاد.
رحیمپور تأکید کرد: در انسانشناسی اسلامی به دلیل مرزبندیهای ایجاد شده بین هر یک از این شناختها و تقسیم انسان به بطون مختلف این انسانشناسیها در کنار یکدیگر مطرح میشوند.
وی گفت: ما در متون دینی علاوه بر انسانشناسی عام یک انسانشناسی خاص هم داریم که به کنش و واکنشهای خاص آدمیان میپردازد.
رحیمپور اظهار کرد: بسیاری از روایتهای اسلامی بر تأثیر رنگها، خانهها و مواردی از این قبیل بر اعصاب و رفتار انسان میپردازند و این همان تأثیر غدد و ترشحات بر رفتار انسان است که در غرب به آن توجه میشود اما ما در اسلام چیز بالاتری هم داریم که آن امکان شوریدن انسان علیه این وضعیت است.
وی با بیان اینکه درباره تأثیر ژنتیک در انسان که در علوم انسانی غرب فراوان از آن بحث میشود، اسلام بسیار سخن گفته است، گفت: توصیههای زیادی درباره تأثیر والدین، خورد و خوراک آنها و یا حتی مناظری که میبینند بر فرزند از جمله این سخنهای مهم است.
وی افزود: موضوع دیگر تأثیر محیط بر انسان است، بعضی انسانها در شهری به دنیا میآیند که در و دیوار انسان را به گناه تشویق میکند و عدهای شرایط مخالف این را دارند.
وقتی شغل و منزلت من تدریس همین کتابها است و چیز دیگری بلد نیستم، اصلاح از عهده من برنمیآید، حالا وقتی تحول را مطرح میکنید، دارید علیه شغل و منزلت او اعلام جنگ میدهید.
وی یکی از موضوعات بنیادی متفاوت علم انسانی اسلامی و غربی را اصالت خدا و یا انسان معرفی کرد و افزود: سه دیدگاه مهم در این مبحث مطرح است و دیدگاه امانیستی اصالت را به انسان میدهد و او را در کانون همه چیز میگذارد.
رحیمپور افزود: در این دیدگاه علوم انسانی وجود دارد ولی خبری از الهیات نیست و در دیدگاه مسیحیت اصالت کاملاً با الله است و انسان تصادفی بیش نیست بنابراین الهیات پذیرفته میشود و علوم انسانی مورد قبول قرار نمیگیرد.
وی خاطرنشان کرد: در نگاه اسلامی اصالت با خداست و او به عنوان مبدأ و معاد عالم پذیرفته میشود ولی انسان عصاره طبیعت و خلیفه خدا در زمین به حساب میآید در نتیجه هم علوم انسانی و هم الهیات وجود دارد.
رحیمپور با بیان اینکه علوم انسانی اسلامی یعنی دیدن فیزیک و متافیزیک که هر دو با هم هستند، گفت: هدف دین انسانسازی است و دین میخواهد بگوید در همه حالات میتوان انسان بود، در فقر و ثروت، در غم و شادی و در همه حالات و شما همین یک گزاره را وارد علوم انسانی کنید، ببینید چه مکاتب گوناگونی شکل میگیرد.
وی در دستهبندی علل مخالفتها با علوم انسانی اسلامی، افزود: درصد کمی از مخالفتها با علوم انسانی اسلامی به دغدغههای عقیدتی باز میگردد و علت اصلی این است که یک سازمان معاش، گرد علوم انسانی موجود شکل گرفته و نمیگذارد علوم انسانی اسلامی رشد کند.
رحیمپور علت اصلی دیگر را بیسوادی دانست و بیان کرد: لازمه تحول در علوم انسانی مهارت یافتن در اندیشههای اسلامی و خود علوم انسانی غربی است و این کار زحمت فراوان دارد و از کسانی که تنها توانایی ترجمه مباحث غرب را دارند نمیتوان چنین انتظاری داشت.
وی درباره همین موضوع اظهار کرد: بسیاری از کسانی که در این عرصه مقاومت میکنند شاید ظاهر روشنفکرانه بگیرند و بحث جدایی علم از ایدئولوژی را مطرح کنند اما دغدغه اصلی خود او است.
رحیمپور با اشاره به اینکه وقتی شغل و منزلت من تدریس همین کتابها است و چیز دیگری بلد نیستم، اصلاح از عهده من برنمیآید، گفت: حالا وقتی تحول را مطرح میکنید، دارید علیه شغل و منزلت او اعلام جنگ میدهید.
وی در ادامه این مراسم در جواب یکی از حاضران درباره اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی در زمینه تحقق شعار سال جدید، اذعان کرد: هرگاه رهبری سالی را نامگذاری میکنند که عمدتاً هم برای احیای معیشت مردم و عدالت است در شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه گذاشته شد و بعد به جای راهکاراندیشی بحث بر سر معنای واژهای برگزیده صورت گرفت البته شورا فقط میتواند مصوبه بنویسد و قدرت اجرایی به دست دولتها است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به مطرح شدن قضیه منافقین در روزهای جاری، گفت: دشمن جای جلاد و شهید را دارد عوض میکند و ما در قضیه تاریخ انقلاب اسلامی کمکاری کردهایم. ضمنآنکه امروزه صدها کتاب و مقاله در غرب برای تحریف حقیقت انقلاب به چاپ میرسد که ما اگر خودمان آن موقع نبودیم، باورمان میشد.
رحیمپور خاطرنشان کرد: در قضیه سال 67 دقیقا جای ظالم و مظلوم عوض شده است و منافقین با صدام در دفاع مقدس همکاری داشتند و گرای موشک به او میدادند، 17 هزار شهید بر روی دست ملت باقی گذاشتند و نیز حالا شعار داده میشود که چرا اعدام شدند؟