عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه دستیابی به اقتصاد دانشبنیان راه میانبر اقتصاد مقاومتی است، گفت: مفهوم فساد اقتصادی مبتنی بر آموزههای اسلامی این است که بر اساس آیات قرآن نباید ثروتها و داراییها فقط در دست اقلیت یک درصدی افراد جامعه قرار بگیرد.
مسعود تقیآبادی- عطنا؛ عصر یکشنبه، 8 اسفندماه همایشی تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی با رویکرد اقتصاد اسلامی» برگزار شد، این همایش دومین همایش از این دست محسوب میشد که به ابعاد اقتصاد مقاومتی با رویکرد اسلامی میپرداخت. در این همایش که در پنلهای مختلف در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد، بسیاری از صاحبنظران حوزه اقتصاد اسلامی به ایراد سخنرانی و ارائه مقاله پرداختند. در حاشیه این همایش فرصت را غنیمت شمردیم تا با دکتر امیر خادم علیزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه به گفتوگو بپردازیم و ابعاد مختلف اقتصاد مقاومتی را از دیدگاه وی جویا شویم.
آقای دکتر همانطور که میدانید، یکی از دلایل ضعف ما در توسعه اقتصادی، ناکارآمدی بعضی نهادهای تاثیرگذار است؛ به نظر شما رویکرد اقتصاد مقاومتی تا چه حد میتواند در کاهش این امر کمک کند و بهترین بخشها در رویکرد اقتصاد مقاومتی چه بخشهایی است؟
مهمترین بخش در اقتصاد مقاومتی سازگاری است. من معتقدم بدون اینکه به کلیگویی بپردازیم و بگوییم اتوپیای اسلام چیست، باید بگوییم که چگونه میتوان وضعیت موجود را تغییر داد تا با اهداف اقتصاد مقاومتی سازگار شد. من در کارهای خودم بیشتر روی قسمتهایی که مختص بخشهای عمومی است متمرکز شدهام. برای مثال، اگر ما سیاستهای مالیاتی را به عنوان قویترین و آشکارترین ابزار سیاست مالی بخش عمومی در اقتصاد بدانیم و اگر این موارد، معافیتهای مالیاتی گستردهای ایجاد کنند که روزنهای برای فرار مالیاتی شود، نتیجه این میشود که ما یک اقتصاد زیرزمینی روبهرشد در اقتصاد خواهیم داشت. اگر اقتصاد زیرزمینی با نرخ رشد صعودی پیش برود، مسلماً ما دیگر نظام اقتصادی بخش عمومی سازگار با اقتصاد مقاومتی نخواهیم داشت؛ زیرا این روند در حال افزایش است که ما باید در دوره گذار به این مهم رسیدگی کنیم.
اگر این موارد در دولت یا در نهادهای عمومی غیر دولتی، مانند بنیادها و شهرداریها صورت بگیرد، آنها باید مشاهده کنند که آیا این مسائل در راستای اهداف اقتصاد مقاومتی که سعی در کاهش فساد دارد و میخواهد عدالت اقتصادی را بیشتر کند قرار دارد یا خیر؛ یا اینکه باید به این مهم نائل شویم که آیا ما در حال فاصله گرفتن از آن هستیم یا درحال نزدیک شدن به آن. ایده سازگاری به این معناست که ما از آنها فاصله گرفتیم در حالی که ما باید به کاهش این فاصله بپردازیم. لازم است بگویم که مفهوم فساد اقتصادی مبتنی بر آموزه های اسلامی این است که بر اساس آیات قرآن نباید ثروتها و داراییها فقط در دست افراد اقلیت جامعه و یک درصدی قرار بگیرد.
من در مقاله خودم براساس القای خصوصیت و بر اساس اصل تنقیح مناط که در علم اصول فقه مطرح است، این نکته را مطرح کردم که ما دارای موارد دیگری از تداول در گروه خاص هستیم، مانند دست به دست شدن مناسب رانتی در اقتصاد ایران. من در مقاله خود لایه ای دیگر از فساد اقتصادی را مطرح کردم که با اقتصاد مقاومتی سازگار نیست. این لایه از فساد، پدیده ای است که در ادبیات فساد اقتصادی دنیا با عنوان «درهای چرخان» مطرح است؛ به گونهای که اگر فردی اطلاعات بخش عمومی را به خوبی دارا باشد، میتواند وارد بخش خصوصی شود و در اینجا با داشتن اطلاعات موجود میتواند منافع خود را تامین کند و به سودهای کلان دست یابد.
من معتقدم این لایه از فساد نیز میتواند فاصله ما با اقتصاد مقاومتی را افزایش دهد. یکی از راهبردهای اصلی در کاهش این فاصله این است که شاخصها یا معیارها باید به شکل کمی مشخص شود، تا برای سیاستگذاری در بخش عمومی اعم از قوه مجریه، شهرداریها و تمام نهادهای عمومی غیر خصوصی، زمینهای باشد برای کاهش فاصله با اقتصاد مقاومتی. ما با بررسیهای خود در بعضی از زمینهها مشاهده میکنیم که این فاصله در حال افزایش است.
از سوی دیگر، باید بگویم که واقعیتهای متصلب (سخت کننده) در اقتصاد ایران، به ویژه در بخش عمومی دارای موفقیتهای خاصی در بعصی از زمینهها هم بوده است؛ مثلا در سال اخیر قرار شد که تمام نهادهای عمومی غیر دولتی، زیر چتر حسابرسی مالیاتی قرار بگیرند، که این امر به نوبۀ خود میتواند ما را یک قدم به سمت اقتصاد مقاومتی نزدیک کند.
همانطور که میدانید یکی از مهمترین راهبردها برای رسیدن به توسعه پایدار و درونزا، توسعه صادرات و تولید ملی است. به نظر شما برای تشویق به سمت تولید ملی، در عملیاتی کردن صحیح این رویکرد باید چه اقداماتی را انجام دهیم؟
به نظر من، ما چارهای جز استفاده از تجارب خوب بشری امروز در اقتصاد نداریم. یکی از مواردی مهمی که برای اقتصاد مقاومتی ما مهم است و میتواند فاصله بین کشورهای ضعیف و قوی را کم کند، رویکرد تولید دانشبنیان است. منظور ما از رویکرد تولید دانشبنیان این است که ما باید فاصله و عقبماندگی و توسعهنیافتگی خود را از طریق بهرهوری کم کنیم.
دانشبنیان به این معنی است که ما دست به انجام تولیدی میزنیم که چون مبتنی بر دانش است میتواند کالایی به جای 5 دلار ، 50 تا 500 دلار به فروش برساند و آن را به صحنه جهانی عرضه کند. ما کشوری هستیم که با ایدهها و نوآوریهایی که در بین جوانان هوشمندمان هست، میتوانیم حتی بهتر از بسیاری از کشورهای دارای این دانش، به اقتصاد دانشبنیان دست پیدا کنیم.
رسیدن به اقتصاد دانشبنیان میتواند در اقتصاد مقاومتی پشتوانهای قوی باشد. ما نمیتوانیم نسبت به تجارب بشری بیاعتنا باشیم و بعد دم از اقتصاد مقاومتی بزنیم. به نظر من، راه میانبر برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی صحیح، دستیابی به اقتصاد دانشبنیان است.
علاوه بر مسائلی که برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی مطلوب از جمله سازگاری و اقتصاد دانش بنیان مطرح کردید. به نظر شما در رویکرد فعلی اقتصاد مقاومتی جایی برای مقابله با رانت در نظر گرفته شده است؟
بر اساس تحقیقات مستندی که در پژوهشهای من وجود دارد، در دو دهه اخیر، روند اقتصاد زیرزمینی و غیر قانونی و فرار مالیاتی ما در اقتصاد بخش عمومی، صعودی بوده است و این به معنای عدم وجود سازگاری در این زمینه است. به همین دلیل لازم است که برای مقابله با این روند، اقدامات جدی انجام شود. حجم و میزان اقتصاد زیر زمینی در اقتصاد ما وحشتناک است.
هماکنون، نقدینگی اقتصاد کشور هزار و 200 میلیارد تومان است و همین مقدار فراوان میتواند فاجعهآمیز باشد. در این شرایط است که بازار غیر رسمی، این سیل نقدینگی را به سمت خود جذب میکند و به طبع آن فرارهای مالیاتی نیر انجام میپذیرد.
اگر مطالبهگری باشد و به دنبال آن پاسخگویی و شفافیت صورت بگیرد، مردم متوجه خواهند شد که با چه مشکلی سر وکار دارند. مشکل بزرگ ما این است که مردم، کارمندان و لایههای متوسط و پایین جامعه، مجبورند مالیات بدهند، در حالی که فرار مالیاتی در اصناف ثروتمند بسیار فراوان است. بنابراین باید دانشگاهها در زمینه اقتصاد بخش عمومی، خلاها و کاستیها را نشان دهند؛ زیرا در این صورت است که مطالبهای عمومی رخ خواهد داد. برای مثال، افشاگری و تبیین حقوقهای نجومی خدمت تکنولوژی به ما بود. این تکنولوژیها همه باید تلاش کنند، تا ما را نسبت به فرارهای مالیاتی و اقتصاد زیرزمینی آگاه سازند.
ما باید بفهمیم که آیا اقتصاد زیر زمینی ایران، از آمریکای لاتین یا جزایر اقیانوس آرام آمده یا دستهای پنهانی که در جامعه ما وجود دارد، عامل شکلگیری آن بوده است. به نظرم همانگونه که مردم در بحث حقوقهای نجومی حساس شدند و نسبت به آن در بخشهای مختلف جامعه موضعگیریهای خوبی شد؛ ما اگر نسبت به این قبیل مسائل نیز حساس شویم، مسلماً میتوانیم نسبت به گفتمان عمومی بینش پیدا کنیم که به طبع آن باعث میشود تا مطالبه و حسابرسی شکل بگیرد.
به نظر شما دلیل اصلی اینکه گفتمان اقتصاد مقاومتی به گفتمان مسلط تبدیل نشد و مردم آنچنان که باید و شاید به آن روی خوش نشان ندادند، چیست؟
به نظر من، گفتمان اقتصاد مقاومتی باید عمیق و پایدار شود. در این زمینه حرفها و شعارهای بسیاری سر داده شده است، اما باید شفافسازی شده و به درستی اعلام شود که چه چیزهایی شامل اقتصاد مقاومتی میشود و چه چیزهایی نمیشود، چه چیزی با آن سازگاری دارد و چه چیزی از آن فاصله گرفته است.
نکته حائز اهمیت درباره این گفتمان، این است که سطح آن بسیار پایین بوده و آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشده است و در زمینه این گفتمان، باید آگاهیهای بیشتری صورت بگیرد، تا شاهد دستیابی به نتایج بهتری باشیم.
اما باید گفت، سرمایههای بسیاری که در بازار وجود دارد به دلیل ناکارآمدی بازار کشور، به سمت بازارهای غیر رسمی مانند خرید طلا و ارز و مستغلات سوق مییابد که این خود باعث بروز تورم میشود. به نظر شما اقتصاد مقاومتی با رویکرد اسلامی چقدر میتواند در کاهش تورم و یا رکود تورمی تاثیر گذار باشد؟
ببینید، یکی از پشتوانههای اقتصاد مقاومتی ما، میتواند بازار سرمایه باشد. اما بازار سرمایه ما در شکل ضعیف خود قرار دارد. یکی از دلایل بروز ضعف بازار سرمایه، عدم شفافیت حساب سازیهایی است که برای بازار سرمایه، ناکارآمدیهایی را به دنبال دارد؛ پس به همین دلیل، سرمایه اجتماعی که بتواند سرمایه های سرگردان مردم را به سوی مسیر غیر صحیح خود سوق دهد، سرمایهای سوخته محسوب میشود.
این اتفاق باعث میشود که اعتماد مردم به آن کم شود و همین امر بار دیگر باعث شود که افراد به سمت اقتصادهای زیرزمینی حرکت کنند. بازار سرمایه ما، اگر اعتماد لازم را در بین مردم ایجاد کند، می تواند به عملکرد مطلوبی دست یابد. کما اینکه متاسفانه زمانی که به این اعتماد دست مییابد، دوباره به شدت افول میکند، پس این حالت نوسانی، به مصلحت رشد اقتصادی نیست.
اگر بازار سرمایه ما، فعال شود، مسلما بهترین سرمایه اقتصاد مقاومتی است، زیرا ما در این حالت، بر اساس تامین مالی داخلی سرمایه، پیش میرویم. به جای اینکه ما، مبلغ 40 میلیارد دلار از خارج پول وارد کنیم و به طبع آن با مشکل نکول مواجه شویم، که در هه 70 نیز با آن مواجه شدیم، باید به سرمایههای داخلی تکیه کنیم.
هماکنون، نقدینگی اقتصاد کشور هزار و 200 میلیارد تومان است و همین مقدار فراوان میتواند فاجعهآمیز باشد. در این شرایط است که بازار غیر رسمی، این سیل نقدینگی را به سمت خود جذب میکند و به طبع آن فرارهای مالیاتی نیر انجام میپذیرد. ما در بعصی از آمارها بالای 80 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داریم که اگر این مبلغ به اقتصاد کشور تزریق شود، به اندازه 60 یا 70 درصد بودجه سالیانه میتواند به دولت کمک کند.