استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه با اشاره به سیر تحول اندیشه هاشمی از منطقهگرایی به نومنطقهگرایی و میانمنطقهگرایی گفت: ایشان خواستار تحکیم پیوندهای منطقهای در خلیج فارس، خاورمیانه، جنوب آسیا، آسیای مرکزی و همچنین اروپا بودند تا تنشها کاسته شود و نقش منطقه همگرا رقم بخورد.
به گزارش عطنا، نشست «ایران و میراث هاشمی؛ تأملی آکادمیک بر کارنامه سیاسی آیتالله» به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن مطالعات صلح ایران چهارشنبه ۶ بهمن در سالن فردوسی، خانه اندیشمندان علوم انسانی در دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی برگزار شد.
در ابتدای نشست سیاست خارجی آیتالله هاشمی رفسنجانی، دکتر قدیر نصری، پژوهشگر ارشد و مدیر گروه روندهای فکری در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، بهعنوان مدیر نشست در سخنانی ضمن خیر مقدم به مهمانان گفت: جناب هاشمی یک انسان چند وجهی و چند لایه است که برای پرداختن به شخصیت او زمان زیادی لازم است.
در این نشست دکتر محمدرضا دهشیری، عضو هیئت علمی دانشكده روابط بينالملل وزارت امور خارجه و معاون آموزشي و پژوهشي مركز ملي مطالعات جهاني شدن در سخنانی به «جایگاه منطقهگرایی در سیاست خارجی آیت الله هاشمی رفسنجانی» پرداخت.
دهشیری مهمترین موضوعی را که ما از آغاز تا کنون در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشتهایم دو تقابل دو دیدگاه دانست و اظهار کرد: دیدگاه اول معتقد است اولویت بر توسعه روابط با همسایگان است و طی آن تعامل سازنده و گسترده با کشورهای همسایه می تواند ابزاری برای ازتقای قدرت چانهزنی در عرصه بینالمللی باشد بنابراین اولویت با منطقهگرایی در سیاست خارجی است.
وی دیدگاه دوم را مبنی بر فرامنطقهگرایی دانست و ادامه داد: این دیدگاه به این شکل است که به دلیل اینکه ما در یک منطقه ناهمگن زندگی میکنیم و در همسایگی خود کشورهایی را میبینیم که به نوعی با ما دارای اختلافات ایدئولوژیک هستند از جمله اختلافات مذهبی سنی- شیعه، دوگانه عرب-عجم و غیره، بنابراین اگر به تعاملات بینالمللی اهتمام ورزیده و با کشورهای بزرگ ارتباط برقرار کنیم، مسلماً کشورهای منطقه نیز از میزان خصومت خود با ما خواهند کاست و در این راستا فرامنطقهگرایی میتواند زمینه را برای رویآوری کشورهای منطقه به ایران به وجود آورد.
وی با اشاره به دیدگاه هاشمیرفسنجانی و معمای فرامنطقهگرایی تصریح کرد: به نظر من، در این زمینه دیدگاه ایشان را میتوانیم دارای یک تحول در سیر زمان ببینیم. سیر تحول اندیشه سیاست خارجی آیتالله هاشمی به ترتیب از منطقهگرایی به نومنطقهگرایی و سپس به میانمنطقهگرایی بوده است.
وی در تشریح منطقهگرایی آیتالله هاشمی اظهار کرد: ما در آغاز ریاست جمهوری ایشان، شاهد پایان جنگ ایران و عراق و به تبع آن لزوم بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ، همچنین فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد بودیم. لذا در این دوره ایران نیاز به این داشت که از مزیت نسبی خود یعنی موقعیت ژئوپولتیک آن در غرب آسیا استفاده کند و با اصالت بخشیدن به جایگاه منطقهای خود در خاورمیانه و خلیج فارس و بهرهگیری از فرصت بهوجود آمده ناشی از استقلال کشورهای آسیای مرکزی که همگی آنها در حوزه فرهنگی «نوروز» قرار دارند و نیاز به اتخاذ رویکردی تمدنی در قبال این همسایههای شمالی ایران احساس میشود، این بود که تلاش بر ایجاد پیوندهای راهبردی با کشورهای منطقه و تشدید روند منطقهگرایی را مورد توجه قرار دهند و بر لزوم بازیگری منطقه در روابط بینالملل جهانی تاکید کردند.
این استاد علوم سیاسی اضافه کرد: در این صورت اگر ایران بتواند از موقعیت جغرافیایی خود استفاده کند و جایگاه خود را به عنوان بازیگر اجتنابناپذیر معادلات بینالمللی بین جنوب (کشورهای خلیج فارس) و شمال (کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز) ایفا کند، مسلماً میتواند از موقعیت لولاگونه خود در مناسبات دیپلماسی اقتصادی و دیپلماسی حمل و نقل و ترابری به بهترین نحو استفاده کند.
دهشیری با تایید نقش هاشمی در گسترش رابطه با کشورهای شمال و جنوب ایران خاطرنشان کرد: این تاکید وی بیانگر آن است که ایشان خواستار تحکیم پیوندهای منطقهای بودند تا تنشها کاسته شود و نقش منطقه همگرا رقم بخورد.
وی خاطرنشان کرد: همچنین بعد از فروپاشی شوروی همکاریهای ما با کشورهای تازه استقلالیافته آسیای مرکزی و قفقاز، از جمله اهتمام به برگزاری اجلاس سران کشورهای حاشیه دریای خزر در بهمن 1370 و تشکیل سازمان همکاری دولتهای ساحلی دریای خزر از ابتکارات دولت ایران بود که تلاش داشت با تکیه بر اشتراکات این کشورها با ایران از تنشهای ممکن بکاهد.
وی در ادامه به اهتمام ایشان به تنشزدایی با کشورهای حاشیه خلیج فارس بهویژه عربستان سعودی اشاره کرد و گفت: این تلاشها ناشی از تاکید ایشان بر ایجاد همزیستی مسالمتآمیز و روابط نزدیک با همسایگان از طریق مفاهمه و گفتوگو بود که رویکرد واقعبینانه ایشان را نشان میداد.
دهشیری اذعان کرد: این رویکرد خواستار اتخاذ ترکیبات امنیتی مبتنی بر همکاری کشورهای منطقه با هدف اعاده ثبات به منطقه خلیج فارس بود تا همکاری همگانی منجر به برقراری نظم درونزا در خلیج فارس شود.
استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه ایران یادآور شد: نهادینه سازسی همکاریهای منطقه از طریق تقویت اکو (سازمان همکاریهای اقتصادی) و تقویت روابط منطقهای چندجانبه بیانگر این است که آیتالله هاشمی خواستار نهادینهسازی منطقهگرایی اقتصادی بودند که از این رهگذر بتوان در یک چارچوب کارکردگرایانه، همکاریها را به عرصههای دیگر تسری داد، به این صورت که همکاریهای اقتصادی به همکاریهای سیاسی و حتی امنیتی منجر شود.
به بیان دهشیری آیتالله هاشمی میخواست این گستره را تا جایی پیش ببرد تا تعامل بین منطقهای کشورهای مختلف غرب آسیا با کشورهای اسلامی صورت بگیرد و تلاش ایشان در تقویت سازمان کنفرانس اسلامی از جمله انتصاب نماینده دائمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان کنفرانس اسلامی برای اولین بار، نمایانگر تلاش ایشان برای ایجاد زیرساختهای تمدن بزرگ اسلامی بود.
وی به نقش این سیاستمدار در تعاملات با عربستان در قالب اپک اشاره کرد و گفت: سیاستهای دولت کارگزاران پس از جنگ ایران و عراق از جمله ارتقای درآمدهای نفتی، گسترش همکاریها در این زمینه با کاهش سهمیه تولید اعضا برای افزایش درآمد نفتی و تلاش برای اتخاذ سیاستهای منسجم نفتی در چارچوب اپک همه در راستای ارتقای ظرفیتهای اقتصادی کشور، تقویت دیپلماسی اقتصادی و سیاست خارجی ایران بود که بر منطقهگرایی تاکید داشت.
دهشیری شاهکار سیاست خارجی ایران در دوران هاشمی را اتخاذ سیاست بیطرفی در جنگ عراق و کویت دانست و افزود: این سیاست باعث شد هم ایران از هرگونه خطر تهاجم نظامی مصون بماند و هم بتوان برخی امتیازات را از عراق گرفت و این عمق درک والای این سیاستمدار را میرساند که در راستای منافع ملی صورت داد.
استاد دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه در ادامه به تاکید آیتالله هاشمی بر «نومنطقهگرایی» اشاره و در اینباره اظهار کرد: تعاملات برونمنطقهای تاکید دیگر ایشان در کنار منطقهگرایی بود. چراکه منطقهگرایی بسته به تنهایی مد نظر نبود و ایشان تلاش داشتند با رویکرد منطقهگرایی باز، تعاملات و ظرفیتهای منطقهای را به تعامل با سایر بازیگران بینالمللی بکشانند و از این طریق پیوندی با سایر کشورهای خلیج فارس و خاورمیانه با کشورهای غرب و بهویژه اروپا برقرار کند.
وی رویکرد سوم هاشمی را میانمنطقهگرایی عنوان کرد و درباره آن تصریح کرد: با توجه به اینکه منطقه ما به تنهایی همه ظرفیتهای لازم را ندراد، تلاش شد تا بین مناطق مختلف جهان در قالب تعاملات متفاوت از جمله اکو (سازمان همکاری اقتصادی) و سارک (اتحادیه همکاریهای منطقهای جنوب آسیا) با همافزایی دو منطقه غرب و جنوب آسیا قدرت چانهزنی خود را در جهان بالا ببریم چراکه در جهان امروز بازیگری در خلیج فارس موفق است که در اقیانوس هند هم حضوری موثر داشته باشد، بنابراین پیوند بین خلیج فارس و اقیانوس هند به عنوان یکی از رویکردهایی که در چارچوب میانمنطقهگرایی مد نظر ایشان بود مورد تاکید قرار گرفت و این رویکرد هم توانست قدرت چانهزنی ایران را بالا ببرد.