عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) با بیان اینکه در ساختار فاسد سیاسی و اقتصاد رفاقتی سخن از آزادسازی اقتصادی، یعنی پوست مردم را کَندن و مجوز دادن برای اینکه پوست مردم را بِکنید، بیان کرد: وقتی آقای هاشمی دید که محصول سیاستهایش به فروش کلیه توسط افراد منجر شده و طیف بزرگی از جامعه چگونه دچار استیصال شدهاند، گریست.
به گزارش عطنا، حسین راغفر در نشست «ایران و میراث هاشمی؛ تأملی آکادمیک بر کارنامه سیاسی آیتاله» که به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن مطالعات صلح ایران چهارشنبه 6 بهمن در سالن فردوسی، خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، به سخنرانی درمورد «دستآوردها و میراث اقتصادی هاشمی» پرداخت.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) از منظر اقتصادی به کارنامه هاشمی پرداخت و بیان کرد: هاشمی از مؤثرترین شخصیتهای پیش و پس از انقلاب اسلامی است که انسانی بزرگ با آرزوهای بزرگ بود.
وی در ادامه جهتگیریهای اقتصادی هاشمی را به چند دوره تقسیم کرد و گفت: دوره نخست مقارن با دهه نخست انقلاب، آشوبها و توطئههایی داخلی و خارجی، تحریمهای اقتصادی و هشت سال جنگ بود. همچنین در عرصه جهانی نیز مدیریت اقتصادی از مدیریت دولتی به سازوکار بازار حرکت کرده بود و این نگرش بهعنوان گزارههای مسلط در علم اقتصاد معرفی میشدند. همزمان در این دوره شاهد خطبههای عدالت اجتماعی از سوی آقای هاشمی هستیم.
راغفر با بیان اینکه تغییر ایدئولوژی از خطبههای عدالت اجتماعی هاشمی را بعد از جنگ شاهد هستیم، تصریح کرد: بعد از جنگ این اتفاق برای تأمین امنیت جهت به دست آوردن سرمایه به وجود آمد که یک نوسان خیلی بزرگ بهحساب میآید.
وی جهتگیریهای دیدگاههای هاشمی را به سه دوره تقسیمبندی کرد و گفت: بعد از انقلاب دهه که در دهه نخست آن قرار داریم، دوره آشوبها است. ضمنآنکه ما با یک طیف گسترده از توطئههای داخلی و خارجی و تحریمهای اقتصادی و هشت سال جنگ روبرو هستیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) خاطرنشان کرد: در مقیاس جهانی در سال 1980 با شکلگیری تفکرهای نئولیبرال در اقتصاد بریتانیا و آمریکا مواجه میشویم که مصادف با اواسط جنگ تحمیلی است.
وی با بیان اینکه بعد از جنگ اوجگیری تفکر تغییر ساختاری و تغییر مدیریت اقتصادی از دولت به بازار را در قالب یک تحول شاهد هستیم، گفت: این تحول همه دنیا را تحت تأثیر خود قرار داد و امروزه شاهد واکنشهایی به این تحولات البته به کشورهای مبدأ این تفکرات بودیم.
راغفر در همین ارتباط اذعان کرد: خود کشور انگلستان با خروج از اتحادیه اروپا و روی کار آمدن «ترامپ» در واقع واکنشهای هستند که منجر به ایجاد پدیدههایی میشوند که اقتصاد از آنها بهعنوان پیامدهای ناخواسته نام میبرد و امروزه دامن خود کشورهای مبدأ این تفکر را گرفته است.
وی با بیان اینکه آنچه امروز عمدتاً شاهد آن هستم، تغییر مدیریت از دولتها به نقش بازار است، گفت: این تصور بوده است که اگر نقش دولت را در اقتصاد کم و همه این نقش را به بازار محول کنیم، همهچیز تبدیل به بهشت برین شده و اصلاح میشود.
راغفر اضافه کرد: ولی امروز شاهد هستیم که تحول این تغییر، مستلزم طیف گستردهای از پیشنیازها است که معمولاً این تحققپذیر است برای اینکه نقش دولتها نقش تعیینکننده بوده و حتی کشورهایی که در این زمینه مدعی بودند، اقتصاد را به بازار واگذار کردند.
وی افزود: بازاری که در تئوری تعریف و بازاری که در کشورهای جهان سوم اعمال کردند و بهنوعی تخمیر کردند در هیچ کشوری در دنیا تحقق پیدا نکرده است و حتی یک نمونه عملی از آن نیز وجود ندارد.
این استاد اقتصاد با بیان اینکه به هر صورت در ادامه ما شاهد تغییر گفتمان جهانسازی و یا جهانیشدن هستیم، خاطرنشان کرد: ازجمله در این گفتمان مفاهیمی مثل عدالت اجتماعی همانند «جن و بسمالله» است.
وی در اینباره ادامه داد: این تفکر نه تنها شدیداً مخالف عبارتهای اجتماعی بود، بلکه مفهومی مثل عدالت اجتماعی، یک مفهوم انحرافی در آن بود، لذا آنچه موضعگیری آقای هاشمی در طول جنگ بود و چون اقتصاد نمیدانست، معرف سلسله ساختارهایی است که چگونه او را به قبول این وضعیت وادار کنند.
راغفر با اشاره به اینکه در دهه اول جنگ مخالفان سیاستهای دولتی یا دخالتکنندگان در سیاستهای تعدیل ساختارهای دولتی همه مشکلات را تنها به سیاستهای اقتصادی دولت منتصب میکردند، بیان کرد: درحالیکه در آن دوران تازه انقلاب شکل گرفته بود، درگیر بودیم و تحریمهای گسترده و بحرانهای متعددی که هرکدام از آنها میتوانست در اقتصاد کشور تعیینکننده باشد، اتفاق میافتاد.
وی با بیان اینکه گروهی بعد از جنگ و البته در طول جنگ هم پروژهای را مطرح کردند که از آن تحت عنوان برنامه صفر توسعه جمهوری اسلامی نام برده میشود، گفت: اما مجلس این برنامه که سالهای 1362 تا 1366 را در برمیگرفت، تصویب نکرد. ضمنآنکه آنها تلاش میکردند با نفوذ در مجلس شورای اسلامی افراد را وارد کنند تا سیاستهای تعدیل ساختاری را که در سال 1369 عملاً شکل گرفته بود به تصویب مجلس برسانند.
راغفر افزود: برای این کار تنها لازم بود، فضای کشور را بحرانی کرده و یا بحرانی نشان دهند و بهنوعی شوکدرمانی کنند. در فضای عمومی کشور همه مسائل را معطوف به سیاستهای دولت نشان دهند. درحالیکه در همه جای دنیا وقتی جنگ اتفاق میافتد، دولتها، سیاستهایی را برای پیشگیری عواقب ناشی از جنگ دنبال میکنند که ازجمله آنها تضمین تغذیه مردم است.
وی در همین رابطه یادآور شد: بهخصوص تجربه اشغال ایران در سال 1320 موجب شد، افرادی به دولت پیشنهاد کنند که کالاهای اساسی، بهداشتی و مواردی از این قبیل را سهمیهبندی و با قیمت ارزان در اختیار مردم قرار دهد. چون دو پدیده در اشغال ایران در سال 1320 داریم را مدنظر داشتیم که یکی از آنها قطعی و دیگری بیماریهای واگیردار بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) با بیان اینکه کسانی که مبدع و مبشر این سیاستهای بودند تا چند سال پیش میگفتند، سیاستهای دوره جنگ، معجزه اقتصادی جمهوری اسلامی بوده است، گفت: برای اینکه این تغییر اساسی را در قالب سیاستهای اقتصادی کشور قرار دهند، سیاستهای دوره جنگ را به چپروی متهم و اقتصاد دولتی را عملاً دارای گرایشهای چپ معرفی میکردند.
وی افزود: اولین کسی که در ابتدای انقلاب به او حمله شد مرحوم شریعتی بود و بهخصوص به مفهوم انقلاب او حمله میکردند. امروزه نیز از مرحوم بهشتی و مطهری بهعنوان ایدئولوگهای چپ در جمهوری اسلامی صحبت میکنند. بالاخره مشخص نیست، آیتالله مطهری چپ است یا اینکه این آقایان از اسلامی چیزی نمیدانند!
راغفر خاطرنشان کرد: ولی آنچه توانستند به جامعه قبول کنند و با نزدیکی به آیتالله هاشمی این نکته را نزد او جا بیندازند این بود که امروز در ایران با پدید جهانیشدن روبرو و موج گسترده تهاجم جهانیشدن از همه جای دنیا به کشور مواجه هستیم. هرکسی مخالف جهانیشدن است بهعنوان مخالف خشکاندیش و آدمی که درکی از تحولات نداشته و متحجر، تفسیر میشد.
وی با بیان اینکه در صحبتهای آقای هاشمی نیز به این میرسیم که همه راهحلهای ما در این زمینه به بهشت برین رسیده و بهزودی همه مشکلات داخلی برطرف میشود، بیان کرد: در این دوره هر بار دیگران و ازجمله دولت را متهم میکرد که خود دولت، مانع از انجام اصلاحات در کشور است.
این استاد اقتصاد با اشاره به اینکه سیاستگذاری متأثر از ایدئولوژی بازار امر اقتصاد را مقدم بر همه امور دیگر تلقی میکند، گفت: هژمونی ایدئولوژی بازار، کالایی کردن همه پدیدهای زندگی در حوزه اخلاق، اجتماع، سیاست و فرهنگی را نتیجه داد و درواقع تحلیلهای شبهعلمی که عده ای از اطرافیان مطرح کردند چند مورد نمودار اقتصادسنجی بود که علما و مردم درکی از آن نداشتند.
وی افزود: درواقع با چند نمودار و بعد نتیجهگیریهای بیربط و باربط که به مردم نشان دادند، مخاطب را مقهور کردند. ضمنآنکه از این نمودار استنتاج کرده و آقای هاشمی را متقاعد به تجویز و پذیرش سیاستهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی کردند.
راغفر با بیان اینکه دوره دوم آقای هاشمی مصادف با اجرای تعدیل ساختاری در اقتصاد است، گفت: در این دوره با خصوصیسازیهای بیقاعده درواقع شاهد تاراج داراییها و منابع عمومی و انتقال آنها به ثمنبخس (کمترین بها) به دوستان و رفقا و نادیده گرفتن تعهدات آشکار قانون اساسی بودیم.
وی در همین رابطه تصریح کرد: به سهولت گفتند، نمیتوانیم قانون اساسی را رعایت کنیم، چون پول نداریم؛ بنابراین آموزش و پرورش و سلامت که تعهدات قانون اساسی است را دولتها بعد از جنگ به دلیل داشتن توجیهی به نام پول نداشتن، انجام ندادند. این موارد یک فریب بزرگ بود که به آقای هاشمی نشان دادند.
راغفر یادآور شد: در این دوره فرار سرمایه و فرار مالیاتی داریم و چون بخشهای اساسی اقتصاد کار نمیکند و منابع اصلی و مالیات جمعآوری نمیشود، باید هزینه آن را از فقرا بگیرند و بعد از جنگ این وضعیت ادامه پیدا کرد. اکنون نیز وضعیت همینطور است و علت اصلی آن سرمایههای مالی و تجاری است که در کشور به وجود آمده و این مربوط به الان هم نیست و از زمان قاجار تاکنون اینچنین است.
وی با بیان اینکه در دورههایی نیز سلطه سرمایههای مالی را شاهد هستیم، گفت: صاحبان سرمایههای مالی و تجاری، سیاستهای عمومی را در کشور رقم میزنند و یا خودشان در مجلس نماینده داشته و یا در کانونهای تصمیمگیریهای اساسی حضور دارند؛ بنابراین آنچه در این فرآیندها گم میشود، منافع تودهها و مردم است. چون سیاستهای خیلی عریان آزادسازی که دقیقاً خودشان جامعه را در برابر آن مقاوم کرده بودند با خطبههای عدالت اجتماعی ناگریز هستند جهتگیریهای کاملاً متفاوتی را در عمل اجرا کنند.
راغفر ادامه داد: اتفاقی که میافتد این است که نیروهای مقاومی که در جامعه وجود دارند، دست نیروهای نظامی را برای ورود به اقتصاد باز میکنند که این یک خطای استراتژیک و بسیار تعیینکننده در آینده اقتصاد کشور است. البته بعد از نیروهای نظامی، نیروهای انتظامی، امنیتی و بیوت علما نیز وارد اقتصاد شدند و همه این موارد به خاطر این است که موانع این تغییرات اساسی را که در کشور میخواهد، اعمال کند، بایستی برطرف شود.
به گفته وی درواقع این موارد، میخهای آخری است که بر تابوت انقلاب کوبیده شد و از اینجا به بعد چیزی به نام انقلاب نداریم.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) خاطرنشان کرد: پدیدههایی مثل آقازاده، اشرافیت مقامات و سرمایهداری رفاقتی که ویژگی اقتصاد ایران است و چون فرصت نیست فقط به این بخش که اقتصاد ایران اسیر سرمایهداری رفاقتی است، اشاره میکنم.
وی با بیان اینکه این اقتصاد رفاقتی که در اقتصاد ایران تثبیت شد منجر به ظهور اصلیترین افرادی شد که سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در کشور را رقم میزنند، گفت: ازجمله ویژگیهای ناکارآمدی این سیاستهای اقتصادی، تقسیم اعتبارات بانکی بین دوستان و رفقا بوده که بهراحتی میان آنها توزیع میکنند. در سال 84 دولت فخیمهای که سرکار آمد، کل دیون معوقه بانکی در ایران 12 هزار میلیارد تومان بود و وقتی بیرون رفت، کف و حداقل آن 160 هزار میلیارد تومان بود، یعنی به دوستان و رفقا پول میدهند تا بهتبع آن قدرتهای مافیایی در کشور شکل بگیرد.
راغفر در همین رابطه افزود: انحصارها و شبه انحصارهایی است که به تبع آن شکل میگیرند از طریق واگذاری امتیازها به دوستان و رفقا است به همین دلیل ما سلطان شکر و انحصار واردات چادر مشکی داریم یا اینکه فقط پنج نفر میتوانند به کشور میوه وارد کنند و مواردی از این قبیل.
وی دستکاری در نظام قیمتگذاری را از دیگر ویژگیهای اقتصاد رفاقتی دانست و گفت: در این اقتصاد، میتوانیم موبایل را وارد کرده و تعرفهها را بالا ببریم و بهیکباره دهها هزار میلیارد تومان در نتیجه تغییر این قیمتها به جیب بزنیم.
راغفر تأکید کرد: بنابراین در این ساختار فاسد سیاسی سخن از آزادسازی اقتصادی، یعنی پوست مردم را کَندن و مجوز دادن برای اینکه پوست مردم را بِکنید. فساد، نابرابری و ناکارآمدی برانداز نظام سیاسی محصول این اقتصاد رفاقتی است، منتها چون صاحبان آن صدایشان بلند است و دهها مجله و روزنامه دارند اجازه نمیدهند و میگویند، منتقدان آنها چپ هستند. تخریب افرادی که منتقد آنها هستند آنهم با انگهای مختلف از دیگر ویژگیهای آنها است.
وی یادآور شد: در دوره سوم هاشمی، وقتی او دید که محصول این سیاستهایش به فروش کلیه توسط افراد منجر شده و طیف بزرگی از جامعه چگونه دچار استیصال شدهاند، گریست. البته فکر میکنم این نقطه بازگشت آقای هاشمی است به سیاستهای قبلی خودش است.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا (س) خاطرنشان کرد: در تمام این دورهها که آقای هاشمی، شکست خورد همه آنکسانی که مروجین سیاستهای تعدیل ساختاری بودند، او را تنها گذاشتند. ضمنآنکه بلندنظری که در طول جنگ از آقای هاشمی شاهد بودیم در طول سیاستهای اقتصادی نیز از او شاهد هستم.