استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی و دیپلمات سابق ایران در نشست «میراث هاشمی» گفت: اوایل انقلاب با توجه به ویژگیهای فرهنگی و ویژگیهای انقلابی حاکم بر ایران، رویکرد این کشور ضد دنیا بود و حتی ما بسیاری از نهادهای بینالمللی را قبول نداشتیم، اما از دوره آقای هاشمی ما به این سمت رفتیم که مفاهیمی چون همزیستی مصالحتآمیز و چندجانبهگرایی به ادبیات سیاسی ما اضافه شود، لذا این فرایند تلاشی برای خروج از انزوا و تعامل با دنیا بود که تا امروز ادامه دارد.
به گزارش عطنا، همایش «ایران و میراث هاشمی؛ تأملی آکادمیک بر کارنامه سیاسی آیتالله» به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن مطالعات صلح ایران چهارشنبه ۶ بهمن در سالن فردوسی، خانه اندیشمندان علوم انسانی در دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی برگزار شد.
در نشست «آیتالله هاشمی و سیاست خارجی» این همایش که با حضور دکتر سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، دکتر داوود هرمیداس باوند، دکتر محمدرضا دهشیری و دکتر امیرمحمد حاجی یوسفی و همچنین دکتر قدیر نصری به عنوان مدیر میزگرد صورت گرفت، دکتر حاجی یوسفی به ایراد سخنرانی با موضوع «عملگرایی در سیاست خارجی آیتالله هاشمی» پرداخت.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در ابتدا با تشکر از انجمن علوم سیاسی برای برگزاری این همایش گفت: تقریبا پنج سالی بود که در داخل کشور در محافل این چنینی حضور نداشتهام و این باعث خوشحالی است.
وی همچنین ضمن قدردانی از دکتر هرمیداس باوند اضافه کرد: لازم میدانم از ایشان تشکر کنم چرا که دکتر باوند جزو اولین استادانی هستند که من و دیگران حاضر در این جمع الفبای سیاست را از وی یاد گرفتهایم.
حاجی یوسفی با اشاره به دستهبندی سهگانه ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: یک دسته ادبیات سیاسی، ادبیات ایدئولوژیک است که غیرعلمی بوده و از منظر حب و حمایت یا عداوت و دشمنی به سیاست نگاه میکنند.
وی ادامه داد: دسته دوم ادبیاتی هستند که در چارچوب علمی قرار میگیرند اما بیشتر توصیفی بوده و با رویکردهای تاریخی به روابط خارجی ایران می پردازند.
این نویسنده و محقق افزود: دسته سوم ادبیاتی هستند که به نظریات یک رشته خاص مثل علوم سیاسی و روابط بینالملل توجه دارند تا از آن برای فهم روابط بینالملل استفاده کنند. در این دسته هم دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاهی که پوزیتویسیتی نگاه میکند و نظریات سیاست خارجی را مطلق و درست میبینید و به همین دلیل در کاربست این نظریهها را در سیاست خارجی ما، هر موقع با نقطه ضعف یا مورد خلاف و نقضی مواجه شدند، به دلیل اینکه نظریه را درست و مطلق میدانند، آن سیاست خارجی را نادرست اعلام میکنند.
حاجی یوسفی تصریح کرد: در این رابطه دیدگاه دوم، کسانی هستند که سعی میکنند از نظریهها در مورد ایران استفاده کنند و اگر نظریهای جوابگوی معما نبود از چند نظریه مختلف به صورت ترکیبی استفاده کنند و یا حتی به نظریهپردازی روی بیاورند.
وی این رویکرد را برای قوام در ادبیات سیاست خارجی ایران دارای جای کار بیشتر دانست و ابراز امیدواری کرد که ما بتوانیم از یک سو از نظریات بین المللی استفاده کنیم و از سوی دیگر در این حوزه دست به نظریهپردازی بزنیم.
دانشیار دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: ما برای تدوین نظریه ایرانیاسلامی سیاست خارجی و روابطبینالملل چارهای جز مطالعه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نداریم. البته ضعفهای زیادی داریم که باید در محافل علمی مورد توجه قرار بگیرد. مطالعات و ادبیاتی که در سیاست خارجی ایران در حال انجام است متاسفانه دارای خلاقیت و نوآوری لازم نیست و تکرار و همپوشانی مقالات و عدم کاربست نظریهها به شکل عملی از ضعفهای آن است.
وی به شخصیت دکتر دهقانی فیروزآبادی و کارهای خوب وی در این زمینه اشاره کرد و گفت: دکتر دهقانی یکی از کسانی هستند که از نظریه گفتمان به خوبی استفاده کردند و نمونه یک کار خلاقانه و نوآورانه را بیرون دادهاند، اما متاسفانه نمونههای دیگر که در این حوزه است تکرار مکررات است و خیلی جاها مقالات ایشان را بدون ارجاع استفاده کرده و مطالب این و آن را به اسم خود مطرح میکنند. کسانی که نه اینکه استعداد این کار را نداشته باشند بلکه گویا تنبلی بیشتر آنها را به این سو میکشاند که صرفا کار «کمی» انجام دهند.
وی با بیان اینکه سیاست خارجی مراحل مختلفی دارد، افزود: علاوه بر تصمیمسازی و تصمیمگیری، ما مرحله اجرا و بازخورد را داریم که به نظر من، ما در بخش اجرا خیلی ضعیف هستیم، یعنی خود ادبیات سیاست خارجی به عنوان یک رشته فرعی روابط بینالملل در این مرحله مغفول مانده و جای کار زیادی دارد.
حاجی یوسفی با پل زدن به رؤسای جمهوری ایران در ادبیات سیاست خارجی خاطرنشان کرد: همانطور که میبینیم در ادبیات سیاسی، سیاست خارجی را با عنوان شخص رئیسجمهوری مورد نظر یاد میکنیم لذا اینجا هم سیاستخارجی مرحوم آیتالله هاشمی را مد نظر داریم.
وی با بیان اینکه ما در محافل علمی بدون حب و بغض شخصی یا سیاسی به عنوان یک کار آکادمیک و علمی با ادبیات و نظریات موجود به مسائل سیاست خارجی میپردازیم، گفت: نقطه ثقل بحث من اینجاست که در سیاست خارجی چگونه میتوان با حفظ ارزشها به اهداف سیاست خارجی خود رسید.
وی تصریح کرد: البته همواره تعریفهای ما از اهداف و ابزار ما برای رسیدن به اهداف متغیر بوده، اما خود اهداف ثابت بودهاند و این شیوههای ما است که سیالاند.
حاجی یوسفی تصریح کرد: این عملگرایی که من از آن صحبت میکنم برمیگردد به شیوهها و ابرازهایی که باید دید یک سیاستمدار یا رئیس جمهوری چقدر در عرصه اجرای سیاست خارجی برای تحقق اهداف اصلی به آن جامه عمل پوشانده است.
این رایزن فرهنگی ایران در کشورهای مختلف با توجه به تجربه سه سال و نیمه که بهعنوان دیپلمات در کشور سوئد داشته است اظهار کرد: معتقدم که واقعا در اجرا و عمل میبینیم که تئوریها و مباحث نظری چقدر ناکارآمد هستند و در اینجا، این دانشگاه است که جایگاه مهمی برای کمک به این مجریان سیاسی دارد.
وی با تاکید بر اهمیت هنر، خلاقیت و سیاستورزی در عرصه عملگرایی یسان کرد: در این نقطه است که مرحوم آیتالله هاشمی میدرخشد، کسی که می تواند آمال، اهداف، باورها و ارزشها را با شیوهها و تاکتیکهای مختلف به عنوان دستاورد جمهوری اسلامی محقق سازد.
حاجی یوسفی ادامه داد: نکته ظریفی که اینجا مطرح است این است که شخصیت آیتالله هاشمی یک شخصیت فقیه است، کسی که به این نتیجه میرسد که در سیاست خارجی بهتر است توسعهگرا، عقلگرا، میانهرو، عملگرا، معتدل و تعاملی باشیم، اما یک فقیه دیگر کاملا در نقطه مقابل این طرز تفکر وجود دارد که برخلاف ایشان، رویکرد تقابلی را به جای رویکرد تعاملی پیشنهاد میکند، این پرسش هم جای اندیشه دارد، که پژوهشگران به آن بپردازد و ادبیات سیاسی ما را غنیتر کند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: البته دستگاه دیپلماتیک و سیاست خارجی هم باید در این راستا کمک کند تا با ارتباطی وسیعتر بین بخش نظری و عملی بتوان راهحلها و آلترناتیوهایی را برای مشکلات این حوزه مطرح کرد.
وی سیاست خارجی مرحوم آیتالله هاشمی را دارای سه ویژگی دانست و در اینباره تصریح کرد: ایشان سه تغییر اصلی در سیاست خارجی ایران ایجاد کردند، اولا اگر بپرسیم که ملاحظات داخلی تاثیری در سیاست خارجی دارد و سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است یا نه، باید گفت در دوران ریاست جمهوری آیتالله هاشمی، ملاحظات داخلی بر رویکرد خارجی ایران تاثیرگذار شد.
نویسنده کتاب «ایران و خاورمیانه» با نام بردن از تغییر اول با عنوان «محدودیتمحوری» ادامه داد: به نظر میرسد تا زمان ایشان در این دوره عمده سیاست خارجی مطلوبیتمحور بود، از دوره ایشان یک چرخشی به سمت محدودیتمحوری و مقدورات داخلی آغاز شد که طی آن ملاحظات توسعهای در سیاست خارجی مورد توجه قرار گرفت.
وی ویژگی بارز نگاه آیتالله هاشمی رفسنجانی را چنین بیان کرد: همه میدانند که در شرایط انقلابی تغییر بسیار کار دشواری است، با این حال اینکه چگونه آقای هاشمی چنین رویکرد تغییری در پیش گرفته، گویا ناشی از عظمت اندیشه این شخصیت است.
در آن زمان تغییر دوم اتفاق افتاد که طی آن رویکرد مصلحتمحور و منفعتمحور در تصمیمگیری سیاست خارجی ایران مشروعیت پیدا کرد، یعنی تا آن دوره بهخصوص در زمان جنگ ما چنین مصلحت و منفعتی نمیبینیم که عمدتا ناشی از هیجانات انقلابی بوده است.
وی تغییر آخر را رویکرد «بینالمللگرا» نام برد که تا امروز نهادینه شده است و در اینباره تاکید کرد: از آنجایی که تا آن زمان با توجه به ویژگیهای فرهنگی و ویژگیهای انقلابی حاکم بر ایران، رویکرد این کشور ضد دنیا بود و حتی ما بسیاری از نهادهای بینالمللی را قبول نداشتیم، اما از دوره آقای هاشمی ما به این سمت رفتیم که مفاهیمی چون همزیستی مصالحتآمیز و چندجانبهگرایی به ادبیات سیاسی ما اضافه شود، لذا این فرایند تلاشی برای خروج از انزوا و تعامل با دنیا بود که تا امروز ادامه دارد.
به بیان دکتر حاجی یوسفی، عملگرایی آیتالله هاشمی در سیاست خارجی به نوعی خلاقانه است، روشی که ایشان در پیش گرفت این بود که بتوان شیوهها، ابزارها و استراتژیهای متفاوت را بسته به شرایط زمانه در راستای اصول، مبانی و ارزشهای انقلاب بهکار گرفته و رو به جلو حرکت کنند.
استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل ادامه داد: ما در دوره ایشان، در سیاست خارجی نقاط عطفی داریم که اتخاذ آنها بسیار دشوار بوده است، مثالهای فراوانی از جمله عادیسازی روابط با کشورهای عربی، گفتوگوهای انتقادی با اروپا و بیطرفی در حمله صدام به کویت مباحثی هستتند که مبین این است که یک سیاستورز چگونه در راستای تقویت دستاوردها کوشیده است.
حاجی یوسفی خاطرنشان کرد: گاهی بسیاری از کشورها امکانات بزرگی دارند اما در سیاست خارجی شکست میخورند و کشورهای کوچکتر گاهی نقش مهمی در سیاست خارجی ایفا میکنند، لذا اگر از این منظر به دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی نگاه کنیم میبینیم که ایران نه به عنوان یک ابرقدرت بلکه به عنوان یک کشور تازه انقلاب کرده، توانسته تمامیت ارضی کشور را در شرایط حساس حفظ کند.
وی اظهار کرد: عملگرایان در سیاست جمهوری اسلامی ایران به ویژه آیتالله هاشمی یک ویژگی مشترک دارند و آن اینکه یک رویکرد مشخص را با ابزارهای مختلف و نوآورانه به پیش میبرد. البته این معنای موفقیت همیشگی آنها نیست.
وی با بیان اینکه سیاست خارجی آقای هاشمی استراتژیک بود و منافع کشور را در نظر میگرفت، تاکید کرد: این سیاستمدار همه چیز را صرفا به ایدئولوژیک فرو نمیکاست، سیاست خارجی اش خروجگرا بود یعنی برای پایان یک سیاست برنامه داشت و انتهای هر سیاستی را در نظر میگرفت.
او در اینباره با مقایسه دیدگاه مقابل تصریح کرد: معمولا ایدهآلگراها و مطلوبیتمحورها در سیاست، استراتژی خروج ندارند.
حاجی یوسفی آیتالله هاشمی را یارگیر موفق عنوان کرد که توانست روابط ایران با کشورهای زیادی را عادیسازی کند.
وی در پایان گفت: معمولا حکوتهایی که صرفا یک حکومت دگماتیسم دارند تمایلی به تغییر ندارند و جمهوری اسلامی این تغییر ار در پیش گرفت و تعامل با کشورهایی را که حتی با ما به تنش خورده بودند (مثل عربستان سعودی) مورد توجه قرار دادند، لذا این شخصیت نقش کلیدی در سیاست ایران ایفا کرده است.