در بعد اول ايشان عالم سياستمداري است كه سخت اميدوار است. عمر طولاني در عرصههاي مختلف سياستورزي معمولا سياستمداران را نگران و نااميد ميكند و از متن به حاشيه ميبرد اما اغراق نيست كه بگوييم آقاي هاشمي ٥٠ سال در متن بوده است و كنش معطوف به اميد هم داشته است.
به گزارش عطنا دکتر هادی خانیکی فعال سیاسی اصلاح طلب و استاد دانشگاه علامه طباطبائی یادداشتی به مناسبت درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی در روزنامه اعتماد به چاپ رسانده است که متن این یادداشت را در ادامه میخوانیم:
حيات پربار آيتالله هاشمي و حضور مستمر ايشان در عرصهها و مقاطع مختلف مبارزه عليه رژيم شاه اين اثر و نتيجه را داشته كه از زواياي مختلف بتوان برداشتهاي متفاوتي از نحوه تاثير ايشان داشت. نخستين آشناييهاي نسل ما با انديشه و شخصيت آيتالله هاشميرفسنجاني از منظر سياستورزي انقلابي است. دو اثر معروف ايشان در سالهاي قبل از انقلاب يعني «سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار» كه ايشان از نويسنده معروف عرب، اكرم زعيتر ترجمه كرد و «اميركبير، قهرمان مبارزه با استعمار» كه تاليف ايشان است، از جمله متوني بود كه باعث ميشد هر دانشجو يا فعال سياسي از اواخر دهه ٤٠ يا دهه ٥٠ با او آشنا شود. بعدها هرچه شرايط مبارزه پيچيدهتر ميشد و گونههاي مختلفي از فعاليت انقلابي و مسلحانه در كشور به وجود آمد نام ايشان به چشم ميخورد. حمايتهايي كه ايشان از انقلابيون مسلمان داشت و حضور موثري كه در زندان و بيرون از زندان در پشتيباني از نهضت امام خميني و انديشههاي انقلابي داشت، چيزي است كه در خاطرات ايشان آمده است. بخشي از آشناييهاي اوليه نسل ما با آقاي هاشمي هم با نوع نگاه ايشان به مباحث گفتمانهاي انقلابي، مساله فلسطين، مبارزه با استعمار و اسلام سياسي بود. جايگاه آقاي هاشمي در فرازهاي مبارزه كه اوج آن در سالهاي ٥٦ و ٥٧ بود و پس از پيروزي انقلاب، تشكيل دولت موقت و تاسيس نهادهاي موثر در انقلاب مثل حزب جمهوري اسلامي قابل مشاهده است. نقش ايشان در مجلس خبرگان قانون اساسي و تشكيل دولت موقت با همان تصويري كه حكم مهندس بازرگان در حضور امام توسط ايشان خوانده ميشود تا وقتي كه به عنوان معاون وزارت كشور وارد دولت ميشود، بسيار مهم است. بعد از آن ايشان در مراحل مختلف تشكيل دولت تا بعد كه به تاسيس مجلس شوراي اسلامي ميرسيم به عنوان رييس مجلس و در شرايط حساس ديگري به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا اثرگذار بود. پس از اين دوره ميبينيم كه نقش ايشان در حوزه مديريت اجرايي كشور و بازنگري قانون اساسي و تاسيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و همراهي ايشان با اين مجمع و ورود به رقابتهاي مختلف انتخاباتي در همه جا پر رنگ است. پس از انقلاب علاوه بر نقش انقلابي ايشان به وجه ديگري از شخصيت او ميرسيم. به يك معنا ميتوان گفت كمتر كسي در كشور وجود دارد كه هم نقش انقلابي ممتازي داشته باشد و هم نقش ممتاز مصلحانه.
سه تصوير از آقاي هاشمي اهميت دارد. در بعد اول ايشان عالم سياستمداري است كه سخت اميدوار است. عمر طولاني در عرصههاي مختلف سياستورزي معمولا سياستمداران را نگران و نااميد ميكند و از متن به حاشيه ميبرد اما اغراق نيست كه بگوييم آقاي هاشمي ٥٠ سال در متن بوده است و كنش معطوف به اميد هم داشته است.
دومين ويژگي برجسته ايشان اين است كه به الزامات سياست ورزي مردم گرايانه تن ميدهد و آن را دنبال ميكند. شايد بتوان گفت كه كمتر كسي در عرصه سياست مثل او، خود را در معرض رقابتهاي سياسي قرار ميدهد و خيلي هم پرهيز ندارد از اينكه وارد سطوح مختلفي از رقابت شود و حتي در جاهايي شكست هم بخورد. آقاي هاشمي مرتبا خود را در معرض راي مردم قرار داد و از حق مشاركت مردم در سرنوشت بيشترين دفاع را ميكرد. همين ويژگي است كه آقاي هاشمي را مدام حساستر و پيگيرتر نسبت به مساله آزادي، دموكراسي، ضرورتها و الزامات آنها ميكرد.
ويژگي سوم و منحصر بهفرد آيتالله هاشمي، قدرت توازن بخشي عملي و نظري در عرصه سياست جمهوري اسلامي بود. به اين معنا كه جوامعي نظير جامعه ما مدام در معرض وضعيتهاي متعارض قرار ميگيرند كه هم راهحلهاي نظري صريحي ندارند و هم گاه نقشآفرينيهاي عملي راهگشا است. در شرايطي كه ناهموزنيها و تعارضها شكل ميگيرد -كه يك نمونه آن را در جنگ و پس از آن ديديم- او فردي بود كه از يك طرف در فرماندهي جنگ نقش مهمي داشت و از طرف ديگر در شرايط صلح و براي پيشبرد صلح تلاش ميكرد. ايشان بايد شرايط پس از حضور خودش در صحنه را ميشناخت. مثل شرايطي كه بعد از پيروزي اصلاحات بعد از سال ٧٦ به وجود آمد. او از موضع رييس دولت توانست انتخابات سالمي برگزار كند. همچنين در سال ٩٢ پس از ردصلاحيت توانست در منفعل نشدن نيروهاي سياسي موثر باشد. نقش چنين شخصيتهايي براي گفتوگو، مطالعه و ايجاد تعادل موفق خيلي مهم است و آقاي هاشمي اين نقش را به خوبي توانسته ايفا كند. به گونهاي كه رقبا در سياست از هر دو طرف احساس كنند وجود ايشان براي برقراري موازنه و تعادل ضروري است. همين جا است كه نقشهاي مختلفي كه آقاي هاشمي دارد گاه او را در موضع نماينده نظام قرار ميدهد و گاه او را در موضع نمايندگي نخبگان وگاه او را در موضع نمايندگي جريانهاي اصلاحطلب و گاه در موضع نمايندگي جريانهاي اصولگرا و گاه از دو طرف مورد نقد و حمله قرار ميگيرد اما در عين حال به عنوان يك سرمايه وقتي كه امكان حل و فصل سريع نظري بسياري از مسائل فكري و سياسي وجود ندارد او با وجود خود، كمبودها و خلأها را پر كرده است و به همين اعتبار است كه روز به روز تاثير او در جامعه و نياز بخشهاي مختلف و قواي مختلف و نيروهاي سياسي مختلف به او بيشتر ميشد. توانايي كنشگري و سياستورزي عملي از ايشان شخصيتي ممتاز ساخت. به ويژه آنكه هرچه سن ايشان بالا ميرفت رفتارش با پاسخگويي به نيازها و تقاضاهاي جامعه و حتي بخشهاي جوان و نوگرا و تحولطلب جامعه نزديكتر ميشد.