عطنا - نخستین همایش ملی دانشگاه و تمدن نوین اسلامی با حضور و سخنرانی جمعی از اساتید و پژوهشگران دانشگاههای کشور، سهشنبه مورخ ۲۵ بهمن ماه ۱۴۰۱ در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تالار فارابی برگزار شد.
این همایش که سخنرانان اصلی افتتاحیه آن محمد باقر خرمشاد؛ استاد دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر محمد مهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بودند تا ساعت ۱۸ ادامه داشت.
این همایش محورهای گوناگونی را در نخستین دوره خود در دستور کار قرار داده که اهمّ آن عبارتند از: نسبت علم و تمدن، ویژگیهای علم تمدن ساز، نقش علمی و فراعلمی دانشگاه در شکل گیری تمدن، سیر تمدنی عالم اسلامی و نقاط عطف آن، سهم مراکز عظیم علمی در تاریخ تمدن اسلامی، دانشگاه امروز و امکان ایفای نقش تمدنی، لوازم شکل گیری دانشگاه تمدن ساز، تعاملات میان دانشگاهی در مسیر تمدن نوین اسلامی، تمایزات دانشگاههای اسلامی و دانشگاههای غربی در نقش آفرینی تمدنی، مکاتب فکری تمدن ساز در دانشگاه ایرانی-اسلامی، فاصله امروز دانشگاه ایرانی اسلامی با ایفای نقش تمدنی.
محمد باقر خرمشاد در این نشست سخنرانی خود را با طرح این سوال که "چگونه میتوان بین دانشگاه و تمدن نوین اسلامی ارتباط برقرار کرد؟ " آغاز کرد و گفت: در ابتدا لازم است به این سوال پاسخ دهیم که دانشگاه و تمدن چه معنایی دارند و کجای تمدن به دانشگاه و کجای دانشگاه به تمدن مربوط میشود؟
او ادامه داد: در بحث چرایی نسبت بین دانشگاه و تمدن نوین اسلامی از دو منظر میتوان پاسخ داد؛ نخست چرایی نظری آن است و دیگری چرایی جامعه شناختی. من ذیل هر کدام دو بحث را بیان میکنم. درباره چرایی نظری عبارت مقام معظم رهبری را مد نظر قرار دادم که میگویند آرمان بزرگ انقلاب اسلامی تمدن نوین اسلامی است و امام نیز به این موضوع در گذشته اشاره کردند؛ بنابراین کشور و انقلاب اسلامی ایجاد تمدن نوین اسلامی را هدف گذاری کرده و این را در فرمایشات مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب مشاهده میکنیم.
او افزود: وقتی چنین آرمانی برای کشور توسط رهبران آن طراحی شده باشد بنیاد نظری نسبت بین دانشگاه و تمدن اسلامی است. باور به چنین امری و راهبردی لوازمی دارد که شامل لوازم ساختاری و محتوایی است. باور به تمدن نوین اسلامی نیازمند تغییر در ساختار سیاسی نیز هست. از سوی دیگر به لحاظ محتوایی نیز ما نیازمند علم تمدن ساز هستیم و از این منظر بخشی زیادی از علم را در دانشگاه میبینیم و از این رهگذر بین دانشگاه و تمدن نوین اسلامی ارتباط برقرار میشود.
خرمشاد با بیان اینکه تمدن اندیشی در هر جامعهای ما را به لحاظ ساختاری و محتوایی به دانشگاه میرساند و نیازمند ارتباط دانشگاه با تمدن نوین اسلامی است بیان کرد: درباره ضرورت ارتباط دانشگاه و تمدن دو چرایی جامعه شناختی هم بیان میشود؛ نخست اینکه تمدن مفهومی فراخ با ظرفیت بالا و توان بسیج کنندگی است. واژه تمدن چنین مفهومی دارد و این برای ایرانیان یک مفهوم تازه وارد و جدید التاسیس نیست، چون ایرانیها به لحاظ جامعه شناختی تمدن در زعم و نظرشان دیرینه است. ایرانیان دو دوره تمدنی ایران باستان و اسلامی را پشت سر گذاشته اند. پس در نتیجه استعداد و آمادگی ایرانیان برای انجام سه باره این تجربه وجود دارد و نیاز زیادی به زمینه سازی نیست؛ بنابراین تمدن ظرفیت بالایی بسیج کنندگی را در ایرانیان دارد.
خرمشاد گفت: من برای روشن شدن این موضوع مثالهایی از گفتههای افراد مشهور میزنم که درباره تمدن کار کردند. ابن خلدون میگوید، چون عرب اهل علم و صنعت نبود غیر عرب که دارای تمدن بود عهده دار علم شد و در این میان فارسیان به دلیل تمدن خود راهگشا بودند. او میگوید که اغلب دانشمندان و متفکران عجم هستند. بر همین اساس ادوارد براون هم بیان میکند ایرانیان به تفکر فلسفی عشق و علاقه دارند و این ویژگیهای ممتاز آن است. این حکایت از ذهن پیچیده فلسفی مبدع در ایرانیان دارد. هگل هم نقل کرده تاریخ با امپراتوری ایران آغاز میشود و تمدنهای چین و هند ذاتا ایستا بودند و باید خارج از تاریخ باشند، اما ایرانیان نخستین قوم تاریخی هستند.
به گفته این استاد دانشگاه، این جملات چرایی نسبت بین دانشگاه و تمدن نوین اسلامی را نشان میدهد و اینکه ایرانیها دارای سابقه تمدنی چند باره هستند و بنابراین به لحاظ جامعه شناختی طرح این بحث در کشور عبث و بیهوده نیست و شاید یکی از دلایلی که غرب انقلاب ایران را جدی میگیرد، چون صحبت از یک ملت ریشه دار تمدنی است.
خرمشاد درباره دلیل دوم چرایی جامعه شناختی هم توضیح داد: انقلاب اسلامی ایرانیان یک انقلاب تمدن ساز است، چون در میان انقلابهای بزرگ تنها انقلابی که از جهتی خلاف مسیر انقلابهای دیگر حرکت کرد انقلاب ماست. تفاوت انقلاب فرانسه، روسیه، چین، کوبا و ... در مقایسه با انقلاب ایران این است که آن انقلابها بخشی از دنیای سکولار هستند و آمدند که دین را از عرصه سیاسی و اجتماعی پس بزنند، اما انقلاب اسلامی دین زدا از جامعه نبود و مبتنی بر دین بود و از این منظر در برنامه عمل خودش با تمدن مسلط غربی زاویه مییابد. آنها اساسا جدایی دین از سیاست را طلب میکنند، ولی انقلاب ما بنیادش دین است و این تمدن مسلط باید مانع از اجرای ایدههای انقلاب اسلامی در جهان شود. انقلاب نیز برای رهایی از تمدن مسلط غربی مجبور است تمدن دیگری ایجاد کند و این برای ما بحث حیات و ممات است و یک ضرورت راهبردی است. ما یا تمدن میسازیم و میمانیم یا زیر فشارهای نظری و عملی غرب از پا در میآید! مگر اینکه بگوییم انقلاب میخواهد از خودش تهی شود و با غرب کنار بیاید؛ بنابراین انقلاب اسلامی ایران گریزی از تمدن سازی ندارد.
او با اشاره به تعریف تمدن و دانشگاه بیان کرد: تمدن در ذات خودش مساوی با پیشرفت، رفاه، آسایش و ... است و جوهره تمدن این است که انسان را از زندگی اجتماعی ساده به سوی یک زندگی اجتماعی پیشرفته در همه ابعاد ببرد. پس تمدن یک چند ضلعی منسجمی است که اجزایش قانون، اقتصاد، سیاست، معرفت، هنر، دین، علم و ... شکل میدهد. در تمدن ما با انباشت علم و دانش و تبدیل آن به فن مواجه هستیم.
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود:، اما در تعریف دانشگاه هم باید گفت دانشگاه محل علم است و به عنوان یکی از کانونهای اصلی علم و دانش است و وظیفه اش گسترش علم و دانش است. دانشگاه هم به صورت طبیعی به علم میرسد و به این ترتیب تمدن و دانشگاه از نظر علم به هم میرسند و از سوی دیگر دانشگاه به دلیل اینکه گاه دانش است به تمدن میرسد. از سوی دیگر اضلاع مختلف دانشگاه اعم از دین، اقتصاد و ... در تمدن هست و به لحاظ علمی دانشگاه پشتوانه این تمدن است.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: