عطنا - محمدحسن حسنزاده نیری با بیان اینکه زبان مهمترین ابزار بیان دریافتهای انسان است و برای رسیدن به جهان اندیشه انسان غیر از زبان راهی وجود ندارد، توضیح داد: گاهی دریافتهای انسان آنچنان گسترده و پیچیده میشوند که زبان از حمل آنها درمیماند و نمیتواند آنها را بیان کند. در این صورت زبان که راهی برای رهایی اندیشههای انسان از زندان ذهن اوست خود به زندان دیگری بدل میشود که اندیشههای آدمی در آن به بند میافتد و انسان ناگزیر میشود برای رهایی از زندان زبان به گریزگاههای گوناگونی روی آورد.
حسنزاده نیری با اشاره به اینکه یکی از این گریزگاهها ادبیات است، افزود: شاعر یا نویسنده در گریز از دریافتهایی از ادبیات کمک میگیرد؛ چراکه زبان در بیان دریافتها نمیتواند او را یاری کند ولی ادبیات با استفاده از روشهای گوناگونی که در علوم ادبی بررسی میشوند، با دخل و تصرف در زبان، دیوارهای ستبر این زندان را فرومیریزد و زبان را شایسته بیان فعالیتهای عالی ذهن میکند.
وی گفت: ادبیات تصرف خود را از واکها (صامتها و مصوتها) آغاز میکند و دامنه این تصرف را تا کل یک اثر گسترش میبخشد.
این پژوهشگر با بیان اینکه انسان افکار، احساسات و فعالیتهای ذهنی و دریافتهای بسیار متعددی دارد که گستردگی و پیچیدگی این دریافتها با تجربه و دانش انسان ارتباط تنگاتنگی دارد، افزود: هرچه بر تجربه و دانش انسان افزوده میشود این دریافتها گستردهتر و پیچیدهتر میشوند و گاه تا جایی ادامه مییابد که انسان نمیتواند همه آنها را به زبان آورد. همواره بخشی از این دریافتها در قلمرو ذهن شخص دریافتکننده میمانند.
وی با بیان اینکه زبان در برابر فعالیتهای ذهن انسان نقشی دوگانه و متناقض دارد، توضیح داد: زبان هم عامل بیان دریافتهای انسان و هم عامل بازدارنده است. زبان با همه ارتباطی که با فعالیتهای ذهنی انسان دارد همیشه دوشادوش فعالیتهای ذهنی انسان پیش نمیرود و گاه از همراهی بازمیماند. گاه تفکر یا هریک از فعالیتهای دیگر ذهن انسان آن چنان فربه میشود که بر دوش زبان سنگینی میکند و زبان از حمل آن بازمیماند، بهویژه زمانی که دریافتهای انسان از مراحل ابتدایی و مسائل عادی و روزمره میگذرد و به مراحل عالی میرسد، نقش بازدارندگی زبان بیشتر آشکار میشود.
حسنزادهنیری همچنین گفت: زبان مانند زندانی است که دریافتهای آدمی در آن محبوس میشوند. شاعران و نویسندگان عارف مسلک از تنگناهای زبان سخن گفتهاند و زمانی سخنانی مانند سخن عشق را فراتر از زبان دانسته و زبان را از تقریر مطلب ناتوان یافتهاند.
مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه یکی از دلایل روی آوردن انسان به هنر تلاش برای گریز از این موانع است، تاکید کرد: وقتی زبان توان بیان احساسات سرشار آدمی را از دست میدهد انسان احساسات خود را با موسیقی بیان میکند. یکی از گریزگاههای زندان زبان، ادبیات است و شاعر یا نویسنده در گریز از محدودیتهای زبان به دامن ادبیات پناه میبرد.
تفاوت ادبیات و دیگر هنرها
دبیرعلمی نخستین همایش بینالمللی پروین اعتصامی بر تمایز ادبیات نسبت به سایر هنرها تاکید کرد و گفت: در هنرهای دیگر جامه اندیشه یکسره عوض میشود و اندیشه در جامهای نوین عرضه میشود؛ اما در ادبیات جامه اندیشه عوض نمیشود، بلکه در جامه تنگ زبان تغییراتی رخ میدهد تا مناسب شود.
حسنزادهنیری توضیح داد: ادیبان و شاعران با بریدن و دوختن و دریدن و رفو کردن لباس زبان آن را با قامت اندیشه خویش متناسب میکنند و بر وسعت و توانایی آن میافزایند و با دخل و تصرف در زبان، آن را شایسته بیان فعالیتهای عالی ذهن میکنند.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: دخل و تصرف ادبیات در حوزه صامتها و مصوتها و در حوزه کلمات رخ میدهد که در حوزه کلمات، ادیب مجاز است معنای دلخواه خود را البته با توجه به معیارهای ویژه ادبیات بر کلماتی دیگر سوار کند یا اینکه معنای جدید خود را در کنار معنا یا معانی زبانی آن کلمه بگنجاند. بهعنوان نمونه در «ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد» ستاره به معنای اختر و کوکب است ولی حافظ توانسته آن را به معنای استعاری یعنی یار زیبارو به کار ببرد.
عطنا را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید: