عطنا - تجاوز اخیر آذربایجان به ارمنستان برای ناظران قفقاز جنوبی تعجب آور نیست. حملات باکو به چندین استان در امتداد مرز شرقی ارمنستان در هفته گذشته به دنبال «جنگ لفظی» الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان علیه ایروان بود که آشکارا جاهطلبیهای خود را برای الحاق جنوب ارمنستان به باکو اعلام کرد.
در حالی که هر دو طرف یکدیگر را به خاطر تحریکاتی که صدها کشته برجای گذاشته سرزنش می کنند، این درگیری های نظامی نشان دهنده بدترین خشونت بین دو کشور از زمان جنگ ناگورنو-قره باغ در سال 2020 است که به نفع آذربایجان پایان یافت.
باکو تجاوز خود را به این دلیل توجیه کرد که ارمنستان معاهده صلحی مبنی بر به رسمیت شناختن «تمامیت ارضی» آذربایجان (یعنی به رسمیت شناختن منطقه قره باغ کوهستانی عمدتاً ارمنینشین به عنوان بخشی از آذربایجان) امضا نکرده است یا «کریدوری» در جنوب ارمنستان برای دسترسی آذربایجان به منطقه نخجوان ایجاد نکرد.
رسانهها و نمایندگان پارلمان آذربایجان مانند ضیافت عسگروف و المان ممدوف خواستار ایجاد «مناطق امنیتی» و «مناطق حائل» در خاک ارمنستان با هدف خنثی کردن ارتش این کشور و ایجاد «کریدور» پیشنهادی در داخل ارمنستان شدند.
در 10 سپتامبر، وزیر دفاع آذربایجان به ارتش خود دستور داد که آمادگی رزمی خود را برای "سرکوب هرگونه اقدام تحریک آمیز ارمنستان" حفظ کند. سه روز بعد، آذربایجان با استفاده از نیروهای ویژه، پهپادهای ساخت اسرائیل و ترکیه و حملات توپخانه ای علیه اهداف نظامی و غیرنظامی و تهاجم تمام عیار را به مرزهای شرقی ارمنستان آغاز کرد. نیروهای آذربایجان همچنین مواضع استراتژیکی را در نزدیکی مرز جنوبی ارمنستان اشغال کردند.
گفتنی است، حملات توپخانه آذربایجان مرزبانان روس را در منطقه گغارکونیک در مرز روسیه نیز هدف قرار داد که با آتش شدید علیه تاسیسات و خودروهای آنها مجبور به عقب نشینی شدند.
بنابراین آنچه که بسیاری از ناظران - به ویژه در ارمنستان - را شگفت زده کرده است، واکنش منفعلانه روسیه به این دور از درگیری های مرزی است. ایروان یکی از اعضای پیمان دفاعی به رهبری روسیه، موسوم به سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) است که تا به حال از مداخله جدی و کمک به ارمنستان خودداری کرده است.
تغییرات ژئوپلیتیک و توازن قوا
علیرغم اختلافات بسیار محلی ارضی بین ارمنستان و آذربایجان، درگیری آنها نباید به عنوان یک رقابت عادی بین دو کشور همسایه تلقی شود. این درگیری ها در واقع دارای اهمیت ژئوپلیتیکی هم در سطح منطقه ای و هم در سطح بین المللی هستند و بر اساس رویدادهای جاری در اوکراین و اطراف ایران شکل می گیرند.
در اوایل سپتامبر، روسیه با شکستهای نظامی در اوکراین روبرو شد، زیرا کشورهای عضو ناتو ارتش اوکراین و شبهنظامیان داوطلب را با تسلیحات سنگین، تدارکات و کمکها حمایت کردند. با هدف قرار دادن پل ها در مناطق تحت کنترل روسیه و مسدود کردن مسیرهای تدارکاتی، نیروهای روسی مجبور به عقب نشینی شدند تا از محاصره و غرق شدن خود جلوگیری کنند.
هنگامی که نیروهای اوکراینی دوباره شهرهای استراتژیک کلیدی را به تصرف خود درآوردند، تصور غربی ها از پیروزی تاکتیکی بر مسکو تقویت شد. اگرچه بعید است که چنین عملیات نظامی کوچکی نتیجه جنگ را تعیین کند - همانطور که در روزهای بعد توسط ضد حمله های روسیه مشاهده شد - اما برخی معتقند بودند که مسکو به طور نامحدود در "باتلاق اوکراین" گیر خواهد کرد.
آذربایجان با بهرهگیری از عقبنشینیهای روسیه در اوکراین و نیاز شدید اتحادیه اروپا (EU) به عرضه گاز جایگزین، رضایت هر دو طرف را جلب کرد: انعقاد قرارداد گاز با اتحادیه اروپا، ادامه انتقال تسلیحات به اوکراین، و آغاز مذاکرات با مسکو تا «وضعیت ناظر» در اتحادیه اقتصادی اوراسیا به رهبری روسیه (EAEU) را به دست آورد.
اتکای اشتباه روسیه به ترکیه
دیگر تغییرات ژئوپلیتیک منطقه ای این تصور را برای آذربایجان ایجاد کرده که دستش برای اعمال فشار بیشتر بر ارمنستان، به ویژه از طریق "همکاری روسیه و ترکیه" باز است. در حالی که این رابطه نامتقارن به وضوح در زمانی به شدت به نفع مسکو متمایل شد، بحران جاری اوکراین و تنشهای فزاینده آنکارا با واشنگتن این توازن را دوباره و احتمالاً به نفع ترکیه تنظیم کرده است.
وابستگی سیاسی مسکو به آنکارا در زمانی اتفاق میافتد که ترکیه خود را شریکی برابر در امور منطقهای از جمله سوریه، لیبی و قفقاز جنوبی میداند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه ممکن است مانع دیگری در پیش داشته باشد: انتخابات ریاستجمهوری و عمومی ترکیه در سال 2023، که ممکن است موجب برکناری رئیسجمهور دیرینه رجب طیب اردوغان و روی کار آمدن مخالفان متمایل به ناتو شود و به طور بالقوه همه ترتیبات منطقهای مورد مذاکره بین ترکیه و روسیه را به هم بزند.
در این شرایط است که روسیه تمایلی به کمک به متحد اصلی خود در قفقاز جنوبی، ارمنستان، که تحت آتش و فشار مداوم باکو و آنکارا است، نداشته است. تردید پوتین در حمایت از ایروان نیز ممکن است به دلیل بی اعتمادی او به دولت فعلی ارمنستان باشد.
برخی از کارشناسان روسی بر این باورند که ایروان بی سر و صدا در حال تعامل با غرب برای امضای "پیمان صلح" با آذربایجان است که صلحبانان روسی مستقر در قره باغ کوهستانی پس از پایان جنگ 2020 را از آنجا خارج می کند. ایروان چنین اتهاماتی را رد می کند، در حالی که بسیاری از مقامات دولتی احساس می کنند مسکو آنها را رها کرده است تا به تنهایی با حملات ترکیه-آذربایجان روبرو شوند.
ظاهراً یکی از دلایل سفر شتابزده نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان در 17 سپتامبر، این است: پیشبرد یک معاهده صلح با میانجیگری ایالات متحده که به غرب دسترسی بلامانع - از طریق ترکیه - به دریای کاسپین می دهد، جایی که مقابله با ایران و روسیه در آن می تواند آسان تر باشد.
مقابله ایران با محاصره ناتو
ایران هر از گاهی به آذربایجان هشدار داده که حفظ مرزش با ارمنستان خط قرمز است. از این نظر، تهران دغدغه های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی دارد که نشان دهنده اولویت های منطقه ای و داخلی آن است که یکی از آنها سرنوشت «کریدور» مورد مناقشه است.
در بند نهم بیانیه آتشبس در قره باغ کوهستانی که در 9 نوامبر 2020 بین ارمنستان، آذربایجان و روسیه امضا شد، تصریح شده ایروان به دلایل تجاری مسیر حملونقلی را برای اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان فراهم میکند، اما به کلمه کریدور اشاره نشده است.
با این حال، باکو این بند را کاملا به عنوان حق ایجاد «کریدور زنگزور»، در منطقه ای ارمنی در مرز ایران که از نظر جغرافیایی آذربایجان را از جمهوری خودمختار نخجوان جدا می کند، تعبیر کرده است. اما، باکو با پیش بردن این روایت دولت محور از «دالان»، نه تنها بیانیه سه جانبه را نقض می کند، بلکه تهدید می کند که تمامیت ارضی و مرز ارمنستان با ایران را نقض می کند و به طور بالقوه راه را برای تحقق آرزوهای پان ترکیسم در شمال ایران هموار می کند.
این امر پیامدهای جدی ژئواکونومیکی برای تهران خواهد داشت، زیرا نقش ترانزیتی خود را در منطقه از دست خواهد داد که مقامات ایرانی آن را بسیار جدی می گیرند. دکتر احسان موحدیان، استاد روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی در تهران، در گفتگو با The Cradle گفت دسترسی به کریدور مدنظر آذربایجان از حمایت ناتو (از جمله ترکیه) و اسرائیل برخوردار است.
دکتر موحدیان این کریدور را «کریدور تورانی ناتو» مینامد که هدف آن نه تنها مهار ایران، بلکه سایر قدرتهای اوراسیا مانند روسیه و چین است. این محقق ایرانی معتقد است که از نظر اقتصادی، این مسیر همچنین تهدیدی مستقیم برای کریدور شمال-جنوب است و موجب می شود خطوط لوله گاز ایران به نخجوان با خطوط لوله گاز آذربایجان و آسیای مرکزی جایگزین شوند. این امر باعث می شود ایران نقش حیاتی در تجارت و ترانزیت انرژی منطقه نداشته باشد.
طرح های پان ترکیستی در سراسر آسیا
ایرانیان بر این باورند که آنکارا در آینده ممکن است اقدامات تحریک آمیزی برای جلوگیری از صادرات کالاهای ایرانی از طریق ترکیه انجام دهد. اگر تهران مرز خود با ارمنستان را از دست بدهد، کنترل تجارت ایران با اروپا و اوراسیا تنها از طریق مسیرهای تجاری ترکیه و آذربایجان ممکن خواهد بود.
این به نوبه خود اهرم فشار اقتصادی و سیاسی آنکارا و باکو بر تهران را تقویت می کند و راه را برای تشدید تحرک جنبش های تجزیه طلب پان ترکیسم در شمال ایران هموار می کند. دکتر موحدیان میگوید ایجاد این کریدور میتواند نه تنها حامیان پان ترکیسم را در شمال ایران بسیج کند، بلکه حمایت ترکیه و نفوذ ناتو به شمال قفقاز و آسیای مرکزی را افزایش میدهد و دامنه آن به جمعیت اویغور در استان سینکیانگ چین نیز تسری مییابد.
گفته می شود بسیاری از رسانه های آذربایجانی خواستار ایجاد جنبش های تجزیه طلب آذری در شمال ایران شده اند. این امر توسط دیپلمات های اسرائیلی حمایت می شود که با توجه به روابط نزدیک و همکاری بین باکو و تل آویو همین هم انتظار می رود. وبسایتهای آذربایجان همچنین این احتمال را مطرح کردهاند که باکو میتواند حریم هوایی خود را برای ورود جتهای اسرائیلی به خاک ایران یا اعزام یگانهای ویژه اسرائیلی به ایران در اختیار تل آویو دهد.
آیا ایران روسیه را وادار به اقدام خواهد کرد؟
در حالی که ایران به طور سنتی از تمامیت ارضی آذربایجان - حتی در اختلافات با متحد نزدیک خود ارمنستان - حمایت می کند - تهران نمی تواند منفعل بماند و صرفا تماشاگر شرایط همسایه شمالی خود باشد که به طور موثر توسط ترکیه، آذربایجان و متحدان آنها محاصره شده و تحت سلطه قرار گرفته است. از دست دادن ارمنستان به عنوان یک کشور حائل بازدارنده در برابر پروژه پان ترکیسم برای تمامیت ارضی ایران فاجعه بار خواهد بود.
یک برنامه روشن غربی برای منزوی کردن ایران و محدود کردن نفوذ آن در غرب آسیا وجود دارد. سکوت ایران در قفقاز جنوبی نشانه ضعف دانسته خواهد شد و ممکن است تاثیر دومینوواری در منطقه داشته باشد.
آنچه اکنون مورد نیاز است، یک قاسم سلیمانی دیگر است، وی فرمانده فقید نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که شخصاً به مسکو پرواز کرد و رئیس جمهور روسیه پوتین را متقاعد کرد در سوریه مداخله کند و از فروپاشی کامل دولت بشار اسد جلوگیری کند.
ایران، تنها شریک منطقهای ارمنستان، باید روسیه را متقاعد کند که تعقیب اهداف کوتاهمدت مربوط به انرژی در قفقاز جنوبی و سیاست مبتنی بر آن یعنی مماشات با ترکیه ممکن است با تبدیل ارمنستان به اوکراینی دیگر، برای مسکو نتیجه معکوس داشته باشد. از این رو روسیه باید خطوط قرمز خود را در منطقه ترسیم کند و مانع از استقرار این پروژه پان ترکیستی شود.
مسکو که نسبت به جهت گیری «غرب گرای» دولت ارمنستان محتاط است، تاکنون موضعی منفعلانه اتخاذ کرده است. این امر به نوبه خود به تشدید احساسات ضد روسی در ایروان کمک کرده است – با این که بسیاری کارآمدی ائتلاف نظامی سازمان پیمان امنیت دستهجمعی یا CSTO را زیر سوال می برند.
واشنگتن با اعزام پلوسی به ارمنستان و نمایش "حمایت از این کشور" از این احساسات نهایت استفاده را می کند. ایالات متحده مشتاق یک راه حل دیپلماتیک برای بحران است؛ نه در حمایت از ارمنستان، بلکه برای پیشبرد "پیمان صلح" بین ایروان و باکو و در نهایت قصد دارد روس ها را از این عرصه حیاتی ژئوپلیتیک بیرون کند.
ارمنستان گرفتار آتش تقابل و رقابت شدید قدرت های بزرگ است و به عنوان تنها مانع طبیعی در برابر آرمان های پان ترکیسم عمل می کند. اگر جاه طلبی های منطقه ای علی اف و اردوغان متوقف نشود، قتل عام قومی-ملی به فراتر از قفقاز جنوبی گسترش خواهد یافت – که البته کاملا برای ایالات متحده مناسب است.
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: