عطنا - بحران افغانستان در حالی همچنان در صدر اخبار سیاسی جهان است که به نظر می رسد ترکیه قصد دارد نقش بیشتری در این بحران بازی کند. این کشور در حال حاضر نقش حفاظت از فرودگاه بین المللی کابل را بر عهده دارد. در سال های اخیر سیاست خارجی ترکیه از سیاست «تنش صفر با همسایگان» به سمت نوعی ماجراجویی در کشورهایی همچون سوریه، لیبی، بحران قره باغ و ... تغییر یافته است. البته يلدا اونگون، مدير دپارتمان علوم سياسي و روابط بين الملل دانشگاه باشكنت ترکیه در گفتگوی اختصاصی با عطنا، به جای ماجراجویی از لغت «تنهایی» نام می برد. با این حال او معتقد است ترکیه باید درباره آینده ارتباطاتش با افغانستان درس بگیرد و به فکر ایجاد سیاست های واقع بینانه باشد. در این گفتگو اونگون درباره علل عدم بهبود روابط ایران و ترکیه نیز سخن گفته است.
آنچه در ادامه می خوانید گفتگوی عطنا، رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبائی با پروفسور يلدا اونگون است که همزمان با مدیریت دپارتمان علوم سياسي و روابط بين الملل دانشگاه باشكنت، مدیریت مرکز تحقیقات استراتژیک این دانشگاه، مدیریت موسسه روابط بین الملل - اتحادیه اروپا و مسئولیت نایب رئیسی مرکز پروفسور انور ضیا کارال را بر عهده دارد.
هدف ترکیه از تلاش برای نقش آفرینی در تحولات افغانستان چیست؟
اخیرا روابط ترکیه و امریکا بسیار پر تنش است. در بین موضوعات تنش زا میتوان به خرید سیستم های پدافند هوایی اس-۴۰۰ از روسیه، لغو فروش جت جنگی اف-۳۵ امریکا به ترکیه، استرداد فتح الله گولن، حمایت تسلیحاتی ایالات متحده امریکا از سازمان تروریستی YPG، توصیف جو بایدن رئیس جمهور امریکا از وقایع سال ۱۹۱۵ به عنوان نسل کشی و ... اشاره کرد. لذا افغانستان میتواند فرصتی برای بهبود تنش های اخیر موجود در روابط ترکیه و امریکا ایجاد کند. اردوغان در دیدار با جو بایدن در نشست سران اعضای ناتو، خواستار تامین امنیت فرودگاه کابل شد. هدف از این خواسته، افزایش نفوذ ترکیه و ایفای نقش در تامین امنیت فرودگاه بینالمللی کابل حتی پس از خروج نیروهای ناتو از افغانستان است.
آیا حضور ترکیه در افغانستان فراتر از بر عهده گرفتن امنیت فرودگاه کابل پیش خواهد رفت یا به همین میزان بسنده می کند؟
ابتدا باید کمی به علت اهمیت فرودگاه بین المللی حامد کرزی بپردازیم. افغانستان حمل و نقل دریایی نداشته و به لحاظ جغرافيایی در منطقه كوهستاني قرار دارد و راه های زمینی نیز دارای خطرات امنیتی است. این فرودگاه برای افغانستان از جهت برقراری ارتباط با سایر نقاط جهان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. کنترل این فرودگاه توسط طالبان میتواند افغانستان را از دنیای بیرون جدا کند. البته طالبان اينطور توضیح داده که در صورت حضور نيروهای تركيه در افغانستان، با ترکیه نیز همانند شوروی و امریکا خواهد جنگید. ترکیه به عنوان يكي از اعضای ناتو ۲۰ سال در افغانستان حضور داشته است.
ارتش تركيه به جای جنگ و درگیری تلاش به رایزنی، حفاظت و اصلاح کرد و مدت شش سال است که مديريت فرودگاه بین المللی حامد کرزی را بر عهده دارد. به بیان وزیر دفاع ترکیه هم اکنون موضوعی تحت عنوان اعزام سرباز جدید به افغانستان مدنظر نیست. آخرین کشوری که در افغانستان عبرت گرفت امریکا است؛ عبرتی که اتحاد جماهیر شوروی طی ده سال گرفته بود امریکا و نیروهای ائتلاف پس از بیست سال گرفتند. هزاران انسان جان خود را از دست داده و بهای زیادی پرداخت شد. باید درباره آینده ارتباطاتمان با افغانستان درس بگیریم و به فکر ایجاد سیاست های واقع بینانه باشیم.
ترکیه حتی اگر در جنگ داخلیِ محتمل افغانستان شرکت نکند و تنها سلاح های جنگی اش را ارسال کند بسیار کار پر ریسکی انجام داده است. در کشوری با بحران های قومی عمیق، نظامیان ترک میتوانند با تحریکهای جدی مواجه شوند. شاید ترکیه به شرط احتیاط بسیار بتواند به توان بخشی افغانستان کمک کند. فعاليت فراتر از این امرِ ترکیه در افغانستان بايستی به عنوان ريسک قلمداد شود. موضوع دیگر، پناهندگان افغان هستند. با نگاهی به پناهندگان سوریه شاهد تبدیل شدن این معضل به یک بحران امنیتی در ترکیه هستیم.
با توجه به قرائت سنتی و متحجرانه طالبان از اسلام که در مقابل قرائت مدرن ترکیه قرار دارد، آیا ترکیه طالبان را به رسمیت خواهد شناخت و با این گروه همکاری خواهد کرد؟ علی رغم آنکه هر دو حنفی مذهب هستند. در این صورت ترکیه از این همکاری به دنبال چه منافعی است؟
همه ما از طریق رسانه ها شاهد پیامدهای کنترل کامل افغانستان توسط طالبان هستیم. سقوط مرگبار انسان ها از هواپیما به قصد فرار از کشور، ترک کشور توسط اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان و ... . وضعیتی که افغانستان دچار آن شده بسیار دردناک است. کشوری که زمانی با الگوگیری از عصر آتاتورک اقداماتی جهت مدرن سازی انجام میداد امروزه به مرکزی برای تولید مواد مخدر و گروههای رادیکال تبدیل شده است. اشغال افغانستان ابتدا توسط شوروی و سپس توسط آمریکا، کشور را به وضعیت کنونی کشانده است. افرادی که از امپریالیسم توقع حقوق انسانی، دموکراسی و آزادی داشتند ناکام ماندند.
تجربه افغانستان بار دیگر اهمیت عصر آتاتورک، میزان دشواری مجادله با امپریالیسم، ارزشمند بودن مجادله ملی به رهبری مصطفی کمال آتاتورک و همچنین اهمیت حفظ جمهوریت و دموکراسی را به ما نشان داد. ترکیه کشوری مسلمان اما در عین حال لایق می باشد. ترکیه باید در مورد طالبان محتاطانه عمل کند. حتی رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه نیز گفته است: «اظهارات طالبان سازنده به نظر میآیند اما تردید هایی وجود دارد ... با طالبان گفتگو کردیم اگر لازم باشد مجددا گفتگو خواهیم کرد. موضع طالبان را در نقطه مدیریت دولتی خواهیم دید.» این صحبت ها بر حرکت محتاطانه ترکیه تاکید دارد.
بی ثباتی ناشی از افغانستان پتانسیل بالایی برای تأثیرگذاری بر آسیای مرکزی و منطقه قفقاز دارد و این مناطق در همسایگی ترکیه قرار دارند. به طور خلاصه، ترکیه در حال حاضر محتاط است، اما اگر بتواند به ثبات و امنیت منطقه کمک کند، به مرور به ارزیابی آن میپردازد.
سیاست خارجی ترکیه در سال های اخیر از «سیاست تنش صفر با همسایگان» به سیاست خارجی ماجراجویانه ای تغییر یافته که می توان به حضور در سوریه، لیبی، افغانستان و ... اشاره کرد. آیا ما شاهد عصر جدیدی در سیاست خارجی ترکیه هستیم؟ ویژگی ها و اهداف این سیاست خارجی جدید چیست؟
شاید به جای سیاست ماجراجویانه اصطلاح سیاست «تنها» جایگزین مناسبتری باشد. ترکیه در سوریه، لیبی و مصر سفارت ندارد. در لبنان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی سفارت داشته اما عملا تاثیرگذاری چندانی ندارد. در روابطمان با اتحادیه اروپا شاهد یک رکود آشکار، با یونان، فرانسه و آلمان شاهد تنش و در روابطمان با ایالات متحده امریکا شاهد مشکلات جدی هستیم. در واقع این نمایانگر یک «تابلوی تنهایی» است.
طبیعتا به دلایل فراوان و متنوع شاهد اینگونه روابط هستیم. اگر مختصرا نیاز به ذکر تنها چند عنوان از این دلایل باشد، استفاده از سیاست خارجی به عنوان ابزار روزانه در سیاست داخلی، عدم استفاده از تجربیات بورکراتیک روابط خارجی، اولویت دادن قدرت سخت در سیاست خارجی نسبت به قدرت نرم، عدم وجود نگاه استراتژیک هنگام تصمیم گیری در سیاست خارجی و همچنین اجرای سیاست های روزانه و معمول در جهت رضایت افکار عمومی به جای اجرای یک سیاست خارجی بلندمدت از عناوین موثر در روند فعلی هستند.
اگرچه ایران و ترکیه روابط به نسبت خوبی دارند اما هیچگاه این روابط عالی نشده است. به نظر شما چه عواملی مانع از بهبود روابط میان دو کشور می شود؟
در طی تاریخ روابط بین ایران و ترکیه همراه با فراز و نشیب بوده است. در روابط دو جانبه هنگام اجرای سیاست های متفاوت شاهد رقابت بین دو کشور و هنگام منافع مشترک شاهد همکاری بین دو کشور هستیم. به عنوان مثال تحولات ناشی از بحران خلیج فارس از جمله ایجاد خلاء قدرت در شمال عراق و در پی آن ایجاد فضا برای گروه های تروریستی و احتمال تشکیل حکومت کردی منجر به تشویق همکاری بین دو کشور شد. تشکیل یک حکومت کردی محتمل در شمال عراق هم برای ترکیه و هم برای ایران به عنوان یک بحران امنیتی مهم تلقی میشود. بنابراین حفظ ثبات و تمامیت ارضی عراق، مسئله منفعتی مشترک ترکیه و ایران است.
از سوي ديگر پس از متلاشي شدن اتحاد جماهير شوروي، منطقه آسياي مرکزی شاهد مجادله تصاحب جمعيت بين ايران و تركيه شد. مثالی دیگر، حمایت ترکیه از آذربایجان در مسئله قره باغ و گسترش روابط با این کشور است که ناراحتی ایران را به دنبال داشت. در حقیقت افزایش قدرت آذربایجان در منطقه، احتمال وقوع جنبش از جانب جمعیت قابل توجه اقوام ترک موجود در ایران را در پی داشت. لذا، ايران در مسئله قره باغ با حمايت از ارمنستان هم قصد جلوگيري از اين امر و هم قصد ايجاد توازن در تركيه داشت.
11 سپتامبر 2001 نقطه عطف مهمی را در گسترش روابط دو جانبه رقم زده است. در مدت زمان اشغال عراق توسط ایالات متحده امریکا، سیاست های خارجی و منافع ترکیه و ایران با یکدیگر همسو شد. بنابراین دو کشور ترکیه و ایران، در موضوع حفظ تمامیت ارضی عراق به توافق رسیده و نسبت به مسئله تشکیل حکومت کردی همانند بحران خلیج فارس موضع گیری کرده اند. یکی دیگر از عوامل نزدیکی روابط ترکیه و ایران، سیاست تنش صفر با همسایگان در دهه ۲۰۰۰ میلادی است.
اما در بحران سوریه، دو کشور سیاست های متفاوتی را در پیش گرفتند. درحالی که ترکیه به همراه کشورهای غربی از تغییر رژیم حمایت میکرد، ایران در حمایت از تداوم رژیم موجود در سوریه، با روسیه همراهی کرد. اما به دنبال حوادث ۱۵ جولای در ترکیه، نزدیکی ترکیه و روسیه، منجر به همکاری سه کشور (ترکیه، ایران و روسیه) در نشستهای آستانه شد. این همکاری در قالب بازگرداندن مجدد تمامیت ارضی و ثبات سوریه ظاهر شد. می توان گفت همکاری ترکیه با ایران در روابط این کشور با روسیه منعکس شده است. با توجه به عدم حمايت كافي متحدین غربي از تركيه در مسئله سوريه و همچنين توافق حاصل شده بين تركيه، ايران و روسيه نقش بسزايي در تقويت مجدد موقعيت تركيه در سوريه داشته است. از طرف دیگر توسعه روابط اقتصادی-نظامی ترکیه با روسیه و همکاری آن ها در سوریه باعث ناراحتی در امریکا شد.
به طور خلاصه، در روابط ترکیه و ایران این موضوعات پرتنش نیست که منجر به یک مشارکت مهم میشود، بلکه گسترش زمینه های همکاری در حل بحران های منطقه ای و حفظ ثبات آن است که مشارکتی با اهمیت را رقم میزند.
مترجم: زهرا امینی کادیجانی
عطنا را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید: