- هُدی امامی | دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
بیست و دوم بهمن ماه نود ونه، چهل و دو سال از انقلاب بزرگ مردم ایران که منجر به تغییر رژیم سیاسی شاهنشاهی شد، می گذرد. انقلابیون پس از به دست گرفتن سرنوشت خودشان، افت و خیزهای شدیدی را تجربه کردند. این نخستین باری بود که پس از یک قرن تلاش مستمر از آغاز مبارزات مشروطه خواهی، ملت سهمی در قدرت و تعیین سرنوشت خود داشت و مسلم است که این تجربه با سختیهای بسیار همراه بود.
هزینه هایی که چه به لحاظ آزمون و خطاهایی در مدیریت داخلی و همچنین رویارویی با بحران آفرینی قدرت های جهانی در صحنه بین المللی برای ایران ایجاد شد سنگین بود اما به همان میزان یا باید گفت بیشتر از هزینهها، دستاوردهایی بود که برای ملت ایران فراهم آمد و به حق با خون دل خوردن نسلی از انقلابیونی که زندگی خود را عاشقانه فدای اعتلای وطن کردند و نگذاشتند که امور کشور با خروج مسشتشاران و متخصصین مهاجر، رها شده و لنگ بماند، به امروز رسید.
امروزی که نسلهایی جوانی را تجربه می کند که کمتر اطلاعی از رنجها و دستاوردها دارند. اما هزینهها را خوبتر و پُررنگتر می شناسند چرا که این نسل به مدد رشد رسانههای جمعی، در دنیایی چندصدایی، جذاب و رنگارنگ زندگی میکنند که در دست قدرتهای جهانی است و سیاستهای رسانهای حاکمیت تنها راه مواجهه با آن را حذف و سانسور و فیلتر میداند، بدون اینکه در فعالیتهای رسانه ای اش جذابیت و نوآوری وجود داشته باشد و صد البته غافل از اینکه نمی توان با فیلترینگ و سانسور در مقابل زندگی رسانه ای شده امروز ایستادگی کرد.
همبستگی اجتماعی و دوران انقلاب
حذف و سانسور در دوران انقلابی، توجیه پذیر است چرا که اوضاع آشفته و نابسامان را نمی توان به نظم بازگرداند، آن هم در وضعیتی که گروهها در پی قدرت هر کدام بر اصول متفاوتی معتقدند و به جدال برخواسته اند.
در دوران جنگ تحمیلی نیز وضعیت کشور در حالت هشدار سقوط بود و انقلابیون ناگزیر از تک صدایی و تجمیع قدرت و توان کشور در یک جبهه متحد برای حفظ کشور بوده اند. تبعات وضعیت جنگ تحمیلی منجر به تعویق افتادن مرحله تثبیت انقلاب شد اما نسل عجیب و پرتلاش انقلابی توانست با همه سختیها و ریزشها گام های مهمی در تثبیت انقلاب بردارد. انقلابی با دشمنان بسیار زیاد...
پس از پایان جنگ، فشارهای بین المللی به گونهای مضاعف و هر روز در قالب و شکلی نو ادامه یافت. مشکلات کشور با انبوه شهرها و مردمان جنگ زده دوصدچندان شده بود و این وضعیت با تحریمهای اقتصادی پُرفشار و بسیار سنگینی در دهه سوم و چهارم همراه شد.
اما میله آهنی که چرخ انقلاب را متوقف میکند، یک سوی آن مسائل و بحرانهای اقتصادی و سر دیگر آن نارضایتیهای سیاسی است که میتواند منجر به بحران مشروعیت در جریان انتخاباتها شود، حال آنکه این دو از هم فارغ نیستند.
از دوران سازندگی به امروز، با توجه به آرامش نسبی که به وجود آمد و احیا فعالیتهای علمی و دانش پژوهی طبعا صداهای مختلفی در عرصه علم، فرهنگ و سیاست شنیده شد که مورد اقبال ملت نیز قرار گرفت. دوران در حال تغییر بود. جنگ پایان گرفته و مردمان هوای تازهای برای تنفس می طلبیدند.
تضارب اندیشهها در فضاهای دانشگاهی که زنده و پویا باشد خواه ناخواه به وجود می آید و این خود به مثابه فرصتی است برای اعتلا به شرط انعطاف و زیرکی و البته مراقبت دائمی از تعادل در جامعه.
همبستگی اجتماعی و تجربه یکساله کرونا
آنچه در عمل پیش آمد ادامه شرایط حذف و سانسور و خاموش کردن صداهای دیگری و منتقد بود. این وضعیت تا سال های اخیر کمابیش ادامه داشته است. سیاست تک صدایی منجر به عدم شفافیت در مواضع سیاسی و حتی علمی افراد مرجع شده و رفتاری ریاکارانه و در بهترین حالت، سکوتی معنادار را به دنبال داشته است.
شاید تک صدایی در کشورهایی چون کره شمالی و چین کارا باشند! اما آیا این سیاست در ارتباط با ملت ایران با ویژگیهای خاص فرهنگی و تنوع بالایی که دارند پاسخگو خواهد بود؟ پاسخ این سوال برای امروز ما بسیار مهم و سرنوشت ساز است و اگر بر شواهدی که دال بر موفقیت یا عدم موفقیت تک صدایی در فضاهای علمی، آموزشی، فرهنگی و سیاسی هستند چشم بپوشیم، میتوان با انجام پژوهش هایی در ارتباط با تاثیرات آن بر میزان همبستگی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، نشاط و امید اجتماعی که زیرساخت های توسعه هستند به پاسخ مناسبی رسید.
تجربه یک سال زندگی در شرایط کرونایی جامعه ایرانی را تا عمیق ترین و دوردست ترین لایه های آن رسانه ای کرده است. امروزه به مدد شبکههای اجتماعی هر فرد خود میتواند یک رسانه باشد و این وضعیت هر روز در حال گسترش و پیچیدگیهای بسیار است. البته این مساله مختص ایران نیست که فی الواقع در تمام دولتها در جهان امروز، صاحبان رسانهها و شبکههای اجتماعی هستند که در شناخت و جهت دهی عموم ملتها با فاصله بسیار زیاد گوی سبقت از پیشینیان خود ربوده اند.
همبستگی اجتماعی ضرورت ما
در چنین شرایطی شهید اول، پیامی است که سیاست تک صدایی سعی بر انتقال آن به نسل انقلاب ندیده و جنگ ندیده دارد. پیامهایی که در بوته نقد و ارزیابی و مقایسه قرار نگیرند و با افزایش توان در انعطاف پذیری، اصلاح به روز و تغییر نیابند، در صحنه پُرصدای امروز به قتل میرسند.
حتی اگر مهم ترین پیام برای بشریت و تنها راه رسیدن به بهشت باشند. جوان امروز پیام هایی را می شنود که امکان نقد و ارزیابی آن را داشته باشد. کیفیت آن پیام به گونه ای باشد که هم وزن یا بهتر از پیام های دیگر ارائه شود. گوش و چشم جوان امروز به بلندگوها نیست به گوشی تلفن همراه و پیام رسان ها خیره شده است.
ترسناک است اما باید تا فرصت هست با همان ایمان انقلابی، سیاستهایی منعطف و روادار برگزید تا صدای محذوفان و نقدهایشان، آرام آرام شنیده شود. نسل انقلاب خواهی نخواهی در حال انتقال قدرت به نسل های بعد است چه خوب که این انتقال آگاهانه، دغدغه مند و روادارانه باشد تا همبستگی و همراهی اکثریت جامعه را به ارمغان آرود. پذیرش تنوع این نسل و اصلاح قوانین و رویکردها، انعطاف پذیری و رواداری تنها راه تکمیل تثبیت انقلاب و شکوفایی آن است.