به گزارش
عطنا، نشست «انطباق فرهنگی در خانواده و زوجدرمانی» با سخنرانی دکتر منیژه دانشپور، پروفسور برجستۀ خانواده و زوجدرمانی دانشگاه بینالمللی الینت در اروین کالیفرنیا به همت معاونت پژوهشی دانشکدۀ علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه الزهرا(س) و با همکاری مدیریت همکاریهای علمی و بینالمللی آن، چهارشنبه، 28آبانماه برگزار شد. دیدگاههای دکتر منیژه دانشپور، استاد برجستۀ خانواده و زوجدرمانی را در ادامه میخوانیم؛
نباید فرهنگ غربی را با فرهنگ ایرانی تطبیق دهیم
من کار زوجدرمانی را درشرق و غرب انجام دادهام. تئوریهایی برای انطباق فرهنگ غرب، شرق و زوجدرمانی ارائه میدهم. فرهنگ اسلامی را بر اساس فرهنگ جامعه میدانم نه فرهنگ مذهبی، زیرا اطلاعاتی راجعبه فرهنگ مذهبی ندارم و از آن به عنوان پیشزمینه برای زوجدرمانی استفاده میکنم. مشکل ایرانیان این است که نظریههای غربی را ترجمه و از آن استفاده میکنند.
یادگیری علم هیچ اشکالی ندارد ولی ابعاد فرهنگ ایرانی بسیار متفاوت است. در مقالهها به گونهای است که اگر اسم ایران نباشد متوجه نمیشویم این مقاله را یک فرد ایرانی نوشته است. آمیختگی خانوادهها در غرب و شرق بسیار متفاوت است.
ناخودآگاه انسان بر رفتار او تأثیرگذار است
مغز انسان در رابطه کار میکند. به عنوان مثال خانمی روی تخت
افامآرآی دراز کشیده است از همسرش میخواهد دست او را بگیرد و میبینند امواج مغز فرد با گرفتن دست همسرش تغییر میکند.
لحن صدای افراد، فرد دیگری را خوشحال و یا ناراحت میکند. لحن صدا در رابطهها تأثیرگذار است. با بررسی
نورونهای آینهای میبینیم رفتار افراد روی ما مؤثر است. حتی وقتی در تلویزیون جنگ، زلزله و... ببینیم این اتفاقات روی ذهن و حال ماتأثیرمیگذارد. بعضی رفتارها روی ما بدون آنکه متوجه شویم تاثیرگذار هستند.
در جلسات زوجدرمانی متوجه شدم وقتی خانم گریه میکند همسرش هیچ عکسالعملی نشان نمیدهد. از آقا پرسیدم دلیل این کار چیست؟ گفت من 8 سالم بود زن پدرم یک روز گریه میکرد و پدرم خیلی عادی به کارهای روزمرهاش میپرداخت. دلم برای شدت گریه زن پدرم سوخت و از پدرم پرسیدم چرا به او توجه نمیکنی؟ پدرم گفت زن وقتی گریه میکند هرگز به او توجه نکن چون اگر توجه کنی فکر میکند میتواند با گریه حرف خود را به کرسی بنشاند.من وقتی بچه بودم حس میکردم حرف پدرم از روی قسیالقلبی است، ولی الان در رابطۀ من تأثیرگذاشته است.
گاهی رفتارهایی میکنیم که از خود انتظار نداریم ولی به خانواده ما برمیگردد. حملههای عاطفی( صدای بلند، ناسزا گفتن و...) و حملههای فیزیکی (سیلی زدن و...) مانند هم هستند و هیچ فرقی با هم ندارند. ما حملات عاطفی را نمیبینیم و این ندیدن زخم کهنۀ روانی افراد، باعث آن شده که مدام از آنها بپرسیم چرا این رفتار را میکنی و از برچسبهایی مثل ناهنجار، دیوانه و... استفاده میکنیم. در صورتی که اگر فرد دارای معلولیت جسمی را ببینیم هرگز به او نمیگوییم چرا نمیدوی؟!
داستان اصلی رابطه را باید از زبان هر دو طرف شنید
افراد مشکلات رابطه را میدانند. مثلاً خانم میداند که شوهرش رفیقباز است و وقتی به شوهرش میگوید برای مشکلات پیش روانشناس برویم فرد چون مشکلش را میداند به اتاق درمان نمیرود چون میداند به چالش کشیده میشود. افراد به درمانگر مراجعه میکنند تا عقدههای شخصی را به روانشناس بگویند بدون آنکه همسرانشان متوجه شوند.
مشکل دیگر افراد، نگفتن است. مثلاً فردی به من مراجعه کرد و میگفت من همسرم و فرزندانم را دوست دارم ولی همسرم به من گفته است که اگر الکل مصرف کنی، طلاق میگیرم. وقتی به آقا گفتم این احساسات را به همسر و خانوادهات گفتی، جوابش منفی بود. و گفت اگر به همسرم بگویم پررو میشود.
به او گفتم وقتی خانم و فرزندانت از احساساتت اطلاع نداشته باشند چگونه میخواهی مشکلت را برطرف کنی. حل مشکلات زوجین ملزم به مراجعۀ هر دو به روانشناس است. داستان اصلی رابطه را باید از زبان هر دو طرف شنید، نباید درمان فردی برای زوجها انجام داد. درمان فردی بسیار آسانتر است ولی برای زوجها درست نیست.
در روابط نباید برتری داشته باشیم
خانوادۀ پولدار و خانوادۀ فقیر، خانواده بازاری و خانواده فرهنگی و... اینها سبب پیش آمدن مسئله است. مثلاً آقایی دوست دارد پول جمع کند ولی خانم دوست دارد هر روز لباس بخرد. به عنوان مثال خانم و آقای مصری به من مراجعه کردند. آقا دکتر بود و خانم مهدکودک داشت. خانم درآمد خود را برای خودش و خانوادهاش خرج میکرد. آقا این کار را قبول نداشت و میخواست خانمش پول را برای بازنشستگی نگه دارد.مشکلات جنسیت و قدرت را در روابط حل کنیم، در روابط نباید برتری داشته باشیم.
مسئلۀ دیگر زوجین تربیت فرزندان است. خانم و آقا با دو تربیت و فرهنگ مختلف میآیند. گاهی میشنویم آقا یا خانم به تنهایی باید فرزندان را تربیت کند ولی باید بدانیم تربیت دوطرفه است. تربیت فرزندان به صورت الگو از مادر و پدر آنهاست. الگو رفتاری به عمل است نه حرف.
تأثیرجامعه (فقیرنشین، مرفهنشین و...) نیز بر روابط زیاد است. تفاوت جشنهای عادی و مذهبی زوجین مثل عید نوروز و عید فطر در رابطه تأثیردارد. مسائل سیاسی بسیار تأثیرگذار است.
خانوادههای ایرانی به فرزندانشان وابستهاند
بزرگترین معضل رابطۀ زوجین در ایران، دخالت بیش از حد خانواده است. خانواده زوجین هم نیازمند آموزش هستند. بسیاری از طلاقها در ایران به علت دخالت خانواده است، شاید بتوانیم دلیل آن را وابستگی خانوادههای ایرانی بدانیم.برعکس غرب که بچههای خود را از یک سنی به بعد مستقل از خانواده میدانند.
مشکلات قومی مسائلی هستند که ما در ایران با آن مواجه هستیم. به عنوان مثال قمیها فلان، کردها فلان و ... این مسائل جایی شدیدتر میشود که خانوادهها نیز به آن دامن بزنند. درمانگر باید راجعبه قوم زن و شوهر صحبت کند ولی نباید بگوید فلان قوم فلان است. درمانگر سعی میکند با گفتن نکات مثبت زوجین، روابطشان را محکمتر کند تا روابط زوج، نزدیکتر و منسجمتر شود.
جان گاتمن میگوید 69 درصد روابط ما از بین نمیرود. مثلاً فرد خجالتی را هیچوقت نمیتوانیم اجتماعی کنیم. این 69 درصد را هیچگونه نمیتوان تغییر داد. هدف زندگی کنار آمدن و مدیریت مسائل است. رشد افراد در رابطه بوجود میآید. درمانگر باید قصد و هدف زوجین از زندگی مشترک را بداند. زوجین باید بدانند که نباید فرد مقابلشان را محدود کنند. ارزشهای اخلاقی همسر را فقط برای خود نخواهند.
مثلاً همسر فردی که هم به همسرش احترام میگذارد و هم به مادرش نباید ناراحت شود. همسران نباید نقطه ضعفها را به روی هم بیاورند. هدف زوجین باید با هم تطابق داشته باشد. زوجین باید به دنبال تقویت هم باشند.
خبرنگار:
فاطمه حسنآبادی | دبیر:
فاطمه ملکمحمدی