کتاب مرگ دولت (سیاست و جغرافیای تسخیر، اشغال و الحاق) با ترجمۀ مهدیه حیدری، دانش آموخته دکتری روابط بین الملل و محمدعلی رحیمی نژاد، دانشجوی دکتری روابط بین الملل روانۀ بازار نشر شد.
به گزارش عطنا، کتاب «مرگ دولت» در سال 2005 توسط خانم تانیشا. ام. فی زل در آمریکا نوشته شده و سال 2007 به چاپ مجدد رسید. این کتاب برای اولین بار در سال جاری توسط مهدیه حیدری، دانش آموخته دکتری روابط بین الملل و محمدعلی رحیمی نژاد، دانشجوی دکتری روابط بین الملل به فارسی ترجمه شد. مقدمه این کتاب توسط سیدجلال دهقانی فیروزآبادی، استاد تمام روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبائی نوشته شده و مهمترین دلایل مرگ دولت طی دو قرن اخیر پرداخته شده است.
به نظر نگارندۀ کتاب، مرگ دولت امری بسیار جدی بوده که همواره مورد بی توجهی سیاستمداران قرار دارد؛ مصداق این موضوع مرگ نیمی از دولتها از 1816 تا 2005 است. روند پرداختن به بحث نیز دو دو قالب بررسی شده است: 1) مباحث کمی و کیفی 2) قبل از 1945 و بعد از 1945.
به اعتقاد مترجمان مطالعه این کتاب علاوه بر دانشجویان و استادان حوزههای مرتبط با علم سیاست، برای کلیۀ مسئولان سیاسی کشور ضروری و لازم است. با مطالعۀ این کتاب میتوان به عوامل موثر بر افول قدرتها و چگونگی از بین رفتن آنها را در ابعاد کمی و کیفی پی برد. چگونگی تاثیرگذاری کشورهای قدرتمند بر کشورهای حائل نیز از دیگر موارد مورد بررسی در کتاب است. تغییر شکل جنگ مستقیم به دخالتهای مستقیم و غیرمستقیم پس از 1945، مطالعه موردی و دقیق کشورهای حائل از جمله ایران و لهستان، تاثیر اعتبار بینالمللی و انسجام درونی بر بقا دولت و ارائه جزئیات چرایی رفتار قدرتهای دو قرن اخیر یعنی آمریکا و شوروی از دیگر محورهای مهم بررسی شده در این کتاب است. این واقعیتها در حالی مطرح هستند که اولین و مهمترین هدف و کارکرد دولتها در نظام بین الملل، بقاء است. بررسی چرایی و چگونگی سه نوع «مرگ جسمی»، «مرگ مغزی» و «مرگ روحی» دولتها نیز از دیگر تمایزات کتاب مرگ دولت است.
«مرگ جسمی» دولت، به معنای از بین رفتن عناصر چهارگانه جمعیت، سرزمین، حکومت و حاکمیت یا سه عنصر ایده، نهاد و زیرساخت مادی آن است. «مرگ مغزی» به معنای از دست رفتن استقلال، حاکمیت ملی و قدرت تصمیم گیری دولت در سیاست داخلی و خارجی است. به طوری که دولت توان، امکان و یا اراده تصمیم گیری مستقل و اعمال حاکمیت داخلی و خارجی خود را ندارد یا به دیگران واگذار کرده است. «مرگ روحی» دولت به معنای اضمحلال ایده دولت و انحطاط ایدئولوژی آن است. بیدرنگ این پرسش در ذهن طرح میشود که چرا بعضی از کشورها از عهده این وظیفه و تکلیف اولیه و اصلی خود برنمی آیند و میمیرند؟ در مقابل، چرا بعضی از کشورها، به رغم تهدیدات وجودی در یک نظام بین الملل فاقد اقتدار مرکزی، به حیات خود ادامه میدهند؟ پی بردن به نقش مهم جغرافیا در ارائه دکترین کشورها از دیگر نکات مهم پرداخته شده در این کتاب است. برای درک پاسخ این سوالات، اهمیت چگونگی بقا یا مرگ کشورها و محورهای اشاره شده میتوان به مطالعه کتاب پرداخت.