استاد فلسفه دانشگاه آزاد با اشاره به اینکه ما دوباره میخواهیم تجربه انقلاب را تکرار کنیم ولی اینیک راهحل پرهزینه است، تأکید کرد: روشنفکران ما بهدنبال تقلید از غرب هستند درحالیکه توجه نمیکنند که ما این عقبه تاریخی را اساساً در کشور نداریم و اگر شما دموکراتترین فرد را از غرب به ایران بیاورید، دیکتاتور خواهد شد و برعکس اگر دیکتاتورترین فرد را در محیط غرب قرار دهید، نخواهد توانست که دیکتاتوریکند، بنابراین روشنفکران ایرانی باید این نکته را فهم کنند که ایدئولوژی جایگزین نهاد نمیشود.
به گزارش خبرنگار عطنا، بیژن عبدالکریمی، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال، 27 آذرماه در نشست تخصصی «چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران»؛ بازخوانی آراء و نظریههای جامعهشناختی در باب انقلاب اسلامی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی (گزارش تصویری) با موضوع «آیا روشنفکران ما در 40 سال پس از انقلاب، گامی به جلو نهادهاند یا خیر؟» سخنرانی کرد.
وی با اشاره به اینکه شاید مطرح کردن این سؤال که «آیا روشنفکران ما در 40 سال پس از انقلاب گامی به جلو نهادهاند یا خیر؟» دقیق نبوده و عصبیکننده باشد، گفت: با توجه به گستردگی وجوه مختلف حیات سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی ما و همچنین وجوه گوناگون متافیزیکی، فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اندیشه سیاسی و فلسفی، معرفتشناسی هرمنوتیک، ترجمه و اعتبار گوناگون میتوان این ابعاد را بررسی کرد؛ پس میتوان گفت، بههیچوجه قابل قبولی نیست که چنین ادعایی داشته باشیم.
عبدالکریمی در همین رابطه افزود: روشنفکران ما در طول همین مدت، فعالیتهای زیادی انجام دادهاند ولی درمجموع در این جریان، تغییر و تحولات زیادی صورت گرفته است.
وی اضافه کرد: ولی من این سؤال را مطرح کردم، چون بیتردید قصد دارم صرفاً بر اساس اعتبار و قصد خاصی این مسئله را بهپیش ببرم و قرار است بر اساس این پرسش چشمانداز خاصی را موردبررسی و نقد قرار بدهم.
این استاد فلسفه با اشاره به اینکه روشنفکران قبل از انقلاب اسلامی ایران و بعدازآن، از یک بهاصطلاح منطق مشترکی رنج میبرند، خاطرنشان کرد: بهنظرم و بر اساس این چشمانداز روش تحلیل مسائل جامعه توسط روشنفکران ما، چه قبل و چه بعد از انقلاب تغییری نکرده است.
وی گفت: روشنفکران ما بر اساس همان منطق بد و روش تحلیلی قبل از انقلاب به توصیف اوضاع اجتماعی میپردازند که قبل از انقلاب با همین منطق روزگار خود را تبیین میکردند و اکنون نیز هیچ تغییر و در این منطق صورت نگرفته و بهرغم اینکه ممکن است تحلیلها تفاوت پیداکرده اما منطق تحلیل یکی است.
عبدالکریمی اظهار کرد: روشنفکران در اینجا بهانه هستند و من به دلیل اینکه آنها بهنوعی نخبگان جامعه بوده و رسالت رهبری و هدایت جامعه را بر عهده دارند، آنان را مخاطب قرار دادهام.
وی با اشاره به اینکه من منطق حاکم بر هر دو تفکر «پوزیسیون» و «اپوزیسیون» را مورد نقد قرار میدهم، گفت: بهنظرم هیچ فرقی بین این دو وجود ندارد و همین منطق بهنوعی بر دانشگاهیان و حوزویان ما نیز حاکم است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه خود من هم به جریان روشنفکری تعلق دارم، گفت: جریان روشنفکری که خود من هم به این قشر و گروه تعلق دارم میتوانند با تغییر منطق خودشان نقش بسزایی در سرنوشت اجتماعی جامعه داشته باشند و بههمین دلیل در این مقال دست روی این قشر گذاشتهام.
نقدهایی که هیچ تأثیری ندارند و هیچ تغییر عمیقی با آنها صورت نمیگیرد و امروزه نه روشنفکر و نه یک فرد عامه نمیتوانند یک مسیر برونرفت از مشکلات را نشان دهد؛ اگرچه روشنفکر معتقد است که راههای برونرفت از مسائل را دارد، اما نتیجه این است که راهحل آنها راهحل نیست.
وی یادآور شد: پس مشکل اصلی تغییر نکردن منطق و روش تحلیل جامعه است و روشنفکران قبل و بعد انقلاب از یک منطق و روش برای نقد و تحلیل جامعه استفاده کردهاند ولی صحبت من این است که تحلیلها تغییر کردهاند، اما منطق تحلیل همان است.
عبدالکریمی با بیان اینکه مشکل اصلی جامعه ایرانی توسعهنیافتگی طی 200 سال گذشته است، گفت: توسعهنیافتگی نقطه کانونی همه مشکلات ما است که باید برای آن چارهاندیشی کنیم.
وی با اشاره به اینکه انقلاب بهعنوان یک تجربه بزرگ تاریخی میتوانست ما را به تغییرات عمیقی برساند اما هیچگونه جریان فکری عمیقی در روشنفکران ما صورت نگرفته است، افزود: منطق فهم مسائل و روش تحلیل جامعه هیچ تغییری نکرده و این از مشکلات اصلی حیات اجتماعی معاصر است و یک منطق مشترک نقد میان همه ما ایرانیها وجود دارد و میتوانیم آن را در بخشهای مختلف زندگی روزمره از فضای مجازی و مواردی از این قبیل ببینیم.
این فیلسوف تصریح کرد: نقدهایی که هیچ تأثیری ندارند و هیچ تغییر عمیقی با آنها صورت نمیگیرد و امروزه نه روشنفکر و نه یک فرد عامه نمیتوانند یک مسیر برونرفت از مشکلات را نشان دهد؛ اگرچه روشنفکر معتقد است که راههای برونرفت از مسائل را دارد، اما نتیجه این است که راهحل آنها راهحل نیست.
وی با بیان اینکه هرچند روشنفکران مدعی هستند که برای مسائل راهحل دارند اما به نظر من این راهحل نیست، گفت: ما دوباره میخواهیم تجربه انقلاب را تکرار کنیم که اینیک راهحل پرهزینه است و بههمین دلیل روشنفکران ایرانی نیازمند تغییر منطق تحلیل خودشان هستند تا از وضعیت فعلی خارج شوند.
اگر شما دموکراتترین فرد را از غرب به ایران بیاورید، دیکتاتور خواهد شد
عبدالکریمی با اشاره به اینکه جریان روشنفکری بر روی ایدههایی متمرکز است که در غرب و متناسب با تاریخ و تمدن غرب و مبتنی بر واقعیتهای اجتماعی آنها شکل گرفتهاند درحالیکه تاریخ ما فاقد این نهادها است، تصریح کرد: اما روشنفکران دنبال تقلید از غرب هستند درحالیکه توجه نمیکنند ما این عقبه تاریخی را نداریم و اساساً انتظار تحقق آرمانهایی که در غرب به پشتوانه نهادهای تاریخی شکلگرفته است و داشتن آنها در ایران، بهنوعی نابجا است. دموکراسی و آزادی، ایدئولوژی نیست بلکه نتیجه واقعیتهای اجتماعی هر جامعهای بهحساب میآیند پس بنابراین اگر شما دموکراتترین فرد را از غرب به ایران بیاورید، دیکتاتور خواهد شد و برعکس اگر دیکتاتورترین فرد را در محیط غرب قرار دهید، نخواهد توانست که دیکتاتوریکند، بنابراین روشنفکران ایرانی باید این نکته را فهم کنند که ایدئولوژی جایگزین نهاد نمیشود.
وی در ادامه به ارائه تحلیلهایی از جامعه و حیات بشری پرداخت و گفت: ما دو منطق در عرصه تحلیل حیات بشری داریم که شامل منطق اول «دکارتی» است که میگوید میاندیشم پس هستم، یعنی این اندیشیدن است که بنیان واقعی بودن فرد در جهان را مشخص میکند درحالیکه منطق دوم «مارکس» و «هایدگر» است که آنها میگویند، هستم پس میاندیشم، یعنی نحوه اندیشیدن ما دلیلی بر بودن ما است.
این فیلسوف با بیان اینکه روشنفکران ما اسیر منطق دکارتی هستند و تا زمانی که اسیر این منطق هستیم نمیتوانیم از این فضا بیرون برویم، گفت: روشنفکران انتظاراتی از قدرت سیاسی مثل شفافیت، پاسخگویی، شایستهسالاری، رعایت قانون اساسی و مواردی از این قبیل دارند.