مدیر گروه روانشناسی بالینی و عمومی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی ضمن تأکید بر ایجاد ارتباط میان دانشکدههای اقتصاد و روانشناسی این دانشگاه، اظهار کرد: ماهیت علم یک ماهیت بین رشتهای است و ما ظرفیت و ذخایر علمی زیادی داریم و اگر نگاهی به فضاهای مختلف علمی و تعاملات در این حوزه بیندازیم به وضوح آن را مشاهده میکنیم.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست تخصصی «سیاستهای راهبردی در آستانه تحریمهای ظالمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران» به همت جهاد دانشگاهی واحد علامه طباطبائی و با همکاری دانشکده اقتصاد این دانشگاه، ۱۴ آبانماه با حضور فرشاد مومنی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی و توسعه اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و حسن اسکندری، مدیر گروه روانشناسی بالینی و عمومی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی این دانشگاه برگزار شد. (گزارش تصویری)
دکتر حسین اسکندری، روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبائی در مورد ایجاد ارتباط بین دانشکده روانشناسی و اقتصاد، بیان کرد: دانشگاه شریف با اینکه ساختار فنی و مهندسی دارد، اقتصاد، فلسفه علم و اخیراً هم علوم شناختی را در خودش احیا کرده است.
وی با تأکید بر سخنان دکتر مؤمنی، افزود: ماهیت علم، یک ماهیت بین رشتهای است، ما ظرفیت و ذخایر علمی داریم و اگر نگاهی به فضاهای مختلف علمی و تعاملات علمی که بیندازیم به وضوح آن را مشاهده میکنیم.
ارتباط میانرشتهای بین اقتصاد و روانشناسی ضرورت دارد
اسکندری ضمن تشکر از جهاد برای برگزاری جلسه در مورد اشکالاتی که دو دانشکده در زمینه عدم همکاری با یکدیگر دارند، اشاره کرد و افزود: شکل روابط دانشکدهها همانند جزیرههای مستقلی است که فقط به حوزه خود میپردازند. سالیان درازی است که در کنار رشته اقتصاد و روانشناسی ما روان شناسیِ اقتصادی را داریم و در واقع بحث بر سر این است که رفتار اقتصادی آدمها صرفاً تابع متغیر اقتصادی نیست و تابع متغیر روانشناختی نیز هست.
وی افزود: برای ایجاد این رابطه باید عمیقتر و جدیتر پیشگام شد که جلسات، اتاق فکرها، میزها و یا رشتههایی بین این دو رشته برقرار شود.
اسکندری همچنین برای سرعت بخشیدن به ایجاد همکاری میان رشتههای اقتصاد و روانشناسی، گفت: دانش روانشناسی یک دانش متراکم است و ایراد اساسی آن هم عقب ماندن از جامعه است و ما از جامعه انتظار داریم که خود را به این علم برساند در حالی که این علم باید خود را به جمعه برساند و بهنوعی موضوعیت خود را در جامعه اثبات کند.
مدیر گروه روانشناسی بالینی و عمومی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی از منظر حوزه اقتصاد نیز در این زمینه، اظهار کرد: این مسئله در علم اقتصاد متفاوت است؛ اقتصاد با زندگی مردم سروکار دارد، تصمیمهای اقتصادی بر تمام جنبههای زندگی فردی نقش دارد و در شکلگیری اعتماد و عدماعتماد و همچنین نگرانیهای مردم مؤثر است، مخصوصاً شاخه اقتصاد توسعه که از بحثهای نظری تا حد زیادی فاصله میگیرد و به حوزه عمل نزدیکتر میشود.
وی افزود: برای نزدیکی حوزه نظری و عملی در جامعه، یعنی نزدیک شدن رابطه نظریهپردازان حوزههای مختلف با دولتمردان که در حوزههای اجرایی فعالیت میکنند به ایجاد رابطه میان اقتصاد و روانشناسی نیازمند هستیم.
اسکندری همچنین گفت: برای ایجاد این ارتباط میانرشتهای، با توجه به مقاومت سیستم بوروکراتیک دانشگاه در سرعت و انجام کار، یک میز یا رشته لازم داریم تا حداقل بنوانیم فکر کنیم و تصمیم بگیریم.
بلاتکلیفی فردی موجب بلاتکلیفی و بیثباتی جامعه میشود
مدیر گروه روانشناسی بالینی و عمومی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی در خصوص تنبلی اجتماعی توضیح داد: بلاتکلیفی در برنامه و رفتار فردی، موجب بلاتکلیفی اجتماعی و تعلیق در جامعه میشود.
وی افزود: در روانشناسی مفهوم «تنبلی اجتماعی» وجود دارد و به این معنا است که آدمها سرگردان هستند و نمیدانند چه باید کنند. مثلاً فرد پول دارد اما نمیداند باید با آن چه کند.
اسکندری در رابطه با تنبلی اجتماعی، بیان کرد: این سرگردانی به نوعی پایگاه فرود (Landscape) احتیاج دارد و آن، جامعه، مردم و رفتارهای اجتماعی آنها است. یعنی اگر یک جا برای مسئله سرگردانی در نظر بگیریم، نام آن جامعه و مردم است. این بلاتکلیفی خودش را به عنوان نوعی سرگردانی، تنبلی و همچنین سردرگمی بروز میدهد.
رسانه، ابزار بلاتکلیفی در جوامع
وی رسانه را یکی از ابزارهای بوجود آمدن سرگردانی اجتماعی دانست و افزود: این سرگردانی و بلاتکلیفی یک نوع ابزار میخواهد، ابزاری که امروز خیلی کارکرد و بسیار فراگیر است. مثلاً اگر دولت آقای ترامپ را با دولتهای قبلی آمریکا مقایسه کنیم، میبینیم که استفاده دولت فعلی آمریکا بسیار بیشتر است. آقای ترامپ حتی قبل از آنکه یک بخشنامهای را به دولت ابلاغ کند، آن را توئیت میکند.
اسکندری در ادامه گفت: بسیاری از این بلاتکلیفی و سرگردانی که ما داریم به درست یا غلط، رسانهها به آن دامن میزنند. کاری که مدیا انجام میدهد، انتقال خبر نیست بلکه با آموزش و دادههای خود موجب بهوجود آمدن ساختار اجتماعی میشود.
رسانه آمارهای اقتصادی را مبهم میکند
اسکندری آمار و عدد در اقتصاد ایران را غیرشفاف خواند و بیان کرد: یکی از مسائلی که در اقتصاد داریم این است که روی عدد و آمار میایستد و شفافیت آمار و عدد نداریم. ابهام در آمار اقتصادی مسائل بسیار زیادی را ایجاد میکند. یکی از علتهایی که موجب دامن زدن به این ابهام میشود، رسانه است و گاهی هم شفافیتهای یکطرفه ایجاد میکند.
او ادامه داد: علم، ابزار، آمار و آزمایشگاه میخواهد و برای انجام کار علمی به آنها نیاز داریم. بهنظرم یکی از آن ابزاهایی که امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم در دست دولتمردان و همچنین جامعه وجود دارد، رسانه است.
روانشناسی تحریم ابعاد درونی بیشتری نسبت به فشارهای بیرونی دارد
اسکندری از روانشناسی اجتماعی تحریم و خواستگاه آن گفت و بیان کرد: در اینکه روانشناسی اجتماعی تحریم چه خواستگاهی دارد باید گفت از نظر ما روانشناسها، تحریم و هر تهدید دیگری یک ماشه است؛ یک ماشهای که شلیک میشود، ولی خود تحریم و تهدید، دورنی است.
وی در خصوص اینکه تحریم یک امر درونی است و این روان انسان است که تحریم را بزرگ میکند، بیان کرد: اگر ما یک ماشه را تهدید تلقی کنیم به آن واکنش نشان میدهیم و اگر آن را تهدید ندانیم، واکنش نشان نمیدهیم؛ بنابراین تحریم یک امر روانی و روانشناختی است و حتی از حوزه روانشناسی اجتماعی نیز فراتر میرود و باید در حوزه روانشناسی سیاسی جستوجو شود.
اسکندری افزود: بنابراین وقتی از روانشناسی اجتماعی تحریم صحبت میکنیم درواقع راجع به یک ادراک اجتماعی حرف میزنیم که نشان میدهد خود تحریم برای مردم آنقدر مهم نیست که بعد روانی آن برایشان مهم است.
وی با تکیه بر نتایج یک تحقیق در آمریکا که با جامعه آماری یک هزار و 200 نفر انجام شده است، فشار روانی تحریم را بیشتر از خود آن دانست و گفت: مردم آمریکا از به خطر افتادن تهیه کالاهای اساسی خود احساس نگرانی بیشتری میکنند تا خروج آمریکا از برجام و همچنین از سرانجام دولت خود نگرانی بیشتری دارند.
اسکندری در ادامه افزود: اگر از این زاویه ادراک اجتماعی به تحریم نگاه کنیم، متوجه میشویم که زمینه ذهنی تحریم مهمتر از محدودیتهایی است که ایجاد میکند.
مدیر گروه روانشناسی بالینی و عمومی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی درخصوص تعریف تهدید در روانشناسی فردی توضیح داد: وقتی انسان با تهدیدی روبهرو میشود، اولین مکانیزمی که از طبیعت به ارث رسیده است به دوران قبل از انسانی بودن او برمیگردد.
وی افزود: چیزی که در ساقه ذهن ما است یک هسته آمیگدال است که شاید از یک بادام نیز کوچکتر باشد و علل تمام اتفاقاتی است که میافتد. یک تهدید آمیگدال را تحریک میکند و آمیگدال، کرتیزول را ترشح میکند. فرار کردن، دعوا کردن، اسید پاشی، قهر و مواردی از این قبیل از جمله این رفتارها است که ذهن فردی ما آن را حاصل میکند.
اسکندری تهدید اجتماعی را هم توضیح داد و گفت: تهدیدهای اجتماعی محصول اتفاقهایی است که از کودکی برای فرد رخ میدهد. ما معدل یک ذهن اجتماعی داریم که تهدید میآید و امیگدال اجتماعی در اینجا عادت است؛ عادتهایی که ما از کودکی یاد گرفتیم و در ما ذخیره شده است.
وی در تشریح «عادت» در ذهن اجتماعی انسان گفت: عادتها یعنی تجربه متراکمی که به ما یاد دادهاند که چه چیزی را انجام دهیم. ما انسانها، ذهنی اجتماعی مبتنی بر عادتهای اجتماعی داریم.
اسکندری در این خصوص افزود: چیزهایی که از کودکی به ما یاد دادهاند، محدودیتها و شروطی که برای تربیت ما در نظر گرفتند، موجب شده است که با یک سری تحریم ذهنی بزرگ شویم که جامعه و نیروهای بیرونی موجب آن شدهاند. مثلاً پدر مادری که به بچه میگویند «اگر غذایت را نخوری از دیدن فیلم خبری نیست».
اسکندری در پایان سخنان خود ضمن تأکید مجدد بر ایجاد ارتباط میان علوم اقتصاد و روانشناسی، اظهار کرد: در اقتصاد ما تأثیر فشارهای بیرونی بر درونی را مشاهده میکنیم و در روانشناسی ابعاد بیرونی تحریم را میبینیم که عمدتاً ذهنی هستند؛ در روابط بینرشتهای میان اقتصاد و روانشناسی میتوانیم این ابعاد بیرونی و درونی را به خوبی تحلیل کنیم و در نهایت از دل آن نتیجهای منطقی در بیاوریم.