فریدون رحیمزاده، مدیر طرح میانرشتهای علوم انسانی گفت: میانرشتگی یک رویکرد و نحوه نگاه است، به بیان دیگر میانرشتگی یک رشته نیست و در ساختار اتفاق نمیافتد، بلکه در ذهن اتفاق میافتد.
به گزارش عطنا به نقل از مهر، دومین نشست از سلسله نشستهای بازخوانی تحلیلی چهار دهه علوم انسانی در ایران با موضوع «تجربه میان رشتهای شدن علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران» صبح امروز، سه شنبه دهم مهرماه با سخنرانی فریدون رحیمزاده، مشاور معاون فرهنگی وزارت علوم و مدیر طرح میان رشتهای علوم انسانی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، مالک شجاعی جشوقانی که دبیری جلسه را به عهده داشت به توضیح مقدمهای درباره موضوع میانرشتگی پرداخت و گفت: اولین بار در جهان سال ۱۹۲۶ موضوع میان رشتگی مطرح شد، اما در ایران با کمی تأخیر از سال ۱۳۷۶ موضوع میانرشتگی در ایران مطرح شد و ادبیات قابل اعتنایی شکل گرفت. اولین کتاب تألیفی در این حوزه هم توسط علی خرسندی در سال ۱۳۸۷ روانه بازار نشر شد. در همان سال رشتههایی مثل علوم اجتماعی، علوم سیاسی، فلسفه، مطالعات قرآنی، مطالعات زنان، دین پژوهی، زبان شناسی، ادبیات و.... به مطالعات میان رشتهای راه یافتند.
پس از شجاعی، یحیی فوزی، رئیس دبیرخانه طرح اعتلا و ساماندهی علوم انسانی در خصوص این طرح گفت: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی حدود دو سال است که طرح اعتلای علوم انسانی را آغاز کرده و هدف هم بحث اثرگذاری علوم انسانی در حوزه مشکلات و مسائل است و قصد دارد به علوم انسانی تحرک بیشتری دهد.
وی افزود: بر این اساس طرحهای مختلفی تعریف شد و تعداد بسیار زیادی از پژوهشگران با این طرح در حال همکاری هستند. برگزاری این نشستها هم مکمل این طرح است. البته علاوه بر این به مناسبت چهل سالگی انقلاب اسلامی قصد داریم تا بررسی کنیم علوم انسانی در ایران در این چهار دهه کجا بوده و به کجا میخواهد برود.
پس از این سخنرانیهای مقدماتی، فریدون رحیمزاده مشاور معاون فرهنگی وزارت علوم گفت: برنامه چهارم توسعه مادهای داشت که در آن آقای خرمشاد بحث میانرشتگی را به میان آورد و اولین بار در پائیز ۱۳۸۴ بحث میانرشتگی به طور رسمی مطرح شد. فصلبندی این قانون را مفاهیمی چون بازنگری رشتههای دانشگاهی، نیازهای اجتماعی، بازار کار، تحولات علمی و توسعه علوم میان رشتهای در حوزه علوم انسانی میسازد.
وی افزود: در آن زمان این موضوع مطرح شد که اگر قرار باشد دانشگاه به بازار هم نگاهی داشته باشد و رشتههای دانشگاهی براساس بازار کار بازنگری شود، مسائل و مشکلاتی به بار میآید. بنابراین در همان دوران بحثهایی پیرامون این موضوع شکل گرفت که پس از عبور از این بحثها، وزیر علوم وقت آن زمان، آقای زاهدی مکاتبهای با همه ارگانها انجام داد مبنی بر اینکه موضوع میانرشتگی در دانشگاهها دیده و به آن توجه شود. از جمله این ارگانها بانک مرکزی، قوه قضائیه، جهاد کشاورزی، شهرداری تهران، کتابخانه ملی، وزارت راه و ترابری و ... بودند.
وی ادامه داد: این ارگانها درخواست داده بودند تا رشتههایی در دانشگاهها مرتبط با نهاد خود دیده شود. علاوه براین موسسات دیگری چون دانشگاه باقرالعلوم (ع)، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بنیاد حکمت صدرا، موسسه پژوهشی حکمت وفلسفه، دانشگاه امام صادق (ع)، موسسه آمریکای شمالی و اروپایی دانشگاه تهران هم در قالب نامه، گفتگو و... پیشنهاد داده بودند تا رشتههای جدیدی تعریف شود این درحالی است که بسیاری از این موسسات احتیاجی به تأسیس رشته نداشتند و میشد که موضوعاتی که مطرح میکردند را در قالب یک طرح یا پروژه تحقیقاتی تعریف کرد نه یک رشته دانشگاهی.
رحیمزاده ادامه داد: پس از مطالعات کارشناسی در وزارت علوم، بحث میانرشتگی در دانشگاههای خارج از کشور مورد بحث قرار گرفت و صاحبنظران زیادی در این خصوص صحبت کردند. دریافت نظرات تلفیقی و پیشنهادی اشخاص حقیقی و حقوقی دانشگاهی ذیل سه محور تأسیس رشته جدید، گرایش جدید و تغییر و اضافه کردن واحد درسی مورد بحث قرار گرفت. در همان زمان گروههای مختلفی درخواست تأسیس رشتههای مختلفی دادند و میخواستند که حتما رشتهای به نام آنها تأسیس شود. همین موضوع، بستری را برای بوروکراتیک کردن رشتههای علمی فراهم کرد و بر سر اینکه چه کسی رشتهای را به نام خودش ثبت کند، مسائلی پیش آمد و گویی یک ثروتی وجود دارد که همه به آن هجوم آوردند تا هرکسی رشتهای را از آن خود کند. به عقیده بنده یکی از سختترین و سیاسیترین دورههای کار در حوزه میان رشتگی همین دوره بود.
مدیر طرح میان رشتهای علوم انسانی تصریح کرد: همچنین برای جلوگیری از موازیکاری تمامی رشتههای مصوب شورای گسترش آموزش عالی و دانشگاهها در زمینه علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفت و تلاش شد تا حد امکان از رشتههای در حال تدوین در دانشگاهها اطلاعاتی حاصل شود.
وی با اشاره به چالشهای به وجود آمده در حوزه میانرشتگی گفت: یکی از چالشهای این حوزه این بود که مشخص نبود معنا و مفهوم میانرشتگی چیست. در تمام این کارها موضوع میانرشتگی خودش تبدیل به یک رشته شده بود و از فلسفه تأسیس و تبیین خودش دور شده بود. نکته دیگر آنکه ما نمیدانستیم رویکرد پسینی به میانرشتگی داشته باشیم یا رویکرد پیشینی. براساس شواهد و تجربیات من، در کشور ما نگاه پیشینی به میانرشتگی وجود دارد به این معنی که ما میانرشتگی را خلق میکنیم. چالش دیگر اینکه مبنای روشنشده و تعریفشدهای برای میانرشتگی وجود ندارد و چالش آخر هم عدم برداشت واحد از مفهوم میانرشتگی در میان طراحان و تدوینکنندگان بود.
رحیمزاده اظهار کرد: در این میان برخی از صاحبنظران از طرق مختلف بر طرح تدوین و نظارت بر میانرشتهایها به اشکال مختلف درصدد مقابله و مخالفت با آن برآمدند و از عناوینی چون غربزده، وارد کردن علوم انسانی غربی در ایران استفاده کردند. پس از طرح میانرشتگی و مقرر شدن اینکه دفتر گسترش آموزش عالی، همکاری متناسب با این پروژه داشته باشد قرار شد کمیتهای دراینباره تشکیل شود ولی هیچوقت این اتفاق نیفتاد. از دیگر چالشهای موجود در این حوزه، بحث دروس پیش نیاز بود. دراینباره هم نظرات موافق و مخالفی وجود داشت. برخی معتقد بودند که دروس پیشنیاز یک دام است اما برخی دیگر موافق بودند که دروس نیاز، لازم است و باید باشد.
مشاور معاون فرهنگی وزارت علوم تأکید کرد: از سال ۸۴-۸۵ تاکنون رشتههایی تعیین، تصویب و تدوین و به وزارت علوم ارسال شدند. زیاد بودن این رشتهها باعث شد که بسیاری از آنها روی دست وزارت علوم بمانند. برخی از آنها با لابیگری در دستور کار قرار گرفتند اما بیشتر آنها که کسی نبود پیگیریشان کند، روی دست وزارت علوم ماند و این نشان میدهد که ساختار آموزش عالی در کشور ما ظرفیت و کشش میانرشتگی را ندارد.
رحیمزاده گفت: تجربیات من در طول این سالها نشان داد که ما بیشتر درگیر تعریف میانرشتگی هستیم؛ نکته دیگر این است که میانرشتگی به یک منبع درسی تقلیل پیدا کرده. در حالی که میانرشتگی یک امر ذهنی است و بیش از اینکه یک متن باشد باید در ذهن و نگاه دانشجو و استاد باشد. میانرشتگی یک رویکرد و نحوه نگاه است. به بیان دیگر میانرشتگی یک رشته نیست در ساختار اتفاق نمیافتد بلکه در ذهن اتفاق میافتد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: خلاصه کلام آنکه باید از بحثهای عمومی و کلی بگذریم و علوم انسانی را در پروژههای خاص ببریم و تعریف کنیم. چون به عقیده من هیچ علمی وجود ندارد که از علوم انسانی بینیاز باشد. تا همین الان هم علوم انسانی نسبت به علوم دیگر، بیشتر به درد مسائل و مشکلات کشور میخورد.