حادثه تروریستی اهواز بار دیگر روزنامهنگاران و اهالی رسانه را به تکاپو واداشت تا بازنگری در عملکرد خود برای چگونگی واکنش رسانهای در زمان بحران داشته باشند و اصول روزنامهنگاری بحران و خطوط قرمز رسانهای در زمان واقعه را پرسشیتر کرد.
به گزارش
عطنا به نقل از
ایرنا، اصول روزنامهنگاری بحران و بایستههایی که رسانههای ما در زمان وقوع حوادث باید بدانند و رعایت کنند مطرح شد. در همین راستا میزگردی با همین عنوان و نظرات کارشناسانه دو فعال رسانه ای؛ عباس عبدی و محمد مهاجری در کتابخانه ملی برگزار شد. دیدگاههای این دو کارشناس را در مورد حادثه تروریستی اهواز و روزنامهنگاری بحران می خوانیم:
در حوزه خبر دستفروشی میکنیم/ وقتی برند نداریم دستفروشها کارشان میگیرد
عباس عبدی پژوهشگر اجتماعی و روزنامهنگار و فعال سیاسی گفت: وقتی رویدادی اتفاق میافتد چهار ویژگی، نحوه برخورد با قضیه را تعیین می کنند؛ اول اینکه چه قدر منافع عدهای را تأمین یا تهدید میکند، هر چه تهدید منافع بیشتر باشد خبر سوگیرانهتر مطرح میشود.
این مسئله در سطح بینالملل هم مطرح است، اتفاق تروریستی در اهواز چه در داخل و چه در خارج با منافع عدهای تعارض داشت و بر عکس.
نکته بعدی شفاف بودن یک رویداد است اما این رویداد ابعاد عدم شفافیتش از ابتدا روشن بود، عدم شفافیت یعنی سوالاتی که در یک رویداد پیش میآید و این خیلی مهم است.
از ابتدای این رویداد معلوم نشد گروه الاحوازی یا داعش و شیعیان متعصب و یا چه کس دیگری مسئول آن بود، در خود عملیات هم مشخص نشد که تروریستها جزء نیروهای مسلح یعنی با لباس بوده یا خیر و اینکه اگر قصد حمله به جایگاه بود چرا برای کسی در جایگاه رژه اتفاقی نیفتاد، عدم شفافیت و وضوح، تأثیر تعیین کننده ای در بازتاب خبر دارد.
مسئله سوم این است که چقدر رسانهها برای طرح مطلب آزاد هستند، به میزان آزادی رسانه قضیه مطرح میشود، در حالی که مخاطب دوست ندارد خبر دروغ بشنود و وقتی رسانه آزاد نباشد و نتواند خبر را دنبال کند مردم از آن زده میشوند.
نکته دیگر این است که رسانهها تا چه حد رسمی و برند هستند، اطمینان از این قضیه یعنی برند مشخص میتواند باعث طرح شکایت در زمان لزوم شود، در حوزه خبر ما در واقع دستفروشی می کنیم و وقتی برند نداریم دستفروشها کارشان بیشتر میگیرد.
از سوی دیگر در دنیا وقتی اتفاقی میافتد یک منبع مهم خبر را میدهد اما در سیستم ما خبررسانی متمرکز چقدر سراغ داریم؟ بنابراین یک جا مرجعی باید باشد اما میبینیم اظهارنظرهای ضد و نقیض دیده میشود، در این بلبشو، بصیرت یعنی روشنی و آگاهی نیز شکل نمیگیرد تا پرونده یک خبر و واقعه به طور شفاف بسته شود، آنچه در مورد این واقعه و وقایع مشابه در ایران میبینیم به همین شکل است.
اما این واقعه به دلیل اینکه بازتاب های بینالمللی داشت مهم است و این را نمیتوانیم تقصیر رسانهها بگذاریم چون نمیتوان انتظار داشت رسانهها بدون دسترسی به ابزار و مطالب پاسخگو باشند.
ساختار رسانهای ما متناسب با شرایط جدید نیست، ترکیب اینترنت، تلفنهای همراه هوشمند و شبکههای اجتماعی، بنیانهای ارتباطی را به هم ریخته است و این فضای رسانهای واقعی موجود جامعه ماست و این اتفاق هم با این ویژگیها در آن رخ داده است.
در جامعهای زندگی میکنیم که اصل بر نگفتن است
عبدی همچنین گفت: همیشه گفتن حرف راست، زیباست اما اگر منافع بزرگتر ما را تحت تأثیر قرار دهد از این قاعده استثنا میشود،
اصولا در زندگی ما ارزشهایمان مستقل از هم نیستند و همپوشانی دارند، ما نیز در جامعهای زندگی میکنیم که اصل بر «نگفتن» است و استثنا بر «حقیقت گفتن» است در حالی که باید برعکس باشد.
در حالی که باید ببینیم واقعا اصل بر چیست و استثناها را تعیین کنیم، اصل بر گفتن حقیقت است و ما باید بدانیم کجا تفاهم کنیم که چه چیزهایی را نگوییم از سویی اعتمادسازی هم باید صورت بگیرد، خبرنگار اگر نسبت به حرفه و جامعهاش مسئولیت داشته باشد میتواند این مسئله را درک کند که کدام را فدای دیگری کند.
بیطرفی خبری به معنای دقیق کلمه یک سراب است
عبدی گفت: رسانه بیطرف در دنیا نداریم؛ اما مرز میان اینکه ما بیطرفیم یا ممتنع یا طرفدار شدید، هم کاملا واضح است، برخی رسانههای خارجی تا به حدی به صورت ظریف سوگیری دارند که نامحسوس است، بیطرفی خبری به معنای دقیق کلمه یک سراب است و شدت و حدتش را رسانه تعیین میکند. باید این را تبدیل به عرف کنیم که تیترمان را منصفانه بزنیم و خودمان را جای مخاطب و مصاحبهشونده بگذاریم.
جامعه ما نمیتواند با این وضع رسانه به کار خود ادامه دهد
عبدی ادامه داد: الان فضای دروغ و تهمت و افترا در جامعه زیاد است، اما جامعه نمیتواند روی دروغ استوار شود چون همه ضرر میکنند، جامعه ما نمیتواند با این وضع رسانه به کار خود ادامه دهد، دیر یا زود سیستم مجبور خواهد شد با ایجاد تحول، وضعیت را پالایش کند وگرنه هر روز بیشتر از قبل، به سمت منجلاب میرویم.
روزنامه نگاری تحلیلی از کشور رخت بربسته است
محمد مهاجری دیگر روزنامه نگار پیشکسوت نیز در این میزگرد گفت: این اتفاق تروریستی در ساعت هشت و نیم صبح رخ میدهد و اولین خبرها در رسانهها ساعت نه و 10 دقیقه منتشر میشوند یعنی با فاصله چهل دقیقهای و تمام خبر در همین حد است که موقع رژه در اهواز افرادی که تعدادشان معلوم نیست به رژه حمله کردند و اتفاق خاصی صورت نگرفته است.
خبرگزاریهایی که به نحوی به حاکمیت و دولت مرتبطاند اینگونه منعکس کردند، مانند تقریبا تمام رسانههای بزرگ دنیا که در چنین شرایطی به این شیوه عمل میکنند.
اما فردای این حادثه قرار بود روحانی به نیویورک برود و جامعه ملتهب است که چه اتفاقی در این سفر خواهد افتاد، بلافاصله میبینیم شبکههای اجتماعی گمانههایشان شروع میشود، اولین گمانهها در فضای غیر رسمی رسانهها این بود که این اتفاق افتاده تا این سفر را تحت تأثیر قرار دهند و آن را حتی به بخشی از نظام هم منتسب میکنند.
روزنامه نگاران در چنین زمانی چه باید بکنند؟ روزنامهنگاری بحران در کشور ما خیلی بیسابقه و بیدغدغه نبوده، در تسخیر لانه جاسوسی، داستان جنگ و غیره، بنابراین روزنامهنگاران ما هیچوقت با بحران بیگانه نبودهاند و در دل بحران بودهاند، اما در چهار سال اخیر به دلیل مستقل نبودن، آزاد نبودن و غیرحرفهای بودن بسیاری از رسانهها و روزنامهنگاران ما فضا را از دست دادهاند.
رسانههای غیر رسمی شکل گرفتهشده که هیچ تعهدی نسبت به انتشار خبر ندارند، بسیاری از رسانههای ما آگاهی انتشار اخبار درست را ندارند و روزنامهنگاری تحلیلی رخت بربسته، بنابراین غیر رسمیها توانسته اند کانالهای چند هزار عضوی ایجاد کنند و گاهی هم کمی دروغ منتشر کنند تا کارشان بگیرد.
رسانههای رسمی ما از نظر خود پوشش حادثه در مورد حادثه اهواز دیر و کُند عمل نکردند البته موضوع اینقدر مهم بود که نتوانند منتشر نکنند، اما اینکه اطلاعات درستی در مورد آن نیست چون موضوع کاملا امنیتی بود، طبیعی است انتشارش راحت نباشد اما موضوع غیرحرفهای بودن ما در آن داد میزند، هیچ رسانهای از تهران خبرنگار به منطقه نفرستاد.
به خاطر قصه شهروند خبرنگار در زمان کنونی ما خبرنگاران هم حتی حرفهایهایمان نیز دنبال فیلم و فضای مجازی هستند.
با وجود اینکه پشت بند حادثه اهواز مسائل زیادی مطرح شد اطلاعات کاملی از این موضوع هنوز منتشر نشده که به خاطر مسائل امنیتی است، اما مسائل و اتفاقات امنیتی، امروز در جامعه ما نباید اینقدر کِش بیاید.
الان کسی منتظر تحلیل مقامات امنیتی نمیماند چون بلافاصله شبکههای اجتماعی به آن میپردازند و برخی رسانههای رسمی ما هم به خاطر این که نمیتوانند اطلاعات خود را منتشر کنند خودشان به انعکاس اطلاعات در فضای مجازی میپردازند.
روزنامهنگاری حرفهای باید جلوی شلختگی خبری را بگیرد
مهاجری گفت: وقتی بحران اتفاق میافتد همه ارکان روزنامهنگاری به هم میریزد بسیاری از رسانههای ما از کسانی به عنوان کارشناس استفاده میکنند که اطلاعاتشان از خود خبرنگار کمتر است.
از سوی دیگر تریبون را جلوی هر کسی هم میگیرند که حرف بزند. در روزنامهنگاری غرب چنین چیزی اتفاق نمیافتد تریبون را جلوی هر کسی نمیگیرند و هر کسی هم حرف نمیزند اما امروز به تعداد هر ایرانی یک کارشناس وجود دارد که راجع به همه مسائل اطلاعات میدهد.
روزنامهنگاری حرفهای باید جلوی این شلختگی را بگیرد و مانع این شود که تریبون را جلوی هر کسی بگیرد، در مقابل در طرفها و کارشناسان روبه رو هم باید فرهنگسازی کنیم که راجع به هر چیزی که کارشناس نیستند حرف نزنند.
جهت باید در روزنامهنگاری حرفهای، جهت حقایق نگاری باشد به صورت کلی حرف این است، استثنای این مورد سانسورها و عدم انتشار اطلاعات است، مسئله دیگر این است روزنامهنگاری ما باید این ادب و تربیت و آموزش را به جامعه بدهد که روزنامهنگاری بحران با روزنامهنگاری عادی فرق دارد.
بنابراین اگر کمی دیرتر اطلاعات در زمان بحران داده شود معنایش سانسور نیست و مردم نباید به سراغ رسانههای غیررسمی و شایعات بروند.
مردم به فضای رسانههای رسمی اعتماد نمیکنند
مهاجری گفت: این مخاطب است که تشخیص میدهد رسانه بیطرف است یا نه، یا منصفانه عمل کرده یا نه فضای امروز فضای خوبی نیست مردم به فضای رسانههای رسمی اعتماد نمیکنند و در واقع میدان به طور کلی به غیر رسمیها واگذار میشود، در حالی که ما قابلیتهای حرفهای خیلی بالایی داریم.
بیبیسی فارسی را حرفهای میدانند در حالی که آدمهای متوسط رسانهای ما بودهاند که به آنجا رفتهاند، امروزه مخاطب خیلی راحت به حرف هر کسی هم گوش نمیدهد رسانه بیطرف اصولاً وجود ندارد.