نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران بهعنوان یک فعال اقتصادی بخش خصوصی نگران گسترش فعالیتهای زیرزمینی در اقتصاد کشور است. چراکه فعالان اقتصادی پاک دست که همواره خواهان شفافیت در اقتصاد بودهاند، از این محل آسیبهای جدی دیدهاند و عرصه فعالیت آنها روزبهروز محدودتر شده است.
به گزارش عطنا به نقل از آرمان امروز، پدرام سلطانی، نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران گفته است: «من فکر میکنم متجاوز از 150 هزار میلیارد تومان از گردشهای مالی اقتصادی کشور، زیرزمینی و خارج از رصد مالیاتی است و عملاً بهصورت پولشویی انجام میشود.»
البته او ابراز امیدواری کرده که اجرایی شدن قانون نظام جامع مالیاتی در کشور تحولی در سیستم مالیاتی کشور ایجاد میکند و برای شفافیت و دسترسی به اطلاعات گردش مالی و فعالیتهای اقتصادی بهویژه زیرزمینی و پنهان مفید است.
محمدقلی یوسفی، استاد دانشگاه و اقتصاددان دانشگاه معتقد است: «اقتصاد زیرزمینی درنتیجه مداخله دولت در اقتصاد یک کشور به وجود میآید. وقتی دولتی حتی با نیت خیر هم بخواهد عرضه کالا یا تخصیص منابع را کنترل کند، عملاً باعث کمبودها یا ایجاد بازار سیاه یا زیرزمینی میشود.»
یوسفی همچنین معتقد است: «تجربه نشان داده که دولتمردان در مقابله با دانهدرشتها عملاً یا ناتواناند یا سر باز میزنند و فقط سراغ افراد ضعیف میروند. این موضوع سبب میشود که نهتنها آنها نتوانند دانهدرشتهای زیرزمینی را کنترل کنند، بلکه اینگونه فعالیتها ادامه پیدا میکنند.»
اخیراً نایبرئیس اتاق بازرگانی ایران گفته است که متجاوز از 150 هزار میلیارد تومان از گردشهای مالی اقتصادی کشور زیرزمینی و خارج از رصد مالیاتی است و عملاً بهصورت پولشویی انجام میشود. چرا فعالیتهای زیرزمینی تا این اندازه گسترده شدهاند؟
اقتصاد زیرزمینی درنتیجه مداخله دولت در اقتصاد یک کشور به وجود میآید. وقتی دولتی حتی با نیت خیر هم بخواهد عرضه کالا یا تخصیص منابع را کنترل کند، عملاً باعث کمبودها یا ایجاد بازار سیاه یا زیرزمینی میشود. وگرنه، وقتی یک اقتصاد آزاد باشد، دادوستد صورت میگیرد و دلیلی برای شکلگیری اقتصاد زیرزمینی وجود ندارد؛ بنابراین متأسفانه در برخی موارد، کنترلهای دولتی و حتی هزینههای مالیاتی باعث میشوند، کسانی که بهنوعی به فعالیتهای زیرزمینی مشغولاند، به دلیل اینکه نمیخواهند مالیات پرداخت کنند، به فعالیتهای زیرزمینی روی میآورند.
البته، در خیلی از موارد فعالان زیرزمینی پشتوانههای قوی و نامرئی دارند که به آنها قدرت لازم را میدهند تا بتوانند وارد فعالیتهای زیرزمینی شوند. معمولاً این اقشار ضعیف نیستند که به اینگونه کارها مبادرت میورزند، بلکه اینها یکسری دانهدرشتهایی هستند که با پشتوانه بسیار قوی اقدام به این کار میکنند؛ و در خیلی از موارد، قدرت اقتصادی پشت فعالیتهای آنها وجود دارد.
تجربه نشان داده که دولتمردان در مقابله با دانهدرشتها عملاً یا ناتواناند یا سر باز میزنند و فقط سراغ افراد ضعیف میروند. این موضوع سبب میشود که نهتنها آنها نتوانند دانهدرشتهای زیرزمینی را کنترل کنند، بلکه اینگونه فعالیتها ادامه پیدا میکنند. چون در حقیقت فعالان زیرزمینی معلول این وضعیت هستند، و عاملشان مقررات دستوپاگیر و لابیهای قدرتمند است.
راه کنترل فعالان زیرزمینی چیست؟ آیا با اجرای قانون نظام جامع مالیاتی امیدی به حذف آنها وجود دارد؟
اصولاً اینها درنتیجه بگیروببندها به وجود میآیند. اگر اقتصاد کنترل نشود، نیازی به این کار نیست. وقتی اقتصاد کنترل میشود، قیمتها کاذب میشوند و وقتی این اتفاق افتاد، فعالیتهای زیرزمینی رونق میگیرند؛ یعنی وقتی دولتی عرضه بعضی از کالاها را کنترل میکند، این امر سبب میشود که دو نرخ در بازار ایجاد شود یا عرضه کالا به شکلی باشد که از کنترل خارج و وارد بازارهای زیرزمینی شود.
بههرحال، درنتیجه کمبود تولید داخلی، فعالان زیرزمینی از کانالهای مختلف وارد اقتصاد کشور میشوند؛ و متأسفانه همانطور که اشاره کردم اینها اصولاً از مفرهای قانونی استفاده میکنند و چون در ایران هزینه اینگونه فعالیتها بسیار اندک است، ورود به این عرصه چندان مشکل نیست؛ یعنی جای اینکه دانهدرشتها گرفته شوند، عمدتاً سراغ افراد ضعیف میروند که آنها همصدایی ندارند.
درمجموع، به دلیل نبود شفافیت و وجود سیستم فامیلی و به دلیل نبود نظارت قانونی بر عملکرد فعالان اقتصادی اینگونه فعالیتها افزایش پیدا میکنند. ما برای حذف فعالیتهای اقتصادی که در بازار سیاه صورت میگیرد، بهطور جد نیازمند شفافیت هستیم که آنهم نیازمند تغییر در بسیاری از برنامههاست.
از اظهارات شما اینگونه میتوان برداشت کرد که چندان امیدی به رفع مشکلات اینچنینی ندارید. برای تغییر در وضعیت فعلی، عدهای معتقدند باید افراد تغییر کنند و عدهای بر این باورند که لازم است تغییری در سیاستها حاصل شود. نظر شما دراینباره چیست؟
مشکل ما، مشکل ساختاری است؛ یعنی هم سیاستها غلط است و هم افراد درست و شایستهای در سیستم نیستند؛ بنابراین مجموعه این دو عامل یعنی سیاستهای اشتباه و افراد نالایق باعث میشود، چنین اتفاقاتی بیفتد.
تجربه نشان میدهد که طی سالیان متمادی تنها 40 یا 50 نفر در مصدر امور قرارگرفتهاند. درنتیجه من اعتقادی ندارم در ایران بتوان بهسادگی مسائل را اصلاح کرد. از دیرباز تنها دو جناح در اقتصاد ایران حضورداشتهاند که البته گاهی پستها را به همدیگر پاس میدهند و بازی را به هم میبازند؛ اما اکثریت قریب بهاتفاق روشنفکران و صاحبنظران در عرصه اقتصادی به کار گرفته نشدند.
نتیجه امر این خواهد بود که کنترل فساد هم دشوار میشود، چون اینها بهصورت زنجیرهوار به همدیگر متصلاند و در بسیاری از موارد دارای پشتوانه قوی حزبی و سیاسیاند؛ بنابراین بهصراحت میگویم که با ادامه این وضع خیلی امیدی به اصلاح مشکلات ندارم.