عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی پذیرش هیجانات منفی کودکان را اولین قدم فرزندپروری دانست و گفت: شناخت هیجانها و پاسخهای هیجانی، درک رابطه هیجان با موقعیت، همدلی و یافتن راهحل، قدمهایی در مدیریت هیجان کودکان است و لازم است ابتدا والدین بتوانند هیجانات خود را مدیریت و کنترل کنند.
به گزارش عطنا، اولین نشست از سلسله نشستهای آموزشی والدین با موضوع «کودک آزاری» به همت مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری با حضور دکتر معصومه موسوی، استادیار روانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی و فوق تخصص اعصاب و روان کودکان، دکتر فاطمه باقریان، استادیار روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و دکتر سعید قنبری، عضو هیئت علمی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، دوشنبه، 25 تیرماه در سالن آمفیتئاتر باغ کتاب برگزار شد.
سعید قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که موضوع سخنرانی او «مدیریت هیجانهای کودکان» بود، در سخنان خود گفت: من دو موقعیت را برای شما طراحی میکنم و شما به آنها فکر کنید، در موقعیت اول فرزند شما در مسابقهای مقام یکی مانده به آخر را کسب میکند و در موقعیت دوم دختر بچهتان در مهد کودک توسط دوستانش مورد اذیت و آزار قرار گرفته، شما اگر در این موقعیتها قرار بگیرید چه میکنید؟ حتی فکر کردن به این موقیتها، حال آدم را بد میکند.
وی با بیان اینکه هیجانهای مثبت همیشه برای ما هیجانهای خوشایندی است، افزود: پدر و مادرها وقتی که خوشحالی و خنده فرزندانشان را میبینند حالشان خوب میشود زیرا همیشه خانوادهها خوشحالی، شادی و سلامت روحی فرزندانشان را میخواهند ولی اینجا یک پیام پنهانی و ضمنی وجود دارد که بیانگر این است که خوشحالی بچهها یعنی ما کار و نقشمان را به عنوان پدر و مادر، درست انجام دادهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: اینجا دو پیام منفی وجود دارد یک اینکه وقتی بچهها حالشان بد است، پدر و مادر یک جای کارشان ایراد دارد و اینکه بچهای که همیشه خوشحال است و هیجانهای منفی مثل اضطراب، ترس و خشم را ندارد، ممکن است به همان اندازه دچار مشکل شود.
قنبری با بیان اینکه صرف اینکه بچه هیجانهای منفی ندارد، به این معنی که در سلامت روانی، نیست، افزود: هیجانهای منفی بخش لازم و ضروری زندگی ما هستند مثلا ما وقتی کسی را از دست میدهیم، اگر غمگین نشویم قرار است که چجوری آرام بگیریم یا اگر کسی به حریم شخصی ما تجاوز میکند اگر عصبانی نشویم قرار است که چه کار کنیم و... فرهنگی که ما در آن زندگی میکنیم بخصوص فرهنگی که امروزه با آن مواجهه هستیم، هیجانهای منفی را تخریب میکند مثلا اگر شما در مجلس ختمی شرکت کنید و صاحب عزا خیلی سرحال و شاداب باشد، همه تعجب میکنند پس هیجانهای منفی از بین نمیروند و به سوی ما باز میگردند.
وی افزود: ما نباید هیجانهای منفی فرزندانمان را پس بزنیم و نادیده بگیریم چون اگر کودک من گریه کند و عصبانی باشد یعنی من نقش خودم را به عنوان مادر یا پدر درست ایفا نکردم پس ترجیح میدهم که آن هیجانها را نبینم بنابراین ما گاهی هیجانهای منفی بچهها را نادیده میگیریم مثلا در مسابقه ورزشی به کودکمان میگوییم تو تلاشت را کردی برای چه ناراحتی، یا به بچهای که در مدرسه کتک خورده میگوییم تو نباید ناراحت باشی بلکه باید خوشحالم باشی زیرا بقیه به تو حسادت میکنند، این یکی از مدلهای برخورد است که در آن پدر و مادر آن قدر ناراحت میشوند که ترجیح میدهند هیجانهای منفی بچههایشان را اصلا نبینند و آنها را به هیجانهای مثبت تبدیل کنند نکته اینجاست که تا وقتی هیجانهای منفی کودکانمان را تخریب کنیم و آنها را نادیده بگیریم یعنی با هیجانهای منفی آنها، همراه نشدهایم.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: مدل دوم رفتاری اینجاست که گاهی والدین صدای هیجانهای بچهها را زیاد میکنند و این اشتباه است یعنی اگر مادری دنبال فرزندش به مهد کودک آمد و با صورت زخمی فرزندش مواجه شد باید آرامش خود را حفظ کند و به دنبال کسی به فرزندش آسیب رسانده برود و همان موقع تمام خشم و عصبانیت خود را خالی نکند بر سر آدمهایی که در مهد کودک فرزندش کار میکنند و مادر اینجا طوری رفتار میکند که انگار آن ضربه را خودش خورده است.
قنبری ادامه داد: صدای هیجانهای منفی کودکانمان را کم و زیاد نکنیم زیرا هر دوی این رفتارها به ضرر خود و کودک تمام میشود حال اینکه چه باید کردها را جدی بگیریم به قول معروف «سیب از درخت خیلی دور نمیوفته» یعنی همینجوری که ما با خودمان رفتار میکنیم، با بچههایمان هم رفتار میکنیم و بچهها در نهایت همانی که ما بودیم، میشوند بخاطر همین اولین قدم در تنظیم و مدیریت هیجاناتمان این است که من به عنوان یک پدر یا مادر چقدر با هیجانهای منفی خودم کنار میآیم و سازگارم.
وی با بیان اینکه پدر و مادر بودن شغل سختی است، گفت: این شغل تمام وقت است و اولین قدم برای پذیرش هیجانهای منفی در کودکان این است که پدر و مادرها رفتارهای منفی خودشان را در قالب فرزندپروری بپذیرند.
این استاد دانشگاه افزود: دقت کنید که ما درباره هیجانهای منفی صحبت میکنیم که گاهی اتفاق میافتد، اگر من همیشه حالم بده این یک مسئله است، هیجانهای منفی اگر همیشه رخ دهند یک مسئله است یعنی اگر شدت این هیجانهای منفی بالا هم باشد یک مشکل بوجود میآید مثلا جایی که دیگران از اتفاقی میترسند، من خیلی زیاد بترسم و زندگی ام مختل شود.
سعید قنبری، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در پایان گفت: مراحل تنظیم هیجانی شامل شناخت هیجانی یعنی نامگذاری هیجانهای کودکان و شکلدادن به احساساتشان مثل ترس، غم، عصبانیت به زبان کودکانه مثل دلشورک، شناخت پاسخهای هیجانی، درک رابطه هیجان با موقعیت، همدلی، کمک به مدیریت هیجان و یافتن راه حل میشود.