محمدمهدی فرقانی*
چند سال است که فضای مجازی بهعنوان یک ابزار بسیار موثر در فرآیند ارتباطات سیاسی دخالت دارد و بر این فرآیند تاثیر بسیار زیادی داشته است. ابزارهای جدید ارتباطی و اطلاعرسان در زمینههای مختلف سیاسی و اجتماعی در همه کشورهای دنیا تاثیر تعیینکنندهای دارند. مردم کشور ما نیز همسو با روند جهانی شدن با استفاده از این ابزارهای ارتباطی نوین موضوعات مختلف مدنظر خود را دنبال میکنند. در انتخابات اخیر شاهد استفاده مردم از شبکههای اجتماعی و انواع تکنولوژیهای نوین ارتباطی بودیم که کارکرد بسیار تعیینکنندهای داشتند. این ابزارها به چند دلیل از نقش و کارکرد خوبی برخوردارند، اول اینکه استفادهکنندگان از این ابزارها به انتشار محتواهایی میپرداختند که رسانههای رسمی به آنها به هر دلیل توجه نمیکردند یا نمیتوانستند توجه کنند. بنابراین این ابزارها فضای بازتر و آسانتری را در اختیار مردم قرار داد تا مردم بتوانند براساس علائق و سلایق خود محتواهایی را تولید و منتشر کنند.
از سوی دیگر مردم با محتواهایی که در رسانههای دیگر وجود داشت؛ اما امکان دسترسی به آن را نداشتند، روبهرو بودند، به همین دلیل این ابزارها مورد اقبال عمومی قرار گرفتند. نکته دوم پوشش، فراگیری و امکان دسترسی به ابزارهای جدید است که از طریق تلفنهای همراه هوشمند تقریبا در دست تکتک شهروندان قرار دارد؛ بنابراین مردم ارتباط نزدیک و بیواسطهای با پیامهایی که در این فضا تولید میشوند، دارند. به این ترتیب هیچ رسانه دیگری را نمیتوانید مشخص کنید که چنین فراگیری داشته باشد بنابراین این ابزارهای نوین و تکنولوژیک محمل خوبی برای انتقال اطلاعات، ارائه تحلیلها و جلب مشارکت و تشویق شهروندان برای شرکت در انتخابات بودند. در عین حال این ابزارها بسیار مورد اعتماد کاربران هستند، هر چند در این زمینه نمیتوان نظر قطعی داد، اما این ابزارها اعتماد قابل ملاحظهای را در فرآیند انتخابات ایجاد کردند، به همین دلیل بهصورت قاطع میتوان گفت که تعیینکنندهترین عنصر اطلاعرسان و عنصر ارتباطی در جریان انتخابات اخیر این ابزارها بودهاند. هر چند در انتخابات سال 92 نیز این ابزارها تاثیرگذار بودند، اما بهدلیل گسترش این ابزارها و افزایش امکانات آنها بهخصوص حضور بسیار پررنگ در گوشیهای هوشمند در انتخابات اخیر نقش مهمتری را ایفا کردند. شکی در این نیست که ابزارهای نوین اطلاعرسان در آینده نزدیک میتوانند نقش تعیینکنندهای در توسعه مسائل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشته باشند. بنابراین این ابزارها توانایی آن را دارند که قدرت را از تمرکز خارج کنند و به نوعی قدرت را در سطح شهروندان توزیع میکنند.
به این معنا که شهروندان آگاه، شهروندان قدرتمندتر هم هستند. به این دلیل که این شهروندان استقلال رای، قدرت تصمیمگیری و عاملیت بیشتری را دارا هستند؛ بنابراین شهروندان از حالت مخاطبان منفعل رسانهها و قدرت بیرون میآیند و خودشان به تولیدکننده، توزیعکننده و دریافتکننده تبدیل میشوند و در یک چرخه تعاملی این فرآیند را ادامه میدهند. به همین دلیل است که به لحاظ نظری نیز این امر پذیرفته شده است. به همین دلیل است که گفته میشود فضای مجازی و تکنولوژی ارتباطی در خدمت توانمندسازی شهروندان است و توانمندسازی شهروندان یعنی دستیابی به شرایط بهتر در توزیع قدرت در جامعه.گستره حوزه فناوریها و ابزارهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی عرصه را برای حضور افراد، احزاب، گروهها و نهادهای سیاسی نیز ایجاد کرده است که به دنبال توسعه نفوذ اجتماعی و سیاسی خود در جامعه هستند. فناوریهای نوین برای آنها امکان ایجاد ارتباطات تعاملی و گسترده و شخصی با مخاطبان را فراهم میکند. حضور احزاب و شخصیتها و نخبگان سیاسی در عرصه رسانههای اجتماعی بهعنوان کم هزینهترین ابزارهای ارتباطی و تبلیغاتی از مهمترین جلوههای تلاش برای نفوذ در افکارعمومی و اقناع آنها از طریق اطلاعرسانی و انتشار افکار، دیدگاهها و ایدئولوژی خود است. این موضوع هنگامی اهمیت دوچندان پیدا میکند که یک جامعه در آستانه انتخابات قرار گیرد و رقابت سیاسی احزاب و گروهها برای جلب مشارکت شهروندان و هدایت آنها به سوی جهتگیریهای آرمانهای خود ضروری باشد.
در هر صورت چون این ابزارها منبع تولید محتوا هستند، گروههای متعدد سیاسی از آنها بهره میبرند که در انتخابات اخیر نیز شاهد این موضوع بودیم. اما بهدلیل نقش آزادانهای که این ابزارها دارند و هر دو طرف میتوانند به تولید محتوا بپردازند، جای این دو میتواند عوض نیز بشود؛ بنابراین در فضای مجازی احزاب و نخبگان و شخصیتهای سیاسی نیز میتوانند بهعنوان گروههای مرجع مورد اعتماد قرار بگیرند، پیامشان بهخوبی شنیده شود و حضور آنها در فضای مجازی بسیار معنادار است.در هر صورت مشارکت در فضاهای مجازی در حال گسترش است. چراکه مردم در این فضا امکان حضور و ابراز نظر در مورد کاستی اقدامات رسمی را مییابند. از اینرو خلائی که در فضای رسمی و عمومی وجود دارد، به رونق گرفتن فضای مجازی کمک میکند. از طرف دیگر، بیاعتمادی نسبت به رسانههای رسمی در کشور ما باعث میشود شایعهها در فضای مجازی حتی بیشتر از خبرهای واقعی در فضای سنتی پذیرفته شوند که البته این فاجعه است و به آسیبشناسی نیاز دارد. اصولاً خلأ اطلاعرسانی، زمینه شایعه را فراهم میکند، چون شایعه محصول دو اتفاق است: ابهام و بیخبری. شبکههای اجتماعی نیز خواسته یا ناخواسته به گسترش شایعه دامن میزنند و میخواهم بگویم که این آفات به رسانههای رسمی هم لطمه وارد میکند. بنابراین باید به بسترها و زمینههای اجتماعی توجه کرد.
*رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامهطباطبایی
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد