استادیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه مدیریت بدن بیشتر به صورت امری فردی توسط روانشناسان مورد بررسی قرار گرفته است، گفت: هویت در دنیای پیشامدرن مبنایی عرشی داشت اما امروزه «بدن» مبنای آن قرار گرفته است و در «جامعه بدنی» امروز، پذیرش اجتماعی در گروی «بدن» است.
به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «جوان، بدن و هویت اجتماعی» دوشنبه، ۴ تیرماه با سخنرانی دکتر محمدتقی کرمی، استاد مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر ابراهیم اخلاصی، استاد جامعهشناسی این دانشگاه حول محور مسئله جوانی، مدیریت بدن و هویت در ایران و مقایسه آن با جهان با اجرای امیرحسین غلامزاده، کارشناس ارشد جامعهشناسی در موسسه رحمان برگزار شد.
در این نشست، ابراهیم اخلاصی، در صحبتهایی، با اشاره به مورد غفلت قرار گرفتن بحث بدن در جامعهشناسی کلاسیک گفت: این غفلت به اندازهای است که حتی عدهای این بحث را مطرح میکردند که اگر کلمه «ذهن» در کتاب مشهور «ذهن، خود، جامعه» به «بدن» تغییر مییافت، شاید مباحث ناظر به بدن در حوزه تئوریک به شکل دیگری رقم میخورد. واژه ذهن در ترکیب «ذهن، خود، جامعه» ناظر به هژمون بودن امر ذهنی بر امر جسمانی و بدنی است.
وی افزود: در جامعهشناسی است که متاخر بحث بدن مطرح میشود. پرداختن به آن نیز از مدخلهای مختلفی صورت گرفته است و اگر بخواهیم رویکردهایی را که در نسبت با بدن وجود دارد طبقهبندی کنیم سه رویکرد اصلی وجود دارد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه در ادامه به تشریح این سه رویکرد پرداخت و گفت: یک رویکرد، رویکرد «طبیعتگرایانه» است که در آن به بدن به مثابه یک امر طبیعی و فیزیولوژیک نگاه میشود. البته این رویکرد در حال حاضر، وجه قابل قبولی ندارد. رویکرد دوم رویکرد «ساختارگرایانه» است که در آن بدن به صورت تمامعیار و متاثر از ساختارهای اجتماعی دیده میشود. رویکرد سوم، رویکرد «تعاملی» است؛ رویکردی که بهتر از دو رویکرد دیگر، میتواند مباحث را تبیین کند. این رویکرد جدید در نسبت با بحث بدن، در مقام تلفیق آمریت و ساختار است.
هویت در دوران پیشامدرن، یک مبنای عرشی داشته است.
اخلاصی در ادامه، مشهورترین نظریهپردازی را که در رویکرد تعاملی به بحث از بدن پرداخته است «گیدنز» دانست و تصریح کرد: اگر بخواهیم از منظر گیدنز به بحث بدن اشاره کنیم در کلیترین معنای ممکن، این بحث را مطرح میکند که هویت در دوران پیشامدرن، یک مبنای عرشی داشته است. در دوران مدرن، این هویت دچار نوعی فروکاهش و تقلیل شده است و یک مبنای زمینی و «اینجهانی» پیدا کرده است.
وی اضافه کرد: در شرایط موجود هر وقت میخواهند هویتسازی کنند؛ به عنوان یک امری که به آن نیاز دارند؛ نزدیکترین امری که در اختیار دارند، بحث بدن است. به همین منظور، هویت را ذیل بحث بدن شکل میدهند و در واقع بدن را مبنای هویت خود قرار میدهند. این همان چیزی است که بعداً ذیل عنوان «جامعه بدنی» مطرح شد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه، اهمیت یافتنِ بحث بدن از نگاه گیدنز را در نسبت با مقوله هویت، قابل تحلیل دانست و اضافه کرد: وقتی میخواهیم بدن را تحلیل کنیم یکی از متغیرهایی که در نسبت با آن، به تحلیل بدن میپردازیم مقوله جامعه مصرفی است؛ بحث از جامعه مصرفی در کلیترین وجه ممکن، با تاکید بر خودِ مفهوم مصرف.
اخلاصی با اشاره به دو فاز مختلف مصرف مثالی در این زمینه ارائه داد و گفت: مصرف در فاز اول ناظر به رفع نیاز است. فیالمثل ساعت برای رفع نیازِ کنترل زمان استفاده میشود. اما در فاز دوم، صرفاً ناظر به رفع نیاز نیست؛ به عنوان عامل تشّخص و مبنای هویت است.
وی درباره این موضوع ادامه داد: در این فاز دوم چیزی که مهم میشود مانیتورینگ دیگران است. این دیگران هستند که باید مصرف را ببینند؛ نوع مصرف ما را ملاحظه کنند و آن را تایید کنند. در اینجا بحث پذیرش اجتماعی پیش میآید. بدن نیز در نسبت با همین قضیه قابل تحلیل است. اگر فضای کلی را یک جامعه مصرفی در نظر بگیریم، بدن در جامعه مصرفی اهمیت خاصی پیدا میکند و یکی از المانهای مهمی که در نسبت با آن قابل تحلیل است مانیتورینگ و تایید دیگران است.
پرداختن به بدن از منظر « مدیکالیزیشن» یا «پزشکی شدن» بحث بعدی استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه بود. وی گفت: واقعیت این است که امروزه تمام وجوه زندگی ما به نوعی «مدیکالیزایس» یا «پزشکی» شده است. یا به تعبیر دیگر، «پزشکینه شدن» ساحتهای مختلف زیست فردی و اجتماعی.
اخلاصی در ادامه این سوال را مطرح کرد که این پزشکیشدن به چه شکلی اتفاق افتاده است؟ وی در پاسخ این سوال گفت: یکی از تحلیلهایی که در این زمینه وجود دارد این است که در واقع افرادی برای تغافل از مرگ، در مقام ایجاد انواع مکانیزمهایی برمیآیند که از مرگ بهعنوان یک امر نامطلوب یا نامطبوع ایجاد فاصله کند.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه افزود: پزشکی هم در مقام پاسخدادن به این نیاز، سازوکار خود را تعبیه کرده است. این نیاز به تغافل و حاشیهایکردن مرگ از یکسو و پاسخهای پزشکی به این نیاز، یک رابطه تولید و بازتولید ایجاد میکند. اصولاً اگر اشخاص، از طریق مکانیزمهای مختلف، در راستای «جوان بودن» و «جوان نشان دادن» خود تلاش میکنند، به دلیل بحث تغافل از مرگ و حاشیهای شدن آن در مناسبات جدید است. ذیل این عنوان بحثی را تحت عنوان «پزشکی شدن زیبایی» هم داریم که همه کم و بیش با آن آشنا هستید.
وی در ادامه یکی از سه مکانیزم عمده در راستای حاشیهای شدن مرگ را اجتماعی شدن بدن دانست و گفت عقلانی شدن بدن مکانیزم بعدی است، یعنی این که بتوانیم یک کنترل بدنی داشته باشیم و دائم انواع چکآپها را انجام دهیم. مسئله سوم بحث فردی شدن بدن است؛ اینکه بگوییم «این بدن متعلق به بنده است و من هستم که مدیریت آن را در اختیار میگیرم».
مباحث فوق خلاصهای از مباحث نظری این حوزه بودند که در بخش نخست سخنرانی اخلاصی ارائه شدند.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه در ادامه به بخشهایی از یک فراتحلیل در مورد مطالعاتی که دراین حوزه صورت گرفته است اشاره کرد و گفت: رویکرد پژوهشیِ اکثر مطالعاتی که در زمینه بدن انجام شده است مطالعات کمّی هستند. جنسیّت جامعه آماری در اکثریت موارد متعلق به خانمها است(بیش از 71%) و اکثر مطالعات نیز چهارچوب نظری دارند.
نکته جالب دیگری که اخلاصی در فراتحلیل صورت گرفته به آن رسیده بود عدم ارائه راهکار در 77% از مطالعات انجام شده بود.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه در ادامه به طبقهبندی متغیرهای تاثیرگذار در بحث مدیریت بدن نیز پرداخت و خاطرنشان کرد: اگر بدن را به مثابه یک «امر اجتماعی» در نظر بگیریم، متغیرهایی را که میتوانند در بحث بدن یا مدیریت بدن تاثیرگذار باشند ذیل سه عنوان کلی قابل طبقهبندی هستند. متغیرهای اجتماعی، متغیرهای فرهنگی و متغیرهای زمینهای.
اخلاصی ادامه داد: در متغیرهای زمینهای مباحث سن، تاهل، میزان تحصیلات، شغل و پایگاه اجتماعی مطرح میشود. در متغیرهای اجتماعی موثر بر بحث مدیریت بدن، مصرف رسانهای، پذیرش اجتماعی بدن، فشار اجتماعی و اوقات فراغت قابل طرح هستند.
وی افزود: نکته بعدی متغیرهای فردی یا روانشناختی هستند که بر بدن و مدیریت بدن موثر واقع شدهاند. اعتماد به نفس، لذتطلبی، مقاصد جنسی، تنوعطلبی، جلب توجه و تمایل به بالاتر نشان دادن سن، از جمله این متغیرها است.
ابراهیم اخلاصی، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در پایان به تفاوت شیوه ارائه راهکار در مباحث مدیریت بدن، بین روانشناسان و جامعهشناسان اشاره کرد و گفت: به نظر میرسد در خیلی از مطالعاتی که به بحث بدن پرداخته میشود، یا تحلیلهایی که در این زمینه صورت میگیرد، این روانشناسان هستند که آن را به صورت یک امر فردی میبینند و بر حسب ظاهر موقعیت، راهکارهای فوری و آنی ارائه میدهند؛ به نسبت جامعهشناسان که معمولاً راهکارهایی آنی ندارند.