استاد دانشگاه تهران و مترجم کتاب «آخر زمان: پایان جهان غرب» با بیان اینکه غرب در حال فروپاشی است، گفت: عصر کنونی، دوره سقوط غرب است و امپراطوری غرب مثل تمام امپراطوریهای دیگر سقوط میکند.
به گزارش عطنا، نشست علمی «نگاهی به نظریه پسا استعماری» همراه با معرفی کتاب «آخر زمان: پایان جهان غرب» سهشنبه، 1 خردادماه با معرفی کتاب «آخر زمان: پایان جهان غرب» با حضور مرتضی کتبی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، محمد علی مرادی، مدرس دانشگاه، حسین میرزایی، استادیار گروه مطالعات فرهنگی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامهطباطبائی برگزار شد. کتاب «آخر زمان: پایان جهان غرب» نوشته میشل مفه زولی و ترجمه مرتضی کتبی به بررسی ایدههای پسا استعماری میپردازد.
مرتضی کتبی، استاد پیشکسوت روانشناسی اجتماعی دانشگاه تهران در این نشست به تشریح مطلبی با عنوان «شرقشناسی، ابزاری در دست استعمار غربی» در روزنامه کیهان فرهنگی پرداخت و اظهار کرد: هنگامی که ناپلئون برای فتوحات معروفش به مصر میرود، متوجه میشود علاوه بر مادیات باید ذهن مردم را تصاحب کند؛ در نتیجه تعدادی دانشمند فرانسوی را به مصر میبرد که در نتیجه آن موسسهای در پاریس به نام انستیتوی ملی زبانها و فرهنگهای شرقی دایر میشود؛ کسانی هم که برای استعمار به شرق میآیند، از این انستیتو میگذرند.
وی افزود: بدین ترتیب شرقشناسی در کشورهای مختلف رواج داشته است. البته شرقشناسی قبل و بعد از انقلاب در فرانسه کمی متفاوت است و این اکیپ بعد از انقلاب عبری و کریمی شدند و مجلهای با عنوان «چکیدههای ایرانشناسی» منتشر کردند که بیان میکرد که درهای ایران با انقلاب بسته شد و ایرانشناسان بیکار شدند.
کتبی در ادامه به پایاننامه نگاشته شده با عنوان فرهنگ اسلام در اروپا اشاره کرد و گفت: در این پایاننامه نشان داده شده است که چگونه غرب از شرق در فرهنگ و زمینههای دیگر تغذیه کرده است. در فصول مختلف این کتاب، فرهنگ ریاضی، فرهنگ علوم طبیعی، فرهنگ علوم پزشکی، فرهنگ علوم عقلی و فرهنگ هنری ذکر شده است.
این استاد پیشکسوت با اشاره به تشدید انتقال اطلاعات از شرق به غرب اظهار کرد: مقدار اطلاعاتی که از شرق به غرب رفته بسیار بیشتر از مقدار اطلاعاتی بوده که از غرب به شرق آمده است. البته مقداری اطلاعات از غرب به شرق آمده است؛ مثلا بینوایان هوگو ترجمه شده است و کمی با فرهنگ فرانسه و آمریکای لاتین و علم غرب آشنایی ایجاد کرده است.
مرتضی کُتبی بعد از انقلاب نخستین بار ایده غربشناسی را در ایران مطرح کرد. غرب مدتها برای سوء استفاده از شرق نهادی تحت عنوان «شرقشناسی» را در غرب ایجاد کرده بود و از آن استفاده میکرد. اولین گام در نهاد شرقشناسی این است که زبانهای شرقی را بیاموزند. در سال 59 کتبی مقالهای نوشت و پیشنهاد تاسیس نهاد غربشناسی را داد.
وی افزود: میبینیم که دانشگاههای ایران پر از تجربههای علمی است، پس انتقالهایی صورت گرفته است که لزوماً هم با مقاصد استعماری نبوده است.
استاد روانشناسی اجتماعی دانشگاه تهران سه روش انتقال اطلاعات را از هم تفکیک کرد و گفت: این انتقال اطلاعات از طریق ترجمه آثار شرقی به زبان انگلیسی و سایر زبانهای غربی و حتی ترجمه قرآن به زبان خودشان صورت گرفته است. همچنین ادبیات ایرانی ترجمه شده و از کتاب «بوف کور» صادق هدایت فیلم ساخته شده است.
کتبی تصریح کرد: بنابراین مطالبی که ایران از غرب اقتباس کرده است کم و با نیتی خالصانه بوده است؛ در حالی که انتقال اطلاعات از شرق به غرب زیاد و با نیت استعماری بوده است.
وی دومین راه انتقال اطلاعات را از سفرها و سفرنامههای نگاشته شده در مورد ایران، کشورهای عربی و کشورهای اسلامی دانست و افزود: سفرایی که به ایران میآمدند کتابهایی را در این زمینه نگارش میکردند و از طریق دیپلماسی و رفتوآمدهای سیاسی بین سفرا، شاهان فرانسه و قاجار ارتباطهای سیاسی داشتند که در این سه مسیر ارتباطی جهات و نیات مختلفی وجود داشته است.
کتبی در بخش دیگری از سخنان خود، تمدن غرب را تمدنی در حال سقوط خواند و گفت: عصر حاضر، دوره سقوط غرب است و امپراطوری غرب مثل تمام امپراطوریهای دیگر سقوط میکند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: اکنون نوبت غرب فرا رسیده است. پژوهشگران آمریکایی گزارشی تهیه کردند که در آنجا فروپاشی امپراطوری آمریکا پیشبینی شده است. در همه زمینهها افول غرب به تحقق میپیوندد اما زمان آن معلوم نیست.
وی در ادامه به ارتباط علمی شرق با غرب اشاره کرد و گفت: در زمینههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، علمی با غرب ارتباط وجود دارد ولی این ارتباطات کم است.
کتبی با نام بردن از کتاب «سومین انقلاب صنعتی» اضافه کرد: این کتاب سومین انقلاب صنعتی را نوید میدهد که طی آن قدرتی موازی شکل میگیرد و شکل دنیا را تغییر میدهد.
وی سپس به معرفی چند کتاب در همین زمینه پرداخت و اظهار کرد: کتاب «زیر و رو شدگان جهان» که فهرست آن دنیای وارونه است؛ ترس به مثابه ابزار به کار میرود و ترس ابزاری در دست قدرتمندان جهان است؛ برای آدمکشی و فروش انسان مجوز صادر میشود.
وی ادامه داد: کتاب «خوشبختی عقبافتادهها» کسانی را توصیف میکند که در غرب به نظام سرمایه داری اعتراض دارند، اسمشان را «عقبافتاده» گذاشته است و علت عقب افتادگی این افراد را بیان میکند و میگوید سرمایهداری دروغی بوده و سر افراد را کلاه گذاشته است.
«سادهزیستی در برابر جامعه فراوانی» کتاب دیگری بود که کتبی در پایان نشست به معرفی آن پرداخت و تصریح کرد: این کتاب که در سال 2011 منتشر شده است سرمایهداری سبز نما را نشان میدهد و کره زمین را به سبک خود سامان میدهد.
وی افزود: «کتاب به خط کردن محیط زیست، به خط کردن انسانها» عنوان کتاب دیگری است که نشان میدهد چه انسانهایی زیر بار سرمایهداری نمیروند.
این استاد پیشکسوت از کتاب «توحش نرم» نام برد و گفت: این کتاب بیان میکند که غرب به حالت توحش افتاده است.
کتبی افزود: «کتاب تغذیه در گرو شرکتهای چند ملیتی» بیان میکند که شرکتهای چندملیتی تصمیم گرفتند شما چه بخورید.
وی در پایان گفت: کتاب جهانیسازی به عنوان یک فریب بزرگ که از نابرابریها، غارت و 420 نفری که دنیا را اداره میکنند و کتابهای زیاد دیگر وجود دارند که برای نمونه روشنفکران فرانسه به غربیها نصیحتهایی را ارائه دادهاند.
گفتنی است مطالعات پسااستعماری، در مطالعات و نظریهپردازیهای خود از نظریههای انتقادی چون مطالعات فرهنگی، مارکسیسم، فمینیسم و پسامدرنیسم الهام گرفتهاست، اما بیش از همه این نظریهها، با ساختارهای مدرنیته استعماری به مواجهه و مقابله برخاسته است. «برای متمایز ساختن مطالعات پسااستعماری از سایر اَشکال پژوهش انتقادی، میتوان گفت که پژوهش پسااستعماری، به درک قدرت فرهنگی عمق تاریخی و بینالمللی میبخشد.»