دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی(ره) گفت: دعوای آینده همچنان که فریدمن در کتاب «جهان در صد سال آینده» میگوید نزاع بین دو تمدن غرب و تمدن اسلامی بیشتر نیست، بنیانهای اندیشهای نیز همان را نشان میدهد.
به گزارش عطنا به نقل از خبرگزاری فارس از اصفهان، قاسم پورحسن ظهر امروز در نشست تخصصی «تمدن اسلامی از عصر بعثت تا عصر ظهور» اظهار کرد: به نظر میرسد ما در ایران کار مهمی در جهت فهم ماهیت تمدن انجام ندادهایم، ما الآن مفروض میگیریم که تمدن چیست، همه تعاریفی که برای تمدن بیان کردیم به مدنیت تقلیل پیدا میکند.
وی افزود: تمدن مدنیت، شهرنشینی، قدرت سیاسی و حتی تشکیل حکومت نیست، اینها همه مؤیدات تمدن است، تمدن امری خیلی مهمتر و بنیادیتر است، تمدن یک وضعیت برتر است.
دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره) ادامه داد: ما میتوانیم درباره دو سنخ متفاوت از تمدن حرف بزنیم و آن را داوری کنیم؛ منظور من این است که هانتیگتون بیدلیل میگوید که ما هفت سنخ از تمدن داریم، دعوای آینده همچنان که فریدمن در کتاب «جهان در صد سال آینده» میگوید نزاع بین دو تمدن غرب و تمدن اسلامی بیشتر نیست، بنیانهای اندیشهای نیز همان را نشان میدهد.
وی اضافه کرد: ما چیزی به عنوان تمدن کنفسیوس نداریم، کنفسیوس تمدنساز نیست، اما اسلام هم تمدن ساخته و هم داعیه تفکرِ تمدن دارد؛ فریدمن در کتاب «جهان در صد سال آینده» عنوان میکند که ایالات متحده چه کاری میتواند انجام دهد که در 100 سال مهمترین مرکز و ثقل تمدن مغرب زمین باشد، این کتاب عمداً از چیزی به نام حوزه اسلامی چندان سخن نمیگوید، از ایران و عربستان حرف میزند ولی میگوید پایان این دو کشور سال 2030 است؛ در این کتاب ماهیت تمدن را نیز تکنیک میداند.
پورحسن تصریح کرد: از نظر بنده ماهیت تمدن اندیشه است، تکنولوژی آنچنان که متفکران مغرب زمین مانند هایدگر به طور دقیق درباره آن حرف زد سلطه و نه لزوماً بنیادهای تمدن میآورد؛ فروید نیز کتابی به نام «تمدن و مرارتهای آن» که در آن مطرح میکند که تمدن مغربزمین سراسر سرکوب است.
وی در ادامه مطرح کرد: از زمان سید جمال تا کنون درباره چرایی زوال و انحطاط اندیشیدیم اما در مورد ماهیت تمدن که داشتیم و میخواهیم به وجود آوریم نیندیشیدیم، فقط شهید مطهری و علامه طباطبایی فهم دقیقی از بنیاد و اندیشههای اسلامی دارند، در ذیل علامه طباطبایی نیز علامه جعفری در نظریه درباره حیات معقول و کنکاش زیادی درباره ماهیت تعریف تمدن در مغربزمین میکند می گوید که تمدن در مغربزمین مبتنی بر قدرت است که این فهم درستی است.
دانشیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره) ادامه داد: ما یا خیلی خوشبینانه یا خیلی بسیط انگارانه و ساده انگارانه درباره تمدن میاندیشیم، تمدن امری فرآیندی است، تمدن اینگونه نیست که بدون حلقه آگاهی و پشتوانهها و پیشداشتهای آگاهی شکل بگیرد، اینگونه نیست که با یک پدیدهای تمدن شکل بگیرد و با پدیدهای از بین برود.
وی با بیان اینکه علم نظمی دارد، تأکید کرد: شما نمیتوانی بگویی که من تمام علم غربی را کنار میزنم و علمی از رأس تأسیس میکنم این برخلاف منطق علم است، داد و ستد در علم امری طبیعی است، تنها غایت و خاستگاه تمدن ما با غرب متفاوت است.
پورحسن با بیان اینکه با داد و ستد علم میتوان مرز دانش را گسترش داد، تصریح کرد: غرب با زرنگی، تمام دانشهایی را که در حوزه اسلامی بود فراگرفت، از سال 1243 تاکنون مواجهه ما با غرب نادرست بوده است، در رفتار یا غربزده مطلق و شیفته غرب بودیم یا کاملاً دور از آن هستیم.
وی با اشاره به اینکه اگر نتوانیم به نحو دانشگونه و نظریهپردازی به تمدن بپردازیم نمیتوانیم ماهیت تمدن آینده را بشناسیم، گفت: اگر فهم دقیقی از گذشته داشته باشیم و به جستوجویی در آن بپردازیم برای ما مفید خواهد بود نه اینکه بازگشت صرف به گذشته داشته باشیم؛ بنیانهای تمدن اسلامی را باید به صورت کامل و صحیح بدانیم.
موسی نجفی نیز در ادامه جلسه با بیان اینکه تاریخ و آینده اسلام را دو جریان فکری با عنوانهای سلفی و مدرن محاصره کرده است، مطرح کرد: جریان سلفی، جریان رسمی خلافت است؛ این جریان، تاریخ ما را به طور کامل مصادره میکرد و نشانههای آن در ابن خلدون قابل مشاهده است یعنی جریان انحطاطی که نبوت را به خلافت ربط میدهد.
وی تصریح کرد: جریان جدید نیز مستشرقین هستند، جریان مدرن آینده جهان را در لیبرالیسم و پایان تاریخ غرب میبیند.
استاد تمام فلسفه سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: طرح تمدن رضوی طرحی است که از این دو جریان عبور میکند، این تمدن، تاریخ اسلام را با تاریخ خلاف نمیبیند علاوه بر این تاریخ آینده را با تمدن و فرهنگ برتر مهدوی نگاه میکند؛ طرح تمدن رضوی راه جدیدی بوده که تصحیح تاریخ گذشته است و نسبت به آینده حرف جدیدی دارد.
وی تأکید کرد: کارهایی را که خلفا انجام دادهاند نباید به حساب اسلام گذاشت، رشد جامعه اسلامی مربوط به متن اسلام است و این مسأله از دوران امام صادق(ع) حاصل شده است؛ طرح تمدن رضوی دیدگاهی است که در ادامه مدینةالنبی(ص)، نظام علوی و نهضت حسینی حرف جدیدی را نسبت به زمان خود دارد.
نجفی در پایان گفت: موضوع سقیفه و گذاشتن بدعتی به اسم خلافت، نخستین انحرافی بود که در اسلام گذاشته شد، انحراف دوم در زمان خلافت معاویه درست شد و آنهم تبدیل خلافت به حالت سلطنتی بود که قیام حضرت اباعبدالله الحسین(ع) علیه هر دوی این انحرافات بود.