این دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا بابا بیان اینکه آمارها نشان از افزایش استعمال دخانیات در میان دختران دارد، گفت: استعمال دخانیات اختلالهایی مانند عدم حاملگی یا حاملگی با تاخیر، تولد نوزادان نارس، سقط جنین و زایمان زودرس را برای زنان بوجود میآورد که موجب تحمیل هزینههای مالی بر جامعه و اضمحلال زنان که سرمایه جامعه هستند میشود.
به گزارش عطنا، «اولین همایش ملی مسائل اجتماعی زنان» به همت دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری دیگر دانشگاههای علوم انسانی کشور و مراکز تخصصی مطالعات زنان با حضور جمعی از استادان و دانشجویان متخصص حوزه مطالعات زنان دوشنبه، ۱۰ اردیبهشتماه و سهشنبه، 11 اردیبهشتماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
عهدیه اسدپور، دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا در پنل سوم این همایش که موضوع آن «آسیبها و مسائل اجتماعی زنان» مقاله خود را با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی موثر بر استعمال مواد مخدر در میان دانشجویان دختر» که با همکاری افسانه توسلی، دانشیار مطالعات زنان دانشگاه الزهرا نوشته بود، ارائه داد.
وی ابتدا با اشاره به تعریف فرهنگ معین دخانیات را اقسام توتون و تنباکو دانست و استعمال دخانیات را در ایران پدیدهای تاریخی خواند که نمیتوان تاریخ مشخصی را برای آن بیان کرد و استعمال دخانیات را برای مردان رایجتر دانست که هیچ قبح شرعی و قانونی نداشته اما برای زنان نوعی رفتار ضد ارزش و دچار قبح اجتماعی بوده است.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا با بر شمردن این مسئله که آمارها نشان از افزایش استعمال دخانیات در میان زنان دارد درباره خطرات جانی آن هشدار داد و گفت: استعمال دخانیات علاوه بر مواردی که باعث مرگ و میر مستقیم میشود زمینهساز بیماریهای قلبی، ریوی و عروقی نیز خواهد شد که در آینده موجب مرگ شخص میشود و همچنین استعمال دخانیات ممکن است اختلالهایی مانند عدم حاملگی یا حاملگی با تاخیر و تولد نوزادان ناررس و سقط جنین زودرس را نیز برای زنان بوجود آورد که موجب تحمیل هزینههای مالی بر جامعه و اضمحلال زنان که سرمایه جامعه هستند میشود.
اسدپور با استناد به آمارهای وزارت بهداشت در مورد مصرف دخانیات در کشور از مرگ 50 هزار نفر در سال و بستری شدن 500 هزار نفر در بیمارستانها خبر داد و شیوع مصرف دخانیات را در مردان حدود 25 درصد و در زنان حدود 4 درصد اعلام کرد و گفت: شیوع مصرف سیگار در دختران از کمتر از یک درصد به 1/2 افزایش و در پسران از 1/5 به 8/4 کاهش داشته است. همچنین سابقه مصرف قلیان در دختران 13 تا 15 سال 46 درصد و در پسران 1/11 است که استعمال دخانیات را به امری زنانه تبدیل کرده است.
وی با توضیح این مسئله که در یک تحقیق که بخشی از یک طرح است به دنبال سوالاتی مانند بررسی شیوع مصرف دخانیات در بین دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاههای تهران و نوع مواد دخانی مورد مصرف آنها و عوامل تاثیرگذار بر این مسئله و مهم تر بودن کدام یک از عوامل بودیم.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا ضمن بیان کردن مصرف دخانیات به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی این مسئله را از نظریه ساختارهای اجتماعی مانند نظریه پردازان مکتب هاروارد و نظریه فرایندهای اجتماعی مانند نظریه پردازان مکتب شیکاگو مورد بررسی قرار داد.
اسدپور در ابتدا به توضیح نظر رابرت مرتون به عنوان یکی از نظریه پردازان مکتب هاروارد پرداخت که چگونه گروههای فقیر جامعه به سمت رفتار مجرمانه میروند. مرتون با در نظر گرفتن اشخاص در موقعیت ثابت بعضی از موقعیتهای ثابت را برای همنوا بودن افراد مناسب و بعضی موقعیتهای دیگر را نامناسب بیان می کند که فرد با قرار گرفتن در آنها تبدیل به یک شخص منحرف میشود که به همین دلیل طبقه اجتماعی افراد را مهم میداند.
وی همچنین نظریه همنشینی یا پیوند افتراقی ادوین ساترلند جرم شناس آمریکایی را نیز معرفی کرد که طبق این نظریه علاوه بر اینکه افراد در یکسری از ساختارها و هم ساختارهایی که تغییر پذیری آنها ممکن است اندک باشد حضور دارند دارای کنش متقابل نیز هستند که باعث میشود رفتارهای به هنجار و نا بهنجار را آموزش ببینند که باعث اهمیت آموزش و یادگیری اشخاص میشود.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا بیان کرد که ساترلند افراد منحرف و کج رو را غیر نرمال و دارای مشکل روانی یا حتی انحرافات آنها را نتیجه علل ارثی نمی داند و روی همین اساس می توان گفت بخش اصلی کج رفتاری در درون حلقه گروه شکل می گیرد از جمله گروههای غیر رسمی گروه خانواده است که اعضای آن کم است و سود مبادله را در روابطشان ندارند و ارتباط چهره به چهره دارند و مهم ترین منبع اجتماعی شدن است.
اسدپور بعد از خانواده نیز گروه دوستان است که اگر افراد با اشخاصی در ارتباط باشند که دخانیات مصرف میکنند خود نیز ممکن است به دخانیات گرایش پیدا کنند. علاوه بر اینها می توان از وسایل ارتباطی نام برد که البته تاثیر آنها کمتر است.
وی سپس با پرداختن به نظریه پیوند اجتماعی تراویس هیرشی بیان کرد که وقتی شخص پیوند اجتماعی ضعیفی با جامعه داشته باشد به دخانیات نیز گرایش پیدا می کند که می توان از او به عنوان یک بیمار روانی نیز نام برد. هیرشی برای پیوند چهار مولفه پیوستگی و التزام و مشغولیت و باور را تعریف می کند.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا مفهوم پیوستگی که قلب نظریه هیرشی را تشکیل میدهد حساسیتی دانست که یک شخص نسبت به عقاید دیگران در مورد خود دارد و احساسات فرد نسبت به کسانی که با آنها پیوندهای نزدیکی دارد که باعث میشود که هنجار های اجتماعی را رعایت کند ولی اگر چنین علاقه ای نباشد برای فرد مهم نیست که دیگران چه نظری درباره وی دارند و درصورت اعمال انحرافی به منفی شدن نظر دیگران نسبت به خود اهمیتی نمی دهد.
اسدپور بر طبق نظر هیرشی بعد التزام را اشاره به سرمایه گذاریهایی دانست که شخص برای کالاها و خدماتی که در طول زندگی به دست می آورد انجام می دهد. مثلا برای تحصیلش سرمایه گذاریهایی انجام میدهد.
وی بعد مشغولیت را این مسئله دانست که هر فرد مشغول فعالیتهای مختلف شود و زمان کمتری برای استعمال دخانیات داشته باشد و باور نیز میزان اعتباری است که فرد برای هنجارهای اجتماع قائل است.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا در کنار عوامل تاثیرگذار می توان از عوامل حفاظت کننده نیز می توان نام برد که این عوامل در تحقیقات داخلی و خارجی متفاوت است و یکی از آنها اعتقادات مذهبی است.
اسدپور سپس با بیان این مسئله که بر اساس این عوامل ما فرضیاتی را مطرح کردیم که اولین فرضیه ما این بود که پیوند اجتماعی و ابعاد آن با استعمال دخانیات رابطه معکوس دارد و همچنین بین همنشینی افتراقی و استعمال دخانیات و اعتقادات مذهبی و استعمال دخانیات و دوتا از متغیر های زمینهای با مصرف دخانیات نیز پیوند معکوسی وجود دارد.
وی همچنین مدل مفهومی تحقیق را نیز مشخص و روش تحقیق را نیز با توجه به عنوان کار روش کمی و پیمایشی دانست و با سنجش پایایی میزان انسجام درونی گویهها را نیز بالاتر از 7/0 خواند و یافتههایی که در این تحقیق بوجود آمده برحسب گروه سنی بیست تا 25سال بیشترین فراوانی را داشته اند و بر حسب رشته تحصیلی نیز به ترتیب دانشجویان رشته علوم پایه و فنی و مهندسی و رشته های علوم پزشکی بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادهاند با توجه به سن نیز در مقطع تحصیلی لیسانس و در وضعیت تاهل نیز مجردها بیشتر بوده اند و بر اساس محل سکونت نیز غیر خوابگاهیها سهم بالاتر را داشته اند.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا متغیر وابسته را که مهم ترین متغیر بوده میزان استعال دخانیات عنوان کرد که بر اساس دادهها اگر میانگین از پنج را در نظر بگیریم میزان استعمال دخانیات 45/1 بوده است که میزان استعمال متوسط رو به پایین را نشان می دهد که این مسئله در تحقیقات دیگر نیز نشان داده شده است.
اسدپور بر اساس نوع مصرف دخانی نیز اگر میانگین از پنج را در نظر بگیریم قلیان رتبه اول و سیگار نیز رتبه دوم را دارد.
وی با اعلام این مسئله که ما بعد از اینها شروع به سنجیدن فرضیات کردیم اولین فرضیه را تبادل میانگین بین مصرف دخانیات اشخاص متاهل و مجرد بیان کرد که با توجه به مقدار آزمون تیم مصرف دخانیات در اشخاص مجرد بیشتر بوده و دانشجویان غیرخوابگاهی نیز چه خوابگاههای خودگردان و چه خانههایی که به صورت شخصی اداره میشود گرایش بیشتری به دخانیات داشتهاند که دلیل آن نیز نظارت کمتر است که پیشنهاد مناسب این است که مسئولان حتی با متقبل شدن هزینههای بیشتر به دانشجویان خوابگاه بدهند که قطعا هزینههای آن کمتر از هزینههایی است که دانشجویان بعدها به اجتماع تحمیل می کنند.
اسدپور متغیر بعدی نیز پیوند اجتماعی و مصرف دخانیات بیان کرد که بر اساس چهار بعدی که این متغیر داشته تمام ابعادش معنادار است و نشان میدهد که هر چی افراد پیوند اجتماعی بیشتری با جامعه داشته باشند احتمال مصرف دخانیات در آنها کمتر است. برای مثال اگر بعد مشغولیت را در نظر بگیریم پیشنهاد این است که جامعه خوابگاهی برای دانشجویان برنامههای تفریحی و ورزشی و فرهنگی را در نظر بگیرد تا دانشجویان مشغول این مسائل شوند و وقت کمتری برای فکر کردن به امور داشته باشند. درس نیز علیرغم مشغولیت داشتن برای دانشجویان فاقد کیفیت لازم برای مشغول کردن می باشد.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا متغیر بعدی نیز یادگیری اجتماعی بوده است که معنادار بوده و نشان داده که خانواده و دوستان و رسانههای ارتباطی مثل تلویزیون و رادیو و فضاهای مجازی و تلگرام نیز تاثیرگذاری چندانی از خود نشان ندادهاند و این متغیر نیز بی معنی در آمده است.
اسدپور متغیر کنترل کننده و محافظت کننده نیز اعتقادات مذهبی دانست که این متغیر نشان داده است که هرچه اشخاص اعتقادات مذهبی بیشتری داشته باشند مصرف دخانیات در آنها نیز کمتر است.
وی متغیر دیگر را نیز انسجام خانوادگی بیان کرد که رابطه معکوس معنی داری نشان داده است ولی متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد که بعد ساختاری کار را نشان می دهد تاثیر معنی داری نداشته است.
دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا بر اساس تحلیل رگرسیونی متغیرهای استفاده شده بر اساس میزان R2 حدود سی درصد از واریانس متغیر را تبیین کرده و میزان F نیز نشان داده است که این تبیین معنی دار بوده است. و این مسئله که کدام یک این متغیر ها کنار هم تاثیر داشتهاند و کدام یک تاثیر نداشته اند و بیشترین تاثیر مربوط به کدام متغیر بوده است نشان داده است که بعد پایگاه اجتماعی و اقتصادی و رسانه های ارتباطی تاثیر نگذاشته اند چون معنی دار نبوده اند اما بعد دوستان بیشترین تاثیر را داشته است.
اسدپور با توجه به این مسئله که استعمال دخانیات را نمی توان یک مسئله شخصی دانست و بدون شک مسئله ای اجتماعی است و قشری که در این تحقیق مورد مطالعه قرار گرفته اند قشر دانشجو است و آنها نیز تحصیلکرده هستند و به کتاب و مقالات نیز دسترسی دارند و با خطرات دخانیات آشنایی دارند بیان کرد که ما نمی توانیم در میان آنها آگاهی بخشی کنیم بلکه باید برای دانشجویان و خصوصا دانشجویان شهرستانی را که از خانواده دور هستند و در بازگشت به شهرستان ممکن است تحت نظارت شدید خانواده قرار گیرند دانشگاه باید فضاهای تفریحی و فرهنگی در نظر بگیرد و با توجه به اینکه اکثر دانشجویان متولد دهه هفتاد هستند نمی توان دین را به همان صورت خشک به آنها عرضه کرد و حتی اگر قصد تغییر افکار مذهبی آنها را داریم باید منعطف تر باشد.
عهدیه اسدپور، دانشجوی دکتری دانشگاه الزهرا در پایان سخنانش نیز از نظر تحقیقاتی با توجه به کمی بودن این تحقیق و بررسی نشدن اکثر متغیر ها متغیر های اجتماعی نیز مانند یاس اجتماعی و خشم اجتماعی نیز مهم دانست و مطالعه کیفی نیز در ارتباط با استعمال دخانیت را ضروری عنوان کرد و همچنین تحقیقات بین رشته ای به خصوص بین علوم پزشکی و روانشناسی و جامعه شناسی را نیز مفید کمک کننده دانست.