استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی به موانع و مشکلات ذاتی و بیرونی تولید علوم انسانی در کشور اشاره کرد و گفت: محققان علوم انسانی نگران این نیستند که پژوهش من چه تاثیری در جامعه دارد، بلکه پژوهش میکند تا ارتقا بگیرند، پژوهش برای پژوهش نیست بلکه پژوهش برای چاپ مقاله و استفاده از آن است.
به گزارش عطنا، نشست بررسی موانع تولید علوم انسانی در کشور، شنبه 18 آذرماه با سخنرانی مهدخت بروجردی، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در دانشکده علوم ارتباطات این دانشگاه برگزار شد.
بروجردی با بیان این سوال که آیا تولید علوم انسانی در ایران یک مسئله است یا نه؟ گفت: مسئله به یک وضعیت گفته میشود که یک اختلال، چالش یا بحران در آن وجود داشته باشد.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی در ادامه گفت: علوم انسانی مجموعه معارف است که موضوع تحقیق آن فعالیتهای بشر و انسان است، فعالیتهایی که نیازمند روابط افراد با یکدیگر، روابط انسانها با سایر افراد، اشیا، نهادها و غیره است.
وی خاطرنشان کرد: تا قبل از رنسانس فقط طبقهبندی ارسطو از علوم ملاک قرار گرفته بود، به این شکل که ارسطو گفته است که علوم سه دسته هستند؛ علوم نظری، عملی و ذوقی یا شعری.
او ادامه داد: بعد از قرن 18 و رنسانس تحولاتی باعث شد که علوم انسانی مورد توجه قرار بگیرد و مهمترین تحولات این بود که علوم طبیعی با کارهای گالیله پیشرفت چشمگیری داشت.
بروجردی تصریح کرد: سرانجام در حوزه علوم انسانی گفته شد که بین روح و جسم، نفس و بدن دوگانگی وجود دارد و پذیرش این باعث پیشرفت علوم انسانی شد.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه رشد شتابان علوم طبیعی و تاخر علوم انسانی نسبت به علوم طبیعی چیزی را به نام تفاوت علمیت مطرح کرد، گفت: بعضیها گفتهاند علوم انسانی علم نیست که پیشرفت کند یعنی در علمیت علوم انسانی شک و شبهه ایجاد شد و برای جبران این مسئله باید هنجارها و روشهای تحقیق علوم طبیعی را بپذیرید و علوم انسانی را مانند علوم تجربی اثبات کنید.
او اضافه کرد: در مقابل این جریان، یک جریان دیگر وجود داشت که دکارت (فیلسوف عصر رنسانس) سردمدار آن بود. دکارت به تمایز میان روح و جسم معتقد بود و گفته است که پدیدههای انسانی را نمیتوان با پدیدههای فیزیکی مقایسه کرد.
وی اضافه کرد: دکارت بنیانگذار این گزاره بود که علوم طبیعی ربطی به علوم انسانی ندارد.
بروجردی در ادامه سخنان خود اظهار کرد: برای اولین بار فرانسس بیکن (فیلسوف انگلیسی) در کتاب معروف خود به نام «احیاء العلوم الکبیر» گفته است که علم سه دسته است، یک دسته از علوم از تخیل نشئت میگیرد که همان شعر و علوم ذوقی نام برده ارسطو است، دوم حافظه منبع تاریخ است و بنابراین باید تاریخ را یک علم دید و سوم اینکه اینکه عقل خاستگاه فلسفه است.
وی ادامه داد: بیکن گفته است علومی که از عقل نشئت میگیرند سه دسته هستند: علوم الهی یا یزدانشناخت، علوم طبیعی مانند فیزیک و... و سوم علوم انسانی.
او اظهار کرد: اولین بار دکارت علوم انسانی را پایه گذاری کرد اما بیکن بنای آن را ایجاد کرد و علوم انسانی را به دو دسته علوم انسانی مربوط به خود انسان به عنوان یک فرد و علوم انسانی مربوط به انسان در رابطه با جامعه خود تقسیم کرد.
مولانا: « علم و مال و منصب و جاه و قران/ فتنه آرد در کف بدگوهران».
بروجردی با بیان اینکه بیکن انسان اجتماعی را به سه دسته تقسیم کرده است، آنها را نام برد و گفت: علم محاوره که میتوان گفت ارتباطات جزء آن است، علم معامله که میتوان اقتصاد را مثال زد و علم حکومت که میتوان گفت علوم سیاسی است.
استاد دانشگاه علامه اضافه کرد: بعد از بیکن، دالامبر(دانشمند بزرگ) همین طبقهبندی را قبول داشت و فقط گفت علوم مربوط به انسان به عنوان فرد مانند پزشکی باید در علوم طبیعی قرار گیرد.
وی با اشاره به اینکه همه تقسیمبندیها ایراد دارند، گفت: دالامبر فکر این را نکرد که در این میان روانشناسی را باید چه کرد، درست است که در روانشناسی هم روان فرد مطرح است، اما در رابطه با اجتماع، «روانشناسی اجتماعی» نیز وجود دارد.
وی یکی دیگر از پیشگامان علوم انسانی را ویکو (اندیشمند ایتالیایی) معرفی کرد که تقسیمبندی او تا الان نیز ادامه دارد و گفت: ویکو گفته است «من ریاضیات را علم کامل میدانم» ولی با اینکه بگوییم چون ریاضیات علم کامل است، همه باید از آن تبعیت کنند و آن را منشأ تحقیق خود قرار دهند، مخالفم و «حقیقت نمونه، ریاضیات نیست».
او اضافه کرد: ویکو معتقد است که در حقیقت هر علم یک الگو است و نظام خاص خود را دارد و دلیلی وجود ندارد که ما در علوم انسانی از علوم طبیعی پیروی کنیم و هر علم روش تحقیق خود را میطلبد.
وی اشاره کرد که ویکو با صراحت میگوید: علوم جدید یا علوم انسانی از نظر اصول، روش و هم از نظر نوع یقین و باور علوم خاص و مستقل هستند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی برخی موانع ذاتی تولید علوم انسانی کشور را اینگونه بیان کرد: مهمترین مانع تولید علوم انسانی در کشور این است که سوژه مورد مطالعه انسان است و انسان پیچیده، پیوسته در حال تغییر و شدن است و هیچ علمی را نمیتوان درباره انسان ایجاد کرد که جاودان باشد و به تعداد آدم ها میتوانیم نظریه داشته باشیم.
او تاکید کرد: انسان پیچیده است و رسیدن به حقیقت درباره او سخت است. انسان یک موجود آزمایشگاهی نیست که آن را روی میز آزمایشگاه قرار دهیم و ما بسیاری از تحقیقات خود را نمیتوانیم به ISI تحویل دهیم چون بسیاری از موارد قابل انتشار نیستند.
وی برخی موانع بیرونی را اینگونه معرفی کرد: ما با یک ضعف در حوزه آموزش پژوهش مواجه هستیم، و روشهای تحقیق در علوم انسانی به دو واحد تبدیل شده است و دانشگاه نیز آن طور که باید پژوهش را در علوم انسانی جدی نمیگیرد.
استاد دانشگاه علامه اضافه کرد: نوآوری و خلاقیت در کار پژوهش کم است، ما یک چارچوبهایی برای پژوهش در علوم انسانی ایجاد کردهایم و خارج شدن از آن چارچوبها را به منزله فاجعه تلقی میکنیم.
وی اضافه کرد: توجه بیش از حد به شکل پژوهش باعث شده است که از محتوای پژوهش غفلت کنیم و محتوای پژوهش را از دست دهیم.
بروجردی ایراد دیگر را رواج پژوهشهای تزئینی خواند و گفت: محققان علوم انسانی نگران این نیستند که پژوهش من چه تاثیری در جامعه دارد، بلکه پژوهش میکند تا ارتقا بگیرند، پژوهش برای پژوهش نیست بلکه پژوهش برای چاپ مقاله و استفاده از آن است.
او افزود: مسئله دیگر نقدناپذیری محققان است و این هم میتواند شامل علوم انسانی و حوزههای دیگر باشد، وقتی ما کار تحقیق انجام میدهیم در صورتی دارای اعتبار است که توسط محقق دیگر به نقد کشیده شود.
وی تصریح کرد: نقد اگر درست باشد باعث تقویت میشود، در حالی که تخریب باعث تضعیف است. اگر جامعهای نقادی را نپذیرد امکان توسعه آن جامعه وجود ندارد، مبنای توسعه یافتگی نقد سالم و منطقی است.
بروجردی اظهار کرد: اگر بتوانیم فرهنگ نقدپذیری را در جامعه رواج دهیم کار بزرگی انجام داده ایم و این را باید از کلاسهای دانشگاه خود شروع کنیم، باید کلاس را محل منازعه و چالش قرار دهیم.
او مشکل دیگر را نبود محافل علمی و پژوهشی خواند و گفت: همیشه به دیگران به چشم «دیگر» نگاه میکنیم و به چشم «ما» نگاه نمیکنیم.
وی ادامه داد: از محققان علوم انسانی حمایت کامل و همه جانبه صورت نمیگیرد، مثلا برای گرفتن اسناد و مدارک در مرکز پژوهشها یا کتاخانه همه چیز حریم ممنوعه به حساب میآید.
بروجردی تصریح کرد: وقتی نتوانیم راحت پژوهش کنیم به نمونهگیری آسوده بسنده میکنیم و نتایج قابل تعمیم نیست، دولت هم آن را کنار میزند.
این استاد ارتباطات ترجمهای بودن منابع را از مشکلات خواند و گفت: 80 درصد ترجمههای حوزه علوم انسانی ترجمههای درست نیستند و مترجم نتوانسته موضوع اصلی را منتقل کند.
بروجردی با بیان اینکه مرغ همسایه را غاز میبینند گفت: یک استاد تعریف میکرد که من یک پژوهش درباره قران انجام دادم و به من گفتهاند چون منبع خارجی ندارد یک کار خوب نیست.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی اظهار کرد: دانشجویان استعدادهای خاص به سمت پزشکی، مهندسی برق و... میروند در صورتی که دانشجویان تاپ باید به سمت علوم انسانی بروند.
او ادامه داد: وقتی دانشجویان تاپ به سمت علوم انسانی میآیند چون فاصله بین استعدادها زیاد میشود سرخورده میشوند.
وی مشکل دیگر را بی توجهی دولتها به علوم انسانی معرفی کرد و گفت: دولتها دانشگاه و علوم انسانی را باور ندارند و به آنها سفارش پژوهش نمیدهند، برای حل مسائل خود به دانشگاه اعتماد ندارند و اگر گاهی هم اعتماد کردند و به دانشگاه یک پژوهش دادند کار خوب به آنها تحویل داده نشده است.
بروجردی همچنین دو دیدگاه افراطی درباره علوم انسانی را معرفی کرد و گفت: دو گروه وجود دارند؛ برخی روشنفکران محض که هیچگونه بحث دینی، شرعی و اسلامی را قبول نمیکنند و عدهای ازیای اهالی حوزه که به هیچ وجه دانشگاه را قبول ندارند.
او افزود: بعضی از علمای حوزه دانشگاه را قبول ندارند و میگویند غربی است و این یک نگاه غلط است. دو طرف طیف را در نظر بگیریم که یکی میگوید علوم اسلامی محض و دیگری میگوید علوم دانشگاهی محض، اگر این طیفها به سمت یکدیگر حرکت کنند، قطعا همافزایی ایجاد میشود.
وی مانع دیگرا را در حوزه معرفتشناسی دانست و گفت: در معرفتشناسی علوم انسانی ابهام وجود دارد یعنی ما با کدام نظام معرفتی میخواهیم علوم انسانی را تولید کنیم.
وی تصریح کرد: بدون اصلاح مبانی معرفتی نمیتوان علوم انسانی اسلامی تولید کرد. اگر کسی میگوید انسان فقط ماده است هرگز نمیتواند از علوم انسانی استفاده کند که به آخرت برسد.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی افزود: انسان در اسلام دو بعدی دیده میشود، هم دنیا وجود دارد و هم آخرت و توجه به آخرت ما را از دنیا باز نمیدارد و این دو با یکدیگر در تناقض نیستند.
او تاکید کرد: برای عدم تحقق علوم انسانی اسلامی بزرگترین مانع ما نداشتن مبانی فکری معرفتی قوی است.
وی مانع دیگر را رابطه میان استاد و دانشجو عنوان کرد و یاد آور شد: برخی روابط دانشگاهی به جای ساختن دانشجو او را ویران میکند، بعضی از استادان دانشجویان را از شهامت خالی میکنند.
مهدخت بروجردی در ادامه سخنان خود به برخی راهحلها اشاره کرد و گفت: تولید علم را فقط از دانشگاه نخواهیم. پژوهشکدهها، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و... کجا هستند و در این 38 سال بعد از انقلاب کدام یک از کارهای مهم علوم انسانی را انجام دادهاند.
او افزود: باید نظارت قوی بر نهادهایی که اسلامی و دانشگاهیاند صورت بگیرد و از آنها نیز باید انتظار داشته باشیم. ما باید خودمان را نیز نقد کنیم، مگر استادان برای فرصت مطالعاتی به خارج از کشور نمیروند بازده آنها کجاست و آنها چه مقایسه تطبیقی بین کشور ما و کشورهای دیگر از حیث آموزش عالی انجام دادهاند؟
بروجردی اظهار کرد: واگرایی بین حوزه و دانشگاه یکی از مشکلات است و این واگرایی باید جای خود را به تعامل و همگرایی بدهد، باید یک نوع اطمینان جایگزین سوءتفاهمها شود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: آنها که در حوزه هستند الزاما دشمن دانشگاه نیستند و ما الزاما دشمن حوزه نیستیم و هر دو باید به دنبال علم و تحقیق باشند.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی خاطرنشان کرد: اگر به گفتمان توسعه دانشبنیان باور داریم، دولت باید سهم بیشتر به علوم انسانی در فرایند توسعه کشور بدهد و شاخصهای توسعه باید به وسیله اندیشمندان حوزه علوم انسانی فراهم شود.
وی راهحل دیگر را تقویت پایههای دینی مطرح کرد و گفت: تقویت پایههای دینی از طریق گسترش معرفت دینی صورت میگیرد و علوم انسانی که ما به دانشجویان تعلیم میدهیم نباید معارض با چاچوبهای اسلامی باشد.
بروجردی اضافه کرد: یک نهضت نوآوری و تحول باید توسط استادان علوم انسانی برپا شود؛ کنار گذاشتن تقلید و احیای فرهنگ نو اندیشی علمی، به گونهای که خلاقیت و نوآوری به یک فرهنگ تبدیل شود و خودمان در خودمان تحول را به وجود آوریم.
وی تاکید کرد: نقطه آغاز میتواند تشکیک در صداقت و صحت متونی که به صورت ترجمه وارد ادبیات و علوم انسانی شده اند، باشند.
مهدخت بروجردی همچنین با اشاره به وضعیتهای ترکیه، عربستان صعودی، دنیا و ایران را از نظر تولید علوم انسانی، گفت: علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر در یک گروه هستند و بر اساس آمارها ترکیه در سال 2000، 259 مقاله ISI در حوزه علوم اجتماعی و هنر داشته است و این رقم در سال2016 به 4499 رسیده است یعنی رشد ترکیه در تولید علوم انسانی 1637 درصد طی 16 سال بوده است.
او افزود: در عربستان در سال 2000، 44 مقاله و در سال2016، 694 مقاله وجود داشته است یعنی رشد عربستان 1477 درصد بوده است.
وی ادامه داد: در کل دنیا هم در سال2000، 243 هزار مقاله وجود داشت که در سال2016 این عدد به 413 هزار میرسد، یعنی 70 درصد رشد کرده است.
بروجردی اظهار کرد: ایران در سال2000، 65 مقاله ISI و در سال2016، 2536 مقاله داشته است؛ یعنی رشد ایران در علوم اجتماعی، علوم انسانی و هنر 3647درصد بوده است.
وی تصریح کرد: ما از ترکیه، عربستان و کل دنیا در مقالههای علوم انسانی پیشرفت بیشتری داشتهایم، این فقط آمار مقالات ISI است، در حالی که ما مقالات IST و مجلات علمی نیز وجود دارند. با این حال، در جوامع مختلف گفته میشود که علوم انسانی پیشرفت نکرده است.