در نشست «تبیین الگوی مفهومی چندفرهنگی، عدالت اجتماعی و صلح در ایران»، مطرح شد: تا زمانی که مفهوم چندفرهنگی در ایران جا نیفتد و فکر مثبت، احترام، شوق یادگیری و افتخار به فرهنگهای متعدد به وجود نیاید، نمیتوان از شهروندی و توسعه سخن گفت این در حالی است که در آموزش، شاهد این مسئله هستیم که سعی میکنیم کودکان مستعد را که عملاً چندفرهنگی و تفاوت را پذیرفتهاند، با یک نظام آموزشی غلط به صورت واحدی دربیاوریم.
سارا رحیمی- عطنا؛ نشست «تبیین الگوی مفهومی چندفرهنگی، عدالت اجتماعی و صلح در ایران» با حضور هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی، علیرضا صادقی، عضو هیئت علمی گروه برنامهریزی درسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی و پژوهشگر صلح و مطالعات چندفرهنگی، خلیل میرزایی، مؤلف و استاد جامعهشناسی، حسن امیدوار، دبیر گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران و جمعی از روزنامهنگاران، پژوهشگران و فعالان صلح به همت گروه علمی تخصصی جامعهشناسی صلح انجمن جامعهشناسی ایران، یکشنبه، ۵ آذرماه در دانشگاه تهران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حسن امیدوار، دبیر گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه مشخصههای فکری و کانون توجه گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران، توجه به فرهنگ صلح بوده است، گفت: مخالفت با ایده خشونت به منزله جزئی ضروری از خویشتن فرد و جامعه و همچنین تاکید بر برساخت اجتماعی هویتها و نهادینه شدن آن در ذهن کنشگران است.
او ادامه داد: لذا باور داریم که خشونت کمتر باعث صلح و همزیستی مسالمتآمیز میشود و مفاهیمی همچون تکثر فرهنگی و عدالت که از مولفههای مهم فرهنگ صلح است مورد توجه جامعهشناسی صلح قرار دارد.
امیدوار با اشاره به اینکه جامعهشناختی فرهنگی و شناخت و مطالعه تکثر فرهنگی میتواند با هدف بهبود ساختار روابط متقابل و همکاری میان فرهنگها، انسانها و در نهایت صلح و تمدن متعهد بیانجامد، اظهار کرد: همین که مدلهای مختلف تفسیر میتوانند با هم همزیستی کنند، تکثر فرهنگها نیز میتواند در مشارکت و تکامل تمدن بشری و برقراری صلح ایفای نقش کند.
او تصریح کرد: همزیستی فرهنگها به این معنی است که که گروههای مختلف میتوانند در یک جامعه به صورت صلحآمیز زندگی کنند، از این رو باید کثرت و تعدد مذاهب و نحلههای فکری در جامعه به رسمیت شناخته شود. در این خصوص دکتر سروش معتقد است که پلورالیسم ديني منجر به پلوراليسم سیاسی میشود.
دبیر گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران، افزود: احترام به حقوق مخالفان در حیطه رفتارهای اجتماعی، تحمل صاحبان اندیشههای گوناگون از جمله موارد همزیستی فرهنگها هستند.
او با بیان اینکه در کثرتگرایی فرهنگی تعین فرهنگی وجود ندارد، خاطرنشان کرد: تساهل و مدارا، رعایت حق اقلیتها در حفظ زبان و حق انجام مراسم دینی و حفظ آداب و رسوم اجتماعی در کثرتگرایی فرهنگی معنا دارد. کثرتگرایی در واقع برتری چندگانه بودن بر تک بودن و تقدم اصل گوناگون در برابر همسانی است.
امیدوار ادامه داد: در كثرتگرايي، تنوع فرهنگي با پوياييهايش ميتواند منشاء مشكلات ناشي از تنشها باشد، زيرا كانونيترين عنصر فرهنگ، ارزشها و نظم نمادين (دين) است، لذا گذار از خشونت به مهار تنشها (موازنه تنشها) وظيفه جامعهشناسي است.
او در پایان تاکید کرد: بايد جامعهشناسي فرهنگي را به سمت مطالعه فرآيندها و دگرگونيهاي فرهنگها سوق دهيم. در اين چشمانداز باید به مطالعه كنش متقابل فرهنگها و نهايتاً شبكه آثار فرهنگها پرداخت.
در ادامه این نشست، هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه صحبت کردن از نسبت بین مفهوم «چندفرهنگی» که بر تنوع و «عدالت اجتماعی» که بر ارزش مشترک تاکید دارد، میتواند تازگی داشته باشد، گفت: به نظر میرسد که باید بین تکثر و تنوع از یکسو و یکپارچگی و همگرایی از سوی دیگر تناقضی وجود داشته باشد.
او با اشاره به اینکه «آیا این تناقض را میتوان حل کرد یا خیر؟»، اظهار کرد: به نظر میرسد که تاکید بر چند تعریف در چارچوب اندیشه و تجربه صلح، این تناقض را کمتر میکند. اولین مؤلفه مطرح به خصوص در تعاریف جدید صلح، مفهوم صلح پایدار مبتنی بر عدالت است یعنی همه طرفینی که در آفرینش صلح میخواهند مشارکت داشته باشند باید حق و حرمتشان شناخته و رعایت شود. به این ترتیب صلح پایدار، صلحی آمرانه، از بالا و مبتنی بر مداخله بیرونی نیست.
خانیکی با بیان اینکه دومین مؤلفه صلح، نسبت بین آن و امنیت است، ادامه داد: امروزه مفهوم صلح را فراتر از بازدارندگی در نظر میگیرند و نمیتوان آن را محدود به نوعی درخواست یا فشار برای عدم مداخله تعریف کرد، صلح پایدار، صلحی است که در آن تعامل خلاق وجود دارد.
او سومین مؤلفه را نسبت بین صلح و گفتوگو دانست و گفت: امروز دیگر سخنی از صلح رومی، صلح قدرتمندانه و صلحی که نگرانی و ترس از جنگ، همه را به مصالحه و یا مسالمت وادار میکند، به عنوان صورتبندی واقعی صلح نیست بلکه از صلحی سخن میگویند که یک احساس و درک و فهم مشترک از مسئله مشترک، طرفین را به گفتوگو دعوت میکند.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه چهارمین ویژگی نسبت میان «صلح و منفعت» و «صلح و مصلحت» است، خاطرنشان کرد: صلحی که منفعت در آن از ارزشهای جهانشمول و بینالاذهانی و همچنین منافع جمعی بیشتر برخوردار باشد نسبت به صلحی که منافع و مصالح گروههای کوچکتر و سطوح خردتر را در برمیگیرد از پایداری بیشتری برخوردار است.
او با بیان اینکه پنجمین مولفه و ضرورت، یک ضرورت سیاسی و بینالمللی است، گفت: ما به سمت پیدا کردن یک سازوکار در جهت ائتلاف برای صلح در برابر ائتلاف برای جنگ حرکت کردهایم. شاید پرداختن به الگوی چندفرهنگی هم از همین جا نشئت گرفته باشد. با این مشخصات اگر بتوانیم در چنین نشستهایی دشمنان آشتی و صلح را طبقهبندی کنیم، راحتتر میتوانیم به خود صلح برسیم.
خانیکی ادامه داد: «آلبرت شوایتزر» از پنج مانع برای صلح سخن میگوید اولین مانع نوع نگاه به انسان به معنی مسئله فلسفی یا انسانشناسانه است. اگر در رویکردهای ما هر انسانی صرفاً با برساختههای اجتماعی و نه با گوهر انسانیاش شناخته شود، مانعی را برای صلح به وجود آوردهایم به این معنا که در جامعه چندفرهنگی مستقیم یا غیرمستقیم بر روی آن به عنوان فرهنگ مسلط (اکثریت) و فرهنگ مغلوب (اقلیت) ارزشگذاری میکنیم.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی دومین مانع از نظر «شوایتزر» را پاس نداشتن فردیت هر انسان یا نادیده گرفتن حرمت و حق هر فرد دانست و گفت: به محض اینکه این واقعیت را به طور نظری یا عملی انکار کنیم و یگانگی یا بیهمتایی فرد انسانی را نادیده بگیریم، مانعی برای صلح ایجاد کردهایم.
او با اشاره به سومین مانع یعنی مسئله مداخله بیش از حد در حیات عمومی انسانها یا سازماندهی بیش از حد نیاز، خاطرنشان کرد: یکی از بحثهای جدید، مسئله نسبت تغییر یا طراحی رفتار با صلح است. جامعه و انسان صلح آمیز، محصول نوعی سیاستگذاری رفتاری یا سامان دادن به رفتار انسانها است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه ادامه داد: در آموزش، شاهد این مسئله هستیم که سعی میکنیم کودکان مستعد را که عملاً چندفرهنگی و تفاوت را پذیرفتهاند، با یک نظام آموزشی غلط به صورت واحدی دربیاوریم. مثلاً در کلاسهای کنکور همه تلاشها بر این است که دانشآموزان یک رشته خاص خوانده و در یک دانشگاه خاص قبول شوند، در غیر این صورت به نظر میرسد که چیزی از دیگران کم دارند. این همان دستکاری است که نظام آموزش و پرورش رسمی را دچار سردرگمی و آشفتگی میکنیم.
خانیکی مانع چهارم را بیخبری از همسرنوشتی همه افراد و جوامع دانست و گفت: به این موضوع هم میتوان در نظامهای چندفرهنگی توجه کرد، یعنی جوامع چندفرهنگی در درون خود دارای پیوستگیهایی هستند اما عدم درک و همچنین غفلت از این گستره و عمق همسرنوشتی، رفتن به سمت صلح را ممکن نمیکند. اگر در جامعه چنین حسی به وجود آید که هر جا جامعه در مخاطره قرار میگیرد کل صلح در جهان به خطر میافتد نسبت به اینکه غرق در صلح شویم تفاوتی جدی است.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی با بیان اینکه مانع پنجم بیاعتمادی متقابل است، اظهار کرد: بر طبق آن چیزی که ما امروز از سرمایه اجتماعی که پایه اصلی آن اعتماد است صحبت میکنیم به میزانی که بیاعتمادی متقابل وجود داشته باشد و وزنههایی نباشد که ما را به لحاظ عملی، نظری، آموزشی و مهارت نیازمند یکدیگر کند، به غیریتسازی منجر میشود.
علیرضا صادقی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه و پژوهشگر صلح و مطالعات چندفرهنگی در ادامه با بیان اینکه سه مفهوم (چندفرهنگی، صلح و عدالت اجتماعی) را به جهت نظری، عملی و امکان وقوع نمیتوان جدا فرض کرد، گفت: این سه مفهوم از نظر تبیین نظری، امکان وقوع به هم وابسته هستند. بررسی هر یک بدون دیگری موجب فاسد شدن مفهوم میشود لذا زمانی میتوان از عدالت حرف زد که مفهوم چندفرهنگی را مطرح کرد.
او ادامه داد: عدالت اجتماعی به جهت امکان وقوع بعد از صلح قرار میگیرد و صلح پیشنیاز عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی مقدمه تحقق آمال شهروندی است و در نهایت همه اینها موجد و موجب توسعه میشوند.
صادقی با اشاره به اینکه تنوع و تکثر فرهنگی، کثرتگرایی فرهنگی و چندفرهنگی مفاهیمی است که همگی به یک مفهوم به کار رفته است، تصریح کرد: چندفرهنگی عبارت است از حضور چند فرهنگ نسبتاً متفاوت به هر دلیل در کنار یکدیگر. این چندفرهنگی در همه کشورها و در ایران با قومیتهای مختلف وجود دارد که فقط سطح آنها متفاوت است.
او گفت: هدف چندفرهنگی ایجاد اتحاد و نه افتراق و انتزاع، میل به زیست بدون تنش همراه با احترام به افراد فرهنگها، میل به کثرت و نه تجزیه است. صحبت از چندفرهنگی، صحبت از پتانسیلها و وفور نعمتها تعدد فرهنگها است.
صادقی با بیان اینکه برای چندفرهنگی، مولفههای مختلفی ذکر شده است، خاطرنشان کرد: هویت فردی و جمعی، جنسیت، تاریخ، مشاهیر، زبان، دین و نژاد از جمله مولفهها هستند و برخیها اقتصاد و جغرافیا را نیز اضافه کردهاند. با خلاصه همه اینها در ادبیات چندفرهنگی به کلمه ضد تبعیض نژادی میرسیم.
او ادامه داد: معمولاً در ادبیات چندفرهنگی سه طیف تحمل، شوق یادگیری و احترام وجود دارد که طیف افتخار را نیز در کنار آنها قرار میدهم به عبارتی مفهوم چندفرهنگی را در یک طیف چهار سطحی طبقهبندی میکنم.
او با بیان اینکه صلح در مقابل جنگ مطرح است و به معنی رسیدن به نوعی هماهنگی در تمامی سطوح فعالیتها و تلاشهای انسانها است که به تعبیری به آن صلح پایدار میگویند، اظهار کرد: اساساً دو نوع صلح از جمله صلح منفی به معنی نبود جنگ و مخاصمه و صلح مثبت یعنی استقرار حقوق بشر و رعایت قوانین دموکراسی داریم.
پژوهشگر صلح و مطالعات چندفرهنگی افزود: با این اوصاف جایگاه صلح مثبت بالاتر از صلح منفی است بیآنکه از ارزش صلح منفی کاسته شود، ارزش صلح مثبت همتراز با شهروندی است. دموکراسی و حقوق بشر، حفظ فرهنگها، جهان وطنی، خود و دیگران، حفاظت محیط زیست و معنویت از جمله مولفههایی هستند که یونسکو برای حقوق صلح مطرح کرده است.
او در ادامه با اشاره به اینکه عدالت، مفهومی است که متضمن مفاهیمی چون انصاف و احترام به حق و حقوق اشخاص است، خاطرنشان کرد: برخی عدالت را یک امر سیاسی- اخلاقی و برخی آن را یک نیاز طبیعی میپندارند و همچنین برخی آن را در اقتصاد خلاصه کردهاند. به همین خاطر است که آن را به عدالت توزیعی، تکالیف دولت در برابر مردم و عدالت رویهای تقسیمبندی کردهاند.
صادقی با بیان اینکه این نوع تعریف از عدالت را نوعی تقلیلگرایی در فهم و عمل عدالت میدانند، گفت: از نظر من عدالت یک مفهوم بینالاذهانی است که حتی میتواند ریشه در فرهنگ داشته باشد و عدالت را یک امر فرهنگی قلمداد کنند.
او تصریح کرد: عدالت اساس مشروعیت حاکمیت و مبنای توجه به ضرورت آن در همه جای این دنیای جدید است. در این رویکرد عدالت به جای اقتصاد برابری فرصتها و پذیرش شایستگیها و به جای احساس بیگانگی، تقدیرگرایی است.
استاد دانشگاه علامه ادامه داد: برای این سه مفهوم دو نوع ارتباط مفهومی از جهت هدف و امکان وقوع در نظر گرفتم. با ملاحظه هر سه مفهوم میتوان اشتراکات مهمی از مولفههای هر سه مفهوم پیدا کرد اما برخی نیز متفاوت هستند.
صادقی اشتراکات مفهومی بین این سه مفهوم را این چنین برشمرد: درک هویت من و دیگری، روا داری، کرامت انسانی، شنیدن صداهای متنوع، فرصتهای گفتوگو و ضد هر گونه تبعیض.
او افزود: از نظر من تا زمانی که مفهوم چندفرهنگی در ایران جا نیفتد و فکر مثبت، احترام، شوق و افتخار به فرهنگهای متعدد به وجود نیاید، نمیتوان از شهروندی و توسعه سخن گفت. فرهنگ و ارزش چندفرهنگی به این معنا است که همه قابل احترام هستند و کاری به دین، قومیت و زبان آنها نداشته باشیم.
صادقی تصریح کرد: ما کلمهای به نام اقلیت نداریم. کردها، فارسها، ارامنه و ... همه انسان هستند و ما نمیتوانیم بین آنها تبعیض قائل شویم. میتوانیم بگوییم تعداد یکی بر دیگری بیشتر است اما نمیتوانیم مفهوم اقلیت را به کار بریم چراکه فرهنگ اقلیتپذیر نیست.
صادقی با بیان اینکه برای دستیابی ایران به چندفرهنگی باید اتفاقاتی بیفتد،گفت: هویت واقعی و چندگانه، تاریخ بدون حذف، مشاهیر بدون حذف، هنر و ادبیات و رسانه، عدم نفرتپراکنی به اقوام و ادیان، آشنا کردن فرهنگهای متکثر، عدم ممنوع شدن مردم و فرهنگها، اسامی و عنوانها، شنیده شدن انسانهای عادی و زبان از جمله اتفاقهایی است که باید در ایران روی دهد.
او در پایان تاکید کرد: فرصت چندفرهنگی در مقابل جامعه چندفرهنگی قرار دارد. جامعه میتواند چندفرهنگی باشد اما اگر فرصت چندفرهنگی نداشته باشد متکبر میشود.
در ادامه این نشست، خلیل میرزایی، مؤلف و استاد جامعهشناسی با اشاره به اینکه امروزه با نگاه به نقاط مختلف جهان، شاهد بروز جنگها حول محور فرهنگها به ویژه جنبه اعتقادی آن هستیم، اظهار کرد: جنگهای داخلی در کشورهای عقبمانده، در حال توسعه و کشورهای چندفرهنگی و چنددینی، رایجتر است.
این استاد جامعهشناسی با بیان اینکه پرسش یا مسئله اساسی این است که «آیا در یک جامعه چندفرهنگی، عدالت اجتماعی و صلح امکانپذیر است یا خیر؟ و ایران چه وضعیتی دارد و در آینده چه وضعیتی خواهد داشت؟» گفت: ما شاید بتوانیم از تجربه برخی از کشورها از جمله لبنان استفاده کنیم.
او ادامه داد: برای مثال اگر لبنان را به عنوان یک کشور چندفرهنگی در نظر بگیریم، یک راه رسیدن صلح در لبنان کنونی در نظر گرفتن عدالت اجتماعی و توزیع قدرت بین فرهنگهای مختلف بود. البته در لبنان تاکید بر روی مذهبها یا دینهای گوناگون نیز است.
مولف و استاد جامعهشناس راهحل دوم را «حذف عوامل تبعیض از قانون و اجرا» دانست و گفت: بسیاری بر «سکولاریسم» به عنوان یک راهحل استناد میکنند و اینکه هر آنچه که موجب تبعیض میشود از قبیل جنسیت، مذهب و نژاد باید از قانون کنار گذاشته شود.
او ادامه داد: با به میان آمدن بحث فرهنگ به این نتیجه میرسیم که اعتقاد و باورها که بیشتر نیز در دین متجلی میشوند اگر چه تنها عامل جنگ چندفرهنگی نیستند اما یکی از مهمترین و شاید اصلیترین عامل بروز آن هستند.
میرزایی با بیان اینکه زلزله اخیر به رغم اینکه آسیبزا بود اما درسهای مهمی به ما داد، اظهار کرد: این حادثه به کردها گفت که بهترین حامیان آنها مردم ایران هستند. به ایرانیان گفت که آنها به رغم تسلطگرایی کاذب میتوانند مجدداً انسان باشند و به حاکمان گفت که اگر اعتماد خدشهدار شده خود را ترمیم نکنند مردم در کنار آنها نخواهند بود.
او در جمعبندی سخنان خود گفت: در کشور ما دو مفهوم «ایرانیت» و «انسانیت» میتواند به موجب سرمایه اجتماعی، ایجاد صلح کند. وقتی کمکها از طرف مردم ارائه میشدند شبکههای اجتماعی پر از پیامهای گوناگونی از قبیل «لطفاً این کمکها را به ایرانیها برسانید نه کشورهای دیگر» بود.
رئوف آذری، فعال صلح به بیان انتقاد خود از بحثهای ارائه شده در نشست پرداخت و گفت: در این نشست، مایه بیشتر صحبتها در مورد صلح، احساسات بود و جوهره صلح نادیده گرفته شد. فرض کنید اکنون آمریکا و شوروی سالها است که در صلح هستند پس این همه کشتار در جهان از کجا نشئت میگیرد.
این شهروند سردشتی با بیان اینکه سوال اساسی این است که «چرا بیرحمانهترین و وحشیانهترین رفتار غیرانسانی از موجودی مثل انسان سر میزند» گفت: در صورت برقراری صلح، آسیبهای اجتماعی و خشونتهای داخل جامعه برطرف نمیشود و باید راهحلی ارائه شود.
آذری ادامه داد: ما هنوز تعریف صلح را نتوانستهایم ارائه دهیم و بحثهای این نشست بیشتر جنبه پولتیک دارد در حالی که بحث من یک بحث علمی است، اینکه جنگ چگونه آغاز میشود. حتی دورنمای راه ورود به مسئله صلح ارائه نشده است.
خلیل میرزایی در ادامه گفت: من فکر میکنم که در پژوهشهای کیفی یک اصل اساسی داریم و آن این است که فارغ از تشابهها، تفاوتهایی وجود دارد که ما باید به آنها نگاه کنیم. در این پژوهشها میگویند که هر مورد به نوبه خود منحصر به فرد است. نسخههای کلی که ما جامعهشناسان مطرح میکنیم باید در کنار آن زیرشاخهها قرار بگیرند و بتوانند پاسخگو باشند.
گفتنی است که پایان این نشست با پرسش و پاسخ اعضای حاضر همراه بود.