اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به شخصیتهایی که شریعتی از آنها الهام گرفته است، گفت: «ابوذر» برای شریعتی سمبل مبارزه با استضعاف اقتصادی یا استثمار، استضعاف سیاسی یا استبداد و استضعاف منابع ملی یا استعمار است. علاوه براین، خشمی ملایم و مقتدرانه عاری از غضب، تلخی و کینه در آموزههای شریعتی نسبت به مظالمی که به انسانهای مظلوم روا رفته و میرود، وجود دارد.
به گزارش خبرنگار عطنا، همایش سمپوزیوم علمی «اکنون، ما و شریعتی» با حضور استادان دانشگاه، چهارشنبه و پنجشنبه اول و دوم آذرماه در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد که در پنل ششم این همایش با محوریت «بازسازی سوسیالیسم و نقد نئولیبرالیسم» یوسف اباذری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا و آرمان ذاکری سخنرانی کردند.
در این همایش حسین راغفر، اقتصاددان با توجه به موضوع خود «شریعتی و پاسخ به آینده»، گفت: تلاش من ارائه تصویری از بصیرت اقتصاد جهانی در آینده است.
او با اشاره به برخی آموزههای شریعتی ادامه داد: نخستین این آموزهها، وارد کردن روش نقادانه شناخت پدیدههای اجتماعی به گفتمان روشنفکری دینی است. اینکه چگونه میتوان بر آموزههای دینی و نقادانه اندیشید و همزمان به آینده امیدوار بود و در ورطه نیستی سقوط نکرد.
راغفر با بیان اینکه درس دیگر شریعتی این است که زندگی سراسر مبارزه است، اظهار کرد: این مبارزه از استثمار انسان از انسان آغاز شده و ثروتاندوزی و سرمایهداری آن را ایجاد و سپس از آن تغذیه و در نهایت رشد میکند. خشمی ملایم و مقتدرانه عاری از غضب، تلخی و کینه در آموزههای شریعتی نسبت به مظالمی که به انسانهای مظلوم روا رفته و میرود، وجود دارد.
در شرایط کنونی ٨٧,٥ درصد کل ثبتنامهای دانشگاههای کشور پولی است.
او افزود: شریعتی میکوشد تا انسانها را کارسازان جهان خود کند که به این منظور باید به تغییر جهان بپردازند اما اغلب مردم قربانی نظامهای خودکامه و سیاستهای اجتماعی و اقتصادیاند و به همین دلیل تبدیل به موجوداتی کارپذیر شدهاند.
این اقتصاددان ادامه داد: دولتهای خودکامه، اصحاب قدرت و ثروت معمولاً دوست ندارند که فرودستان از آزادی و برابری سخن بگویند، از عباراتی مثل مردمسالاری استفاده کنند، توزیع نابرابر داراییها را مورد پرسش قرار دهند و خواهان شرکت در فرآیند سیاسی شوند. شریعتی کوشید تا با آگاهیبخشی به ویژه به طبقات میانی جامعه آنها را قادر به کشف جهانی که متعلق به خود آنها و نه متعلق به طبقه مسلط است، کند.
او با بیان اینکه شریعتی متأثر از شخصیتهای گوناگونی است، گفت: مهمترین این شخصیتها خاندان اهلبیت بهویژه حضرت علی(ع) هستند. این حضرت نقش بسیار تعیینکنندهای در آموزههای او دارد. آنجا که میگوید «هر که علیوار زندگی کند، کار کند، سخن بگوید و بیندیشد نمیتواند از سرنوشت محتوم علیوار بودن خارج شود، به هر نسبتی که از علی پیروی کنید به همان نسبت با دشمنان علی در طول تاریخ مواجه خواهید شد یکی مظهر سیاست زور، یکی مظهر اقتصاد زر و یکی مظهر مذهب تزویر است».
راغفر از دیگر شخصیتهای مؤثر بر شریعتی را ابوذر دانست و خاطرنشان کرد: ابوذر برای شریعتی سمبل مبارزه با استضعاف اقتصادی یا استثمار، استضعاف سیاسی یا استبداد و استضعاف منابع ملی یا استعمار است. لذا ابوذر با ثروتاندوزی که ریشه همه استضعافها است میجنگد تا مستضعفین را به طور بنیادی از همه عیبها آزاد کند.
او ادامه داد: شریعتی سرمایهداری ایرانی را نوعی بورژوازی بازاری قرن هجدهمی اروپا ارزیابی میکند که هیچگونه شباهتی با آن ندارد. چون بازار امروزی فروشنده محصولات غربی است و لذا استقلال کشور از طریق مبارزه با سرمایهداری وابسته و استثمار مردم و استعمار منابع عمومی به کام بیگانه که مولد فقر هستند ممکن میشود.
استاد دانشگاه الزهراء با بیان اینکه شریعتی را میتوان با سهگانه زر و زور و تزویر شناخت، اظهار کرد: شریعتی را همچنین میتوان با سه ویژگی آزادی، عدالت و عرفان معرفی کرد.
او اضافه کرد: اقتصاد جهانی نظامی است که به وسیله تولید جهانی و سرمایهداری جهانی اداره میشود. تولید جهانی از تقسیمات منطقهای اقتصادی بینالمللی استفاده کرده و قوانین یک منطقه را در برابر منطقه دیگر به بازی میگیرد تا کاهش هزینهها، صرفهجویی در مالیاتها، فرار از مقررات ضد آلودگی و کنترل بر نیروی کار این اقدامات را به حداکثر رساند تا در نهایت بتواند از این طریق، ثبات و حمایت سیاسی برای خود فراهم کند.
راغفر با اشاره به اینکه نظام مالی جهانی عملاً به یک شبکه آزاد از مقررات و کنترل دست یافته که به طور شبانهروزی در حال کار است، تصریح کرد: تصمیمگیریهای جمعی نظام مالی در شهرهای جهانی متمرکز است و دولتها نقشی ندارند. دو عنصر تشکیلدهنده اقتصاد جهانی یعنی نظام تولید جهانی و نظام مالی جهانی در تعارض بالقوه با هم هستند.
خشمی ملایم و مقتدرانه عاری از غضب، تلخی و کینه در آموزههای شریعتی نسبت به مظالمی که به انسانهای مظلوم روا رفته و میرود، وجود دارد.
او ادامه داد: تولید جهانی مستلزم یک ثبات مشخص در سیاست و نظام مالی است اما همزمان نظام مالی جهانی در معرض آسیبها و ریسکهای متعددی است. بنابراین بروز بحرانهای جهانی میتواند منجر به بیثباتی نظام مالی جهانی که تاثیرات تعیینکنندهای بر تولید جهانی دارد، شود.
این اقتصاددان تصریح کرد: در عمل هیچ ساختار قدرت یا ساختار سیاسی مشخصی برای اقتصاد جهانی وجود ندارد بلکه یک فرآیند فراملی شکلگیری اجماع در بین حافظان رسمی اقتصاد جهانی برای اداره امور بدون حضور دولتها وجود دارد. این فرآیند، خطوط راهنمای مورد توافق را که مورد حمایت ایدئولوژی جهانی شدن است به وجود میآورد.
او با بیان اینکه دو دسته نهادهای رسمی و غیررسمی به این فرآیند جهانیشدن شکل میبخشند، گفت: بخشی از فرآیند توافق عمومی از طریق مجامع غیررسمی مانند کمیسیون سهجانبه، مجمع سالیانه اقتصادی جهانی در داوس سوییس است اما مجامع رسمی شکلدهنده به این فرآیندهای جهانی از طریق نهادهایی مثل سازمان همکاری اقتصادی توسعه، صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و گروه هفت صورت میگیرد.
راغفر ادامه داد: نهادهای فراملی رسمی و غیررسمی، شبکههای فراملی را به منظور متصل کردن سیاستگذاری از کشوری به کشور دیگر محکم میکنند. به همین دلیل پروژه نئولیبرالیسم یک پروژه جهانیشدن است. نئولیبرالیسم فرآیند مرحله تکاملی لیبرالیسم نبوده و یک فرآیند جهانی است که میتواند همزمان در شاخ آفریقا و نیویورک انجام شود.
او بیان کرد: وقتی که سیاستهای کنونی ایران، سیاستهای نئولیبرالیسم است، دوستان ما اعتراض دارند به اینکه آن دولت نئولیبرال چه دولتی است که این همه حمایتهای اجتماعی دارد. به نظر من بیشترین میزان حمایتهای اجتماعی در دنیا متعلق به نظام اقتصادی آمریکا است ضمن اینکه بازترین و نئولیبرالترین الگوی نظام اقتصاد جهانی نیز است.
راغفر افزود: تاثیر ساختاری این تمرکز نفوس بر سیاستگذاریها را میتوان به صورت بینالمللی کردن دولت مشاهده و تعریف کرد. به این ترتیب دولت عاملی برای تبدیل سیاستگذاریها و اقدامات اقتصاد ملی با مقتضیات تعریفشده از سوی اقتصاد جهانی نیست.
او با بیان اینکه در عصر نئولیبرالیسم، قدرت در درون دولت در نهادهایی که نزدیکترین تماس را با نظام مالی جهانی دارند متمرکز میشود، اظهار کرد: نمونه آنها میتواند دفاتر رئیسجمهوری و خزانهداری، بانکهای مرکزی، وزارتخانههای صنایع و کار و از این قبیل باشد. در دهههای اخیر بحث توسعه با مباحث جهانیشدن به ویژه جهانیشدن با سیاستهای بازار آزاد و با سیاستهای اقتصادی نئولیبرال که سیاستهای حاکم بر دهههای هشتاد و نود بوده آمیخته شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: جهانیشدن حداقل دو معنای متعارف دیگر از جمله ادغام فزاینده کشورهای مختلف در اقتصاد جهانی و همچنین اثرات بهبود بسیار گسترده سامانههای حملونقل و ارتباطات بر جریانهای فرهنگی با جهتگیریهای چندگانه را دارد. این سه معنای جهانیشدن به هم مرتبط اما یکسان نیستند.
او با اشاره به تعریف نئولیبرالیسم، گفت: نئولیبرالیسم به ایدئولوژیای که از سلطه یک مدل بازار با پیشرانه رقابت دفاع میکند، اطلاق میشود. در این آموزه افراد به صورت افراد مستقل، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان عقلایی هستند که اساساً محرک تصمیمات آنها علایق اقتصادی یا مادی است اما این ایدئولوژی چیزی در مورد نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی که مختلکننده اقتصادهای واقعی است نمیگوید.
ابوذر برای شریعتی سمبل مبارزه با استضعاف اقتصادی یا استثمار، استضعاف سیاسی یا استبداد و استضعاف منابع ملی یا استعمار است.
راغفر اضافه کرد: قوانین عرضه و تقاضا به نفع فقرا عمل نمیکند. هدف برنامههای نولیبرالی، کاهش نقش دولت در اقتصاد از طریق کاهش مخارج دولت در خدمات اجتماعی مثل آموزش و سلامت، وارد کردن شهریه و هزینه استفاده از این خدمات، آزادسازی تجاری، کاهش هزینه پول ملی، فروش بنگاههای در مالکیت دولت و مقرراتزدایی از بازارهای مالی و کاری است.
او گفت: در شرایط کنونی ٨٧,٥ درصد کل ثبتنامهای دانشگاههای کشور پولی است. این رقم در آمریکا حدود ٤٨ درصد است، هیچ جای دنیا نئولیبرالیسم به این لجامگسیختگی حرکت نکرده است. میدانیم که نقش آموزش عالی یک نقش تعادلبخشی دارد و اینکه فرصتهای برابر را برای گروههای مختلف اجتماعی برای دستیابی به شغل مناسب باید فراهم کند.
راغفر با بیان اینکه در میانه دهه ١٩٩٠ بانک جهانی اصلاحاتی را در سیاستهای اقتصادی نولیبرالی ایجاد کرد، خاطرنشان کرد: علت آن نابرابریها و تخریبهای بسیار گسترده در کشورهای کانونی یعنی اروپا و آمریکا بود اما تاثیر مخرب آن در کشورهای آفریقایی و آسیایی به شدت زیاد بوده و به همین دلیل اینها به تعدیل سیاستهای تعدیل ساختاری مبادرت کردند.
او ادامه داد: تا امروز این سیاستها در کشور خود ما هم به طور جدی اعمال میشود و آن تغییرات ایجاد شده زمینهای برای آغاز فروپاشی بود آنچه که از آن با عنوان «اجماع واشنگتنی» یا به تعبیر سیاستهای تعدیل ساختاری یا به تعبیر روشنتر سیاستهای اقتصادی نئولیبرال نام برده میشود.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه طراح اصلی سیاستهای ساختاری، فردی به نام ویلیامسون است که به نقد سیاستهای خود در ١٩٩٣ میپردازد، اظهار کرد: ویلیامسون به این میپردازد که این سیاستها چه تاثیر شگرفی بر زندگی فرودستان در جامعه داشته است. وقتی ترَکهایی در رویکرد بازار آزاد پدید آمد، بعضی از اعضای اقتصاددان از جمله آقای ویلیامسون که عبارت «اجماع واشنگتن» را در سال 1989 ابداع کرده بود کوشید این پارادایم را پالایش کند.
او افزود: ویلیامسون همچینین تلاش کرد تا با ظرافت مجموعه سیاستهای بنیادگرایی بازار، نهادهای مختلف را از هم جدا کند، در نتیجه مسئله ایجاد تورهای ایمنی اجتماعی را مطرح کرد اینکه ما از ابتدا باید نظام حمایت اجتماعی را طراحی میکردیم تا کسانی را که در اثر سیاستهای تعدیل ساختاری سقوط میکنند، نجات دهیم.
راغفر ادامه داد: از سوی دیگر گروه دیگری از اقتصاددانان نقاد سیاستهای بانک جهانی، اقدامات نئولیبرالی را به چالش میکشند و معتقد هستند که تلاشهای ویلیامسون ناظر بر تلاش برای نجات اجماع واشنگتنی بوده است که اگر اقتصاد ایران نئولیبرال است چرا دولت حمایتهای اجتماعی و خدماتی ارائه میدهد.
او با بیان اینکه بیشترین میزان حمایتهای اجتماعی و خدماتی در دنیا متعلق به نظام اقتصادی آمریکا است، اظهار کرد: اتفاقا آمریکا اصلیترین الگوی اقتصاد جهانی نیز است میگویند جریان سرمایه، رشد اقتصادی به همراه میآورد و موفقیتهای تاریخی کشورهای ثروتمند ناشی از سرمایهداری است.
راغفر اضافه کرد: لیبرالیسم همهجا میتواند اعمال شود و از تخصیص بهینه منابع صحبت میکند. ادعا دارند که با اتکا به آن میتوان فقر و نابرابری را کاهش داد و برای همه شغل به وجود آورد. حتی پا را فراتر میگذارند و معتقدند محقق نشدن این موارد به کمک نئولیبرالیسم دال بر دخالت دولت در بازار مبنی بر ارائه خدمات، تعیین دستمزد و یا مورد توجه قرار دادن نهادهای صنفی است.
این اقتصاددان با بیان اینکه بنیادگرایی بازاری فقط در سیاست اقتصادی دیده نمیشود و واقعیتهای اجتماعی و سیاستهای فرهنگی را هم تحت تاثیر قرار میدهد، گفت: شهروند یک مصرفکننده است و مالکیت از حقوق بشر مهمتر میشود. تسلط بر روابط انسانی جای تعامل و همکاری را میگیرد. خدمات عمومی، سلامت و آموزش در چشم اینها کالایی عمومی ارزیابی میشود و دولت تنها وظیفه دارد از مالکیت خصوصی و فردگرایی حمایت کند.
او ادامه داد: برخلاف ادعاهای آنها در همه جای جهان نئولیبرالیسم باعث رشد نابرابری، فقر، خشونت، گرسنگی و آسیب اجتماعی شده است. مقرراتزدایی و افول دموکراسی و نابودی محیط زیست تنها بخشی از دستاوردهای این تفکر است.
راغفر تصریح کرد: باید به مفهوم جدیدی از اقتصاد پرداخت که کمتر به تخریب محیط زیست بینجامد و گرایش بیشتری به تامین نیازهای مادی مردم داشته باشد. این امور مستلزم تجدید جهتگیری ارزشهای اساسی اجتماعی است. دولتها زمانی پاسخگو هستند که تحت فشار از جانب شهروندان خود باشند.
او با اشاره به اینکه آینده، عصر امواج تقابل دولتها با ملتهای خود است و مبارزه برای حذف ظلم و نابرابری و تحولات اساسی شکل میگیرد، خاطرنشان کرد: این یک امید و آرزو و خیالپردازی نیست بلکه یک ظرفیت فرهنگی است. نیازهای اساسی مردم باید تامین شود و تاکید بر نیازهای اجتماعی انسان، آموزش، شادی اجتماعی از مهمترین مسائل پیشِروی جوامع انسانی است.
راغفر افزود: باید ارزشها را با جهتگیریهای جدیدی بررسی کرد و شریعتی در این مسیر با نگاه ضداستثماری و طبقاتی خود میتواند مورد توجه قرار گیرد و تغییر شرایط را رقم زند.