وضعیت معیشت دانشجویان نخبه دانشگاهی موضوعی است که از چشم بسیاری از افراد جامعه دور مانده است. روایت تلخی است؛ روایتهای روزگار جوانی و البته سخت آنها ؛ روزگاری که روزی، امید نمیگذاشت به این بدی به آن نگاه کنند و حالا امید، ته کشیده است و کوچک است و بیرمق است و زندگی، رقتبار. این گزارش به وضعیت زندگی نخبگان دارای رتبه های تکرقمی و دورقمی میپردازد.
پدر: کشاورز. مادر: خانهدار. بچهها: زیاد.
خانه: کوچک و بیپناه و «نانخورها» آنقدر هستند که چیزی به «تهران رفته»های دانشجو نرسد.
رتبه: یک. رشته: دکترای علوم سیاسی.
دانشگاه: تهران
رتبه: ٧٠. رشته: شاگرد اول ارشد
مهندسی شیمی. دانشگاه: شریف
رتبه: ١٥. رشته: ارشد فیزیولوژی ورزشی. دانشگاه: تهران
رتبه: ١٣. رشته: بیومکانیک ورزشی.
دانشگاه: تهران
رتبه: یک. رشته: ارشد مهندسی نفت.
دانشگاه: امیرکبیر
رتبه: ٤. رشته: ارشد اکوهیدرولوژی.
دانشگاه: تهران
رتبه: ٦. رشته: ارشد اکوهیدرولوژی.
دانشگاه: تهران
و ترس از آبرو، «نام» را پنهان میکند. نامهای دانشجوهای نخبهای که هر کدام یک روز از شهری به تهران آمدند با رتبههای برتر، به دانشگاههای برتر رفتند، برتر ماندند و زندگی در ادامه، برترشان نکرد. شاگرداولهای دانشگاههای ایران، خیلیهایشان حالا تنها و درماندهاند و شب که میآید، فکر روزهای بعد، خواب را از چشمهایشان میدزدد. کار هم خودش را از آنها میدزدد، خانه و زندگی هم، خانوادههای فقیر روستاهای دور هم و بعد تمامشدن مهلت خوابگاه است و سایه جریمه که خودش را به تمامی و با همه زورش، پهن میکند روی اندامهای باریک و البته درماندهشان.
اینها روایتهای روزگار جوانی و البته سخت آنهاست؛ روزگاری که روزی، امید نمیگذاشت به این بدی به آن نگاه کنند و حالا امید، ته کشیده است و کوچک است و بیرمق است و زندگی، رقتبار.
«من متاهلم. من و همسرم در مراحل پایین هرم مازلو ماندهایم. هرم مازلو میدانید یعنی چه؟ یعنی همان هرمی که مرحله اولش، نیازهای زیستی انسان است و چهار مرحله بعد به خودشکوفایی میرسد. من و همسرم هیچوقت به خودشکوفایی نمیرسیم. وقتی آدم رانده و مانده دو قران پول است، برای اینکه هر روز شکمش را سیر نگه دارد، چطور به خودشکوفایی برسد؟ چطور احترام داشته باشد؟ واقعیت این است که ادامه تحصیل ما فقط برای خوابگاه متاهلی است.
من و همسرم در یک اتاق ٢٥ متری در خوابگاه زندگی میکنیم و اگر این اتاق را از ما بگیرند، جایی نداریم که زندگی کنیم. دانشگاه به ما ٥ ترم خوابگاه میدهد و هر چه بیشتر بمانیم از ما جریمه میگیرند. حرف من این است که چرا باید وضعیت خوابگاههای ما اینطور باشد؟ دانشگاه تهران بعد از آستان قدس، دومین موقوفات را دارد. از طرف دیگر طبق قانون باید خوابگاههای متاهلی را زیاد کنند؛ مثلا برای سربازی متاهلها گفتند محل خدمتشان باید شهرشان باشد، در همان آییننامه بحث خوابگاههای متاهلی هم مطرح است اما دانشجوها واقعا مشکل دارند.
من و همسرم که دانشجوی کارشناسی است، به زور و زحمت توانستهایم به طور پارهوقت در آموزشگاههای درجه چند، چندساعت تدریس کنیم؛ ولی درآمد ماهانه هردومان به ٨٠٠ هزار تومان هم نمیرسد. اصلا نمیتوانیم پولی پسانداز کنیم که بتوانیم وقتی از خوابگاه بیرونمان کردند، جایی برای خودمان دست و پا کنیم. با هم رفتیم محلههای دروازه غار و شوش، دیدیم آنجا هم نمیتوانیم حتی یک خانه ٤٠ متری اجاره کنیم.
موضوع اصلی اصل ١٠ قانون اساسی هم بحث خانواده است. خب این قوانین الان کجا هستند؟ چرا به کمک ما نمیآیند؟ من و همسرم که دانشجوی کارشناسی است، به زور و زحمت توانستهایم به طور پارهوقت در آموزشگاههای درجه چند، چندساعت تدریس کنیم؛ ولی درآمد ماهانه هردومان به ٨٠٠ هزار تومان هم نمیرسد. اصلا نمیتوانیم پولی پسانداز کنیم که بتوانیم وقتی از خوابگاه بیرونمان کردند، جایی برای خودمان دست و پا کنیم. با هم رفتیم محلههای دروازه غار و شوش، دیدیم آنجا هم نمیتوانیم حتی یک خانه ٤٠ متری اجاره کنیم. خب وقتی پسانداز نداریم، پولمان کجا بود؟ الان قرارداد خوابگاه تمام شده ولی ما هنوز به زور نشستهایم و باید هم به دانشگاه و هم به صندوق رفاه دانشجویان جریمه پرداخت کنیم. شنیدهام جدیدا دولت به دانشجوهای دکتری وام میدهد ولی بازپرداختش مثلا ماهی ٦٠٠ هزارتومان است، خب این را هم ما نمیتوانیم پرداخت کنیم. در خوابگاه ما بچههایی هستند که وضعشان خیلی بد است. من وضعم در برابر آنها خیلی خوب است. اگر ما را بیرون كنند، جایی نداریم برویم؛ نه پدرم سرمایهدار است نه کس دیگری هست که به ما کمک کند. در این چند سالی که ازدواج کردهایم حتی یک نفر هم از شهرمان به اینجا نیامده؛ چون جایمان کوچک است و رویمان نمیشود، کسی به اینجا بیاید.»
«نام من سینا پورابراهیمی است. بله، اسمم را در گزارش بیاورید حتما. ٢٩ سالهام. اهل سیرجان؛ شاگرد اول رشته مهندسی شیمی در دانشگاه شریف، با معدل ١٨. الان در اتاق ٢٤ متری یک پانسیون که ٨ نفره است زندگی میکنم با مردان مختلفی که یکیشان ٤٠ ساله است، یکیشان پیکموتوری و هر یک به کاری مشغول. برای پانسیون ماهانه ٢٨٠ هزار تومان اجاره میدهم. بعد از این همه درس خواندن، نمیتوانم به خانه برگردم و آیینه دقشان بشوم. بگویم بعد این همه سال درس خواندن در بهترین دانشگاه، حالا برگشتهام که بیکار بنشینم ور دلتان. در شهر ما هیچ کاری هم نیست. خانوادهام هم پولی ندارند که به من بدهند. مجبورم هرطور که هست اینجا بمانم تا شاید کاری پیدا شود. برای صرفهجویی در هزینهها، روزی یک وعده غذا میخورم و بقیهاش یکطوری خودم را سیر نگه میدارم؛ همان یک وعده را هم که میخورم، نیمرو و املت است. سال ٩٣ ارشدم تمام شد. تا اردیبهشت ٩٤ که بروم خدمت، جایی نمیتوانستم کار کنم. در آن ٨ ماه مقاله مینوشتم برای مجلههای معتبر خارجی. بعدش رفتم خدمت و از طرح نخبگی استفاده کردم. ٩ ماه کسر خدمت خوردم. بعد از آن دنبال کار گشتم. الان دو مقاله آیاسآی دارم. هرچه دنبال کار گشتم، پیدا نشد. شرکتها «بیزینسمن» میخواستند با حقوقهای خیلی کم. بعدش تصمیم گرفتم که اپلای کنم و بروم آمریکا، امتحان تافل دادم و بهترین نمره را گرفتم اما نتوانستم ویزا بگیرم. بعدش با خودم گفتم تهران بمانم و دنبال کار بگردم، قرارداد خوابگاه هم تمام شده بود.
در این سن و سال هم پساندازی نداشتم که بتوانم جایی را اجاره کنم. من همه عمرم را درس خواندهام. همه وقتم را برای تحقیق و تزم گذاشتهام. گواه حرفم هم مقالاتی است که در ژورنالهای مختلف چاپ کردم. از اردیبهشت تا مرداد امسال، کل درآمدم زیر یک میلیون و ٥٠٠ تومان بوده و یک روز بیمه برایم رد نشده است. قبل از اینکه ترجمه کنم به موسسات تدوین پایاننامه میرفتم و برای دانشجوها پروژه انجام میدادم. بعدش دیگر از این کار بدم آمد، از اینکه بروم انقلاب و پروژههای دانشجوهایی را انجام دهم که پول و پارتی دارند و در دانشگاههای آزاد درس میخوانند. کسی مثل من پروژه را به نحو احسن انجام میدهد با ٢٠٠ هزار تومان و آنها به راحتی استفادهاش را میکنند. دیدم این کار، جفاکردن به خودم است. الان خیلی دنبال کار میگردم ولی یا پیدا نمیشود یا غیرمرتبط است یا با حقوق ٩٠٠ هزار تومان است یا ٦٠ میلیون سفته میخواهد. به شرکتهای مختلف هم برای مصاحبه رفتهام، نمره کامل هم گرفتهام ولی جوابی ندادهاند. کارهای مرتبط با مهندسی سخت پیدا میشود، معمولا کار فروش است که همان کار بازاریابی است. من این همه درس خواندهام در بهترین دانشگاه ایران، حالا بروم بازاریاب شوم؟ الان کار ترجمه انجام میدهم، ماهی ٦٠٠ تا ٧٠٠ هزار تومان درمیآورم و اگر کم بیاورم از دوستانم قرض میکنم. از خانواده نمیتوانم بگیرم، آنها توان مالی ندارند. جالب است که معمولا کسانی درس میخوانند که خانوادهشان استطاعت ندارند و آیندهشان را در درس خواندن میبینند؛ نمیدانند که آینده برای کسانی مثل ما چیزی ندارد، امیدی برای ما نیست. الان اگر وام هم به ما بدهند، بلاعوض نیست و خب، از کجا بیاوریم قسطش را بدهیم؟ خلاصه کلام اینکه از کار کردن در ایران ناامید شدهام و میخواهم دوباره برای خروج از ایران اقدام کنم.»
«فرقی نمیکند اسم من چه باشد؛ حمید، مجید یا سعید. بدبختی که اسم ندارد. اهل همدانم و متأهل. با همسرم در خوابگاه متأهلی زندگی میکنیم، در یک اتاق ٢٥ متری. ٥سال میشود ازدواج کردهایم. همسرم خانهدار است. در دانشگاه ما از ترم دوم به ما خوابگاه میدهند و کلا بیشتر از ٣ترم خوابگاه شاملمان نمیشود. هرچه بیشتر بمانیم، بعدش جریمه میکنند، الان من دو ترم است که در جریمهام. ما جایی را نداریم که برویم. اگر به همدان هم برگردیم باید در خانه کوچک پدر و مادرمان زندگی کنیم. بیرون خوابگاه هم نمیتوانیم جایی را اجاره کنیم حتی در پایینترین نقطه تهران. نسبت به آن رهنی که میخواهند، من پساندازی ندارم، من یک دانشجو هستم، نمیتوانم خانه رهن کنم. خیلیها را میشناسم که به خاطر نداشتن پول پیش، پایان نامهشان را نگه میدارند تا لااقل جایی داشته باشند. همین الان هم دانشجوهایی مثل ما در صف خوابگاهند که بیایند داخل. ما هم در صف بودهایم. الان در یک شرکت بیمهای کار میکنم یا یک کار غیرمرتبط به رشته تحصیلیام، با حقوق وزارت کار. نزدیک ٦ ماه پیش میخواستم خانه بگیرم، هر بانکی رفتم برای وام، پول سپرده میخواستند که وام دهند. ضامن میخواستند، من هیچکدام اینها را ندارم. الان برای خرید مسکن، برای مسکن اولیها وام گذاشتهاند ولی برای کسانی که میخواهند خانه اجاره کنند، هیچ طرحی نیست. بزرگترین سوالی که در ذهنم وجود دارد این است که بعد خوابگاه چه کنم؟ اینجا کار دارم ولی وقتی خوابگاه را بگیرند، کجا بمانم که بتوانم کار کنم؟ خانوادهام هم نمیتوانند به ما کمک کنند. پدرم کشاورز است و مشخص است وضعیتش چطور است، از قدیم گندم میکارد و خودتان میدانید که وضع گندم چطور است؛ هر سال قیمت فروش هر محصولی بالا میرود ولی گندم نه. پدرم در خانه ٣پسر دانشجو دارد و ٢دختر دانشآموز، من چه انتظاری میتوانم از او داشته باشم؟ سوال من این است که چرا وقتی سالهاست در ایران شعار تشکیل خانواده میدهند، هیچ حمایت خاصی از کسانی که تازه ازدواج میکنند وجود ندارد؟»
«من و همسرم در یک اتاق ٢٠ متری در خوابگاه متأهلی زندگی میکنیم. دانشگاه در کارشناسیارشد، ٣ ترم خوابگاه میدهد و در دکتری ٧ترم. من الان ترم چهارم هستم و به این دلیل که مجبور بودم برای پول درآوردن، کار کنم، نتوانستم پایاننامهام را تمام کنم و پنج ترمه میشوم. فعلا در تابستان اجازه دادهاند که در خوابگاه بمانیم و گفتند اگر بعدش نروید جریمهتان میکنیم. چند وقت دیگر باید یکمیلیون و نیم به دانشگاه و یکمیلیون و نیم جریمه به صندوق رفاه دانشجویان بپردازیم، یعنی روی هم ٣میلیون تومان. ماندهایم که پول را از کجا بیاوریم. آن وقتها معلم پاره وقت در یک آموزشگاه بودم اما بعدش گفتند دیگر نیازی به تو نداریم. الان جایی کار نمیکنم و خانوادهام با بدبختی از اصفهان ماهی ٥٠٠هزار تومان برایمان میفرستند. زندگی ما با کمترین امکانات و با حداقلها میگذرد. خیلی وقتها مجبوریم وسایلمان را بفروشیم تا بتوانیم ادامه دهیم. مثلا همین چند وقت پیش تلفنهمراه همسرم را و یک دوربین عکاسی که از قدیم داشتیم، فروختیم تا از پولش بتوانیم استفاده کنیم. بعد از تابستان مجبوریم برگردیم خانه پدر و مادرمان و بعدش میخواهم برای مهاجرت از ایران اقدام کنم اما تصمیم بر این شده که اگر نرفتم خارج، پیش پدر و مادرم زندگی کنم. دوسال پیش که ازدواج کردیم، شرایط کاری پدر و مادرم خیلی بهتر بود ولی بعدش پدرم سرطان گرفت و حدود ٤٠میلیون تومان هزینه درمانش شد. به همین دلیل حالا دیگر آنها هم پولی ندارند که به ما کمک کنند.»
من رتبه یک ارشد هستم، در کارشناسی رتبهام ٣رقمی بوده و همه جوانیام را درس خواندهام، خب از کجا باید سابقه کار بیاورم؟ وقتی حتی جایی نیست که کارآموزی کنم، چطور برای خودم سابقه کار جور کنم؟ سال آخر تحصیلم در یک موسسه تدریس میکردم ولی آن هم درش بسته شد و هیچ درآمدی نداشتم. به ناچار بعد از فارغالتحصیلی به شهرمان برگشتم و حالا بیکار در خانه پدر و مادرم زندگی میکنم.
«ما دو دوست هستیم؛ دو دانشجوی دختر دانشگاه تهران. یکی اهل ایلام و یکی اهل خرم آباد. از وقتی به تهران آمدیم از خانه پول نگرفتیم چون شرایطش را ندارند. همان روز اولی که آمدیم تهران، خانوادهمان گفتند که ما پولی نداریم به شما بدهیم، حالا اگر میخواهید بروید. پدرهایمان گفتند نرو آخرش هم کار نیست ما هم نمیتوانیم هزینه را بدهیم اما ما به این فکر کردیم که بیاییم تهران و حداقل فشار ما از دوش خانواده برداشته شود. خیلی وقتها برای هزینههای زندگیمان کم میآوریم و از دوستانمان قرض میکنیم. اینطور زندگی کردن خیلی سخت است. ما به جای درس خواندن، دغدغه اصلیمان این است که چطور خرج و مخارجمان را دربیاوریم، به همین دلیل هنوز نتوانستهایم پایاننامهمان را تمام کنیم. پدران ما کشاورزند و چند سالی است که کارشان خوب نیست. دانشجوهایی مثل ما همهاش باید دنبال کار باشند. ما به دلیل وضع بدی که داریم به استادمان اصرار کردیم و او ما را برای کار پاره وقت، یکی دو روز در هفته به یک پژوهشگاه معرفی کرد اما هر چند وقت یکبار میگویند که ما نیازی به شما نداریم و به زور نگهتان داشتهایم. اینجا ماهی ٤٠٠ هزارتومان به ما میدهند. بیمه نیستیم و از طرف پدر، بیمه روستایی داریم، این بیمه را اینجا قبول نمیکنند و هر وقت مریض میشویم با دفترچه دوستانمان دکتر میرویم. ما فکر میکنیم که سیستم آموزشی ما اشتباه است. در دانشگاههای خارج، دانشجویان مستر و دکتری، پول میگیرند از دانشگاه و ذهنشان متوجه تحقیقشان است اما در ایران دانشجو با رتبه خوب قبول میشود و به جای تمرکز، مجبور است برود سر کار.»
معاون دانشجویی وزیر علوم.این وضع را قبول داریم
داستانهای مشابه بسیار است. دانشجویان شاگرد اول فقیر تابهحال بارها با مسئولان دانشگاههایشان درباره وضعیتشان گفتوگو کردهاند و به پاسخی نرسیدهاند. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بهعنوان اصلیترین نهاد اجرایی در امور دانشجویان، افزایش دانشجویان مشغول بهکار و بیپول در دوران تحصیل را چگونه میبیند و این شرایط را تا چه اندازه نتیجه قوانین چند سال گذشته مبنی بر آنچه «پولی شدن آموزش عالی» خوانده میشود، میداند؟ «مجتبی صدیقی» رئیس سازمان امور دانشجویان و معاون دانشجویی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری دراینباره میگوید: «کار دانشجویان اگر مرتبط با رشته و زمینهساز ورود آنها به عرصه کاری کشور باشد، طبیعی و میتواند مفید باشد، این کار به پخته شدن دانشجو برای آینده کمک میکند. اگر بحث تأمین معیشت باشد حتیالمقدور تا جایی که به درس و پیشرفت تحصیلی لطمه وارد نکند باز هم مثبت است. ما بهعنوان مسئولان آموزش عالی با تعریف انواع وامهای صندوق رفاه دانشجویان، تلاش میکنیم حتیالمقدور دانشجویان معیشت خود را داشته باشند که در سالهای اخیر وامها و تعرفهها بالاتر رفته ولی طبیعی است که هنوز با وضع آرمانی فاصله داریم ولی نسبت به گذشته شرایط بهتر شده است.»
او میگوید: «ما الان برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دکتری در ٣سال اخیر شرایط بهتری ایجاد کردیم. دانشجویان دکتری حضورشان در دانشگاه به واسطه معیشت کمتر شده که ما به همین دلیل وام این دانشجویان را ویژه درنظر گرفتیم. الان دانشجویان دکتری که اشتغال رسمی ندارند.»
به گفته او: «بحث آموزش رایگان بر اساس قانون اساسی در حد خودکفایی مطرح شده اما الان حتی دانشجویان روزانه هم چنین مشکلاتی دارند. فضای فعلی کشور پوشش همین میزان را میدهد. تحصیل رایگان در قانون اساسی را میتوان تا حد خودکفایی در نظر گرفت که در دیگر موارد به خود افراد برمیگردد. اگر در چارچوب قانونی بررسی شود، تأمین هزینه روزانه باید رعایت شود که حد خودکفایی رعایت شود و متناسب با شرایط کشور این شرایط را ادامه داد. من قبول دارم که هزینه تحصیل باید تقبل شود و خود دانشجو زمانی که باید هزینه تحصیل خود را فراهم کند، با مشکلاتی روبهرو میشود که این موضوع در وزارت هم مطرح است. در بخشهای غیردولتی الان موسساتی هستند که با دریافت شهریه امکان تحصیل را فراهم میکنند.»
دانشجویان نخبه به دانشجویانی اطلاق ميشود که در بنیاد ملی نخبگان عضو بوده و کد نخبگی دریافت کرده باشند. صندوق رفاه دانشجویان با همکاری بنیاد ملی نخبگان و جهت حمایت از دانشجویان نخبه وام ودیعه مسکن متأهلی حداکثر به مبلغ ٢٥میلیون تومان در تهران و ١٥میلیون تومان در سایر شهرها پرداخت میکند. لازم به ذکر است این وام در کنار وام ودیعه مسکن متأهلی صندوق رفاه قابل دریافت است. ضمنا دانشجویان نخبه همانند سایر دانشجویان میتوانند از ٢١ نوع وام صندوق (تحصیلی، ضروری، شهریه و...) متناسب با نوع (روزانه، نوبت دوم، شهریهپرداز) و محل تحصیل (دانشگاه دولتی، آزاد و غیرانتفاعی) برخوردار شوند. همچنین صندوق رفاه دانشجویان در راستای حمایت بیشتر از دانشجویان استعداد درخشان، مبتکر، ممتاز و نمونه تا سقف دو برابر دانشجویان عادی وام تحصیلی و ضروری به ایشان پرداخت میکند.
صندوق رفاه دانشجویان هیچگونه کمک بلاعوض به دانشجویان پرداخت نمیکند و تمام تسهیلات اعطایی به صورت وام است. بازپرداخت تسهیلات دریافتی به دانشجویان مذکور همانند سایر دانشجویان و پس از فارغالتحصیلی است؛ به طوری که دانشجویان دختر و پسران غیر مشمول خدمت سربازی ٩ ماه بعد از فارغالتحصیلی و دانشجویان پسر مشمول خدمت سربازی دو سال و ٩ ماه بعد از فارغالتحصیلی بدهی خود را در قالب اقساط ٦٠ ماهه پرداخت میکنند و صرفا وام ودیعه مسکن متأهلی به صورت یکجا و بعد از فارغالتحصیلی مسترد میشود.
دانشگاهها و مراکز آموزش عالی ملزم به پرداخت اجارهبهای خوابـگاه به صورت نقدی در ابتـدای هر نیمسال تحصیـلی است. لذا برای نیمسال اول از ابتدای نیمسال (اول مهرماه) تا (١٥ آبان ماه) و برای نیمسال دوم از ابتدای نیمسال (١٥ بهمنماه) تا پایان اسفندماه تخفیف محاسبه شده و برای بعد از تاریخ مذکور مبالغ اجارهبها در صورت پرداختنکردن توسط دانشجو به مبالغ نقدی بدون تخفیف تبدیل ميشوند.
ضمنا برای اعمال جریمه تأخیر با نرخ ١٢درصد، برای پایان نیمسال اول سال تحصیلی، از تاریخ (٢٠ دیماه) و پایان نیمسال دوم سال تحصیلی از تاریخ (١٥ تیرماه) به بعد محاسبه و اعمال میشود. با وجود این مقررات، در سال گذشته با درخواست دانشجویان و دانشگاهها، صندوق رفاه دانشجویان به منظور مراعات حال دانشجویان موافقت کرد که اجاره بهاي خوابگاه و جرايم آن در طول نیمسال یا پایان آن پرداخت شود. همچنین بر اساس بند ١ «دستورالعمل مربوط به اجاره بهای خوابگاههای دانشجویی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی» مندرج در مجموعه قوانیـن صـندوق رفاه دانشجویان: «دانشـجویان بهرهمند از خوابگاههای دانشـجویی متعـهدند که پس از پایان هر سال تحصیلی، قطع ارتباط دانشجویی یا فراغت از تحصیل، خوابگاه محل سکونت دوران دانشجویی را تخلیه کنند. در غیراین صورت از زمان استنکاف موظف به پرداخت ١٠ برابر اجاره بهای خوابگاه بهطور یکجا خواهند بود.
در دو قالب این توسعه وجود دارد: یکی اینکه در برنامه توسعه ٦ ساله اجازه ساخت خوابگاههای متأهلان داده شده است در صورتی که در برنامه پنجم، وزارت علوم از ساخت خوابگاه منع شده بود و برای ساخت خوابگاههای مجردی قانونی تصویب شده که مشوق بخش خصوصی برای ساخت خوابگاه است، به این صورت که به بخش خصوصی در داخل دانشگاه زمین داده میشود و برای ساخت آن بخش خصوصی میتواند زمین وام دریافت کند و صندوق رفاه بین ٥٠درصد تا ١٠٠درصد کارمزد وام را بهعنوان تشویق بخش خصوصی برای سرمایهگذاری در ساخت خوابگاه پرداخت میکند. همانطور که قبلا توضیح داده شد در برنامه ششم بودجهای برای ساخت خوابگاه متأهلی دیده شده است اما تا زمانی که این خوابگاهها ساخته شود، وام کمک رهن متأهلی به دانشجویان متأهل پرداخت میشود.
اعتبار لازم برای پرداخت وام مذکور تأمین شد و با بانک توسعه تعاون نیز تفاهمنامه منعقد شد و تاکنون بیش از ١٥هزار نفر برای دریافت وام ویژه دکتری ثبتنام کردند که از این میان بیش از ١١,٥٠٠ نفر وام قطعی دریافت و مابقی نیز در مراحل تکمیل پرونده و دریافت وام هستند. لازم به ذکر است هیچ مشکلی بابت تأمین اعتبار وجود ندارد.
بسیاری از دانشجویان نخبه متأهل به این دلیل که وقتی برای کارکردن ندارند، قادر نیستند پولی را جمع کنند؛ برای رهن و اجاره یک خانه در تهران، از آن طرف بعد از مدت قانونی خوابگاه از آنها گرفته میشود.
تسهیلات و برنامه برای این دسته از دانشجویان چیست؟
همانگونه که قبلا اشاره شد دانشجویان مذکور علاوه بر وام ودیعه مسکن نخبگان میتوانند از وام ودیعه مسکن صندوق نیز استفاده کنند و پس از پایان تحصیل نسبت به اعاده آن به صندوق و بنیاد اقدام کنند.
شبیه به حرفهای «مهدی پازوکی» را که اقتصاددان است و مدرس دانشگاه علامهطباطبایی، تا به حال خیلیها گفتهاند؛ حتی مسئولان رسمی ایران و دستاندرکاران اقتصاد و وزارت علوم.
او در در اینباره میگوید که در اقتصاد بیمار ایران فارغالتحصیلان دانشگاههای درجه یک مثل شریف، شیراز، تهران، شهید بهشتی و... جذب اقتصاد نمیشوند: «سیستم به کار گرفتن نیروی انسانی ما مریض است و به جای اینکه از نخبگان و دانشجوهای درجه یک استفاده کنند، بیشتر دستگاهها دانشجوهای درجه پنج را میگیرند. دلیلش این است که سیستم اداری ما مریض است و به جای اینکه ضابطه حاکم باشد، رابطه حاکم است. الان مراکز علمی-کاربردی که به وجود آمده مدارک کیلویی میدهند، آدمهای بیسواد میروند در ساعات اداری مدرک میگیرند و میشوند کارشناس و بعد حرف مدیر را خوب خوش میکنند و....» او معتقد است سازمان امور اداری استخدامی نیاز به تحول اساسی دارد: «وضعیت نیروی انسانی قبل از انقلاب خیلی بهتر بود. وضع حال حاضر یکی از مشکلات اقتصادی ایران است و نیاز به اصلاحات ساختاری دارد، نیاز دارد که در مقررات تجدیدنظر شود و از دستاوردها استفاده شود. در ژاپن نخبگان و فارغالتحصیلان از بهترین دانشگاهها وارد امور استخدامی شوند. الان در بریتانیا، ٨٠درصد اعضای هیأت وزیران لیسانس دارند ولی در جامعه ما مدرکگرایی همه کار را میکنند و همه قوانین به نفع مدرکگرایی است. از طرف دیگر نیاز مبرم وجود دارد که سیستم تأمین اجتماعی ما به دانشجویان نخبه و شاگرداول که در وضع بد اقتصادیاند، کمک ویژه و دولت از آنها حمایت کند.»