نویسنده کتابهای جامعهشناسی خودکامگی و جامعهشناسی نخبهکشی، در مراسم رونمایی از کتاب «فهم فرایند تحول اقتصادی» این کتاب را در ادامه آثار «داگلاس نورث» خواند و گفت: «نورث» در اقتصاد تلاش کرد که بداند کدام نظامهای اقتصادی متوقف شدهاند و علت عدم رشد آنها چیست؟ او در پی راهحلی برای بهبود عملکرد اقتصادی جوامعی است که نظام اقتصادی آنها متوقف شده بود.
به گزارش عطنا، نشست «رمزگشایی از معمای تدام توسعه نیافتگی و گشودن افق معرفتی به توسعه» همراه با رونمایی از کتاب «فهم فرایند تحول اقتصادی» اثر «داگلاس نورث» پنجشنبه ۵ مردادماه در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد که علی رضاقلی، نویسنده و پژوهشگر جامعهشناسی و توسعه در آن به سخنرانی پرداخت.
رضاقلی با بیان اینکه تمام مسائلی که «داگلاس نورث» در کتاب «فهم فرایند تحول اقتصادی» مطرح کرده در کتابهای قبلی او نیز وجود داشته است، گفت: تفاوت این کتاب، زوایه نگاه نویسنده و تمرکز او به چند مسئله برای تببین فهم تحول اقتصادی است، برای مثال او در کتاب «ساختار عملکرد اقتصادی» ثبات و تغییر مسئله تحول اقصادی را بیان کرده اما در این کتاب چیدمان او تفاوت دارد و کارهای تحقیقی جدیدی انجام داده که در کتابهای قبلی او نبوده است.
وی با اشاره به اینکه «نورث» در این کتاب با بررسی مسائل ژنتیکی، عصبشناسی و فرآیند یادگیری به بررسی ریشههای تحول اقتصادی در جوامع پرداخته است، اظهار کرد: او با بررسی فرایند یادگیری و تغییرات آن سعی در تبیین ریشههای تحول اقتصادی داشته است و علاوه بر این وجه تمایز دیگر این کتاب از سایر آثار «نورث» پرداختن به مسئله میراث فرهنگی انسانها است.
این پژوهشگر مکتب نهادگرایی افزود: مطالب این کتاب در آثار جامعهشناسان اقتصادی، اقتصاد دانانی که به جامعهشناسی علاقه دارند، کلاسیکها و نئوکلاسیکها نیز به چشم میخورد، برای مثال در کتاب «ساخت اجتماعی و کنش اقتصادی» «ریچارد سوئدبرگ» ریشههایی از تفکر «نورث» دیده میشود.
نویسنده کتابهای جامعهشناسی خودکامگی و جامعهشناسی نخبهکشی، نظریهپردازی و چارچوب نظری قوی این اثر را از ویژگیهای مهم کتاب برشمرد و گفت: این ساختار نظری امکان شناخت دقیق مسئلۀ فهم تحول اقتصادی و توانایی تشخیص نقاط مهم و بیاهمیت را به ما میدهد تا بتوانیم دست به اصلاحات بزنیم. همچنین نویسنده در بخشی از کتاب به مسئلۀ نظم و بینظمی، برآمدن و فرو پاشی شوروی و بهبود عملکرد اقتصادی میپردازد که به نظر میرسد برای تبیین مسائل ایران هم میتواند کاربرد داشته باشد.
وی درباره توضیح «نورث» از مسئله شوروی نیز با اشاره به بخشی از کتاب، اظهار کرد: «شوروی بر پایۀ یک دانش ایدئولوژیک، غیرمنطبق با واقعیت بلکه آرمانگرایانه، نهادها و سازمانهایی را ایجاد کرد و همین سازمانها و نهادها جلوی رشدشان را گرفت؛ یا در واقع نظام را به فروپاشی کشاند زیرا در این نظام اجازه رقابت، اصلاح و سعی خطا وجود نداشت».
رضاقلی با تأکید بر اینکه نظامهایی مانند شوروی ساختاری را طراحی میکنند که معتقدند باید همان ساختار باقی بماند، تصریح کرد: افراد حق انتقاد ندارند و مسئولان میخواهند سرجای خود باشند که در اصطلاح علوم سیاسی به آن پیرسالاری میگویند، سردمداران شوروی بالای 80 سال بودند و توانایی اداره جامعه را نداشتند و کسانی هم که ذینفع بودند اجازه تغییر نمیدادند تا اصلاحات صورت بگیرد که در نهایت با وجود این موانع، شوروی فرو پاشید.
وی افزود: اگر شما شناخت اتوپیایی نسبت به تاریخ داشته باشید و دانشتان را با واقعیت منطبق نکنید تا از طریق آزمون و خطا اصلاح نشود، مانند شوروی نهادهایی درست میشود که در زمان اصلاحات نه تنها به شما کمک نمیکنند، بلکه دست و پاگیرتان میشود.
رضاقلی با بیان اینکه «نورث» این کتاب را با یک اندیشۀ کلیدی ثبات و تغییر جلو میبرد، گفت: البته در عنوان کتاب این ثبات و تغییر با اسم فهم فرایند تحول اقتصادی آمده است و نورث در خاطراتش میگوید، زمانی که میخواستم رشته تحصیلی خود را انتخاب کنم به این فکر میکردم که با داشتن چه علمی میتوانم رنج بشر را کمتر کنم که بین فلسفه، جامعهشناسی و اقتصاد، علم اقتصاد را انتخاب کردم.
این نویسنده و پژوهشگر مکتب نهادگرایی گفت: «نورث» در اقتصاد تلاش کرد بداند، کدام نظامهای اقتصادی متوقف شدهاند، علت عدم رشد آنها چیست؟ او در پی راهحلی برای بهبود عملکرد اقتصادی جوامعی که نظام اقتصادی آنها متوقف شده بود.
وی درباره همین موضوع تصریح کرد: به عقیده نویسنده شما قبل از آنکه بتوانید عملکرد را بهبود ببخشید، باید به فهم فرایند رشد اقتصادی بپردازید سپس باید درکی از پیچیدگیهای تحول نهادی داشته باشید و در اجرای آن تحول، مؤثر عمل کنید.
به عقیدۀ رضاقلی نظریۀ نورث برای ایران از تمام نظریههای اقتصادیاجتماعی دیگر قدرت تبیینی و پاسخگویی بیشتری دارد و میتواند بسیاری از مسائل را حل کند به شرطی که اقتصاد دانان به مدلسازی بومی این نظریه برای ایران بپردازند.
نویسنده کتابهای جامعهشناسی خودکامگی و جامعهشناسی نخبهکشی با اشاره به اینکه «نورث» در این کتاب به بررسی دو عامل میراث فرهنگی و ذخیرۀ دانش برای فهم عملکرد اقتصادی جوامع میپردازد، اظهار کرد: او در کتاب «تغییرات نهادی و عملکرد اقتصادی» میگوید، انسانها نهادها را میسازند تا عدم اطمینان را کاهش دهند، فرض اصلی «نورث» در این کتاب عدم اطمینان در جهان بیرونی ما و بینظمی ذات زندگی ما است و در واقع مخل حقوق مالکیت، اجرای کارآمد قوانین و قراردادها است و در نتیجه فعالیتهای اقتصادی به ویژه تولید را با اشکال روبهرو میکند.
رضاقلی با تأکید بر اینکه «نورث» عدم اطمینان، بینظمی و پویایی اقتصادی را با هم تلفیق میکند، تصریح کرد: ما در ایران چیزی بیشتر از این داریم؛ بینظمی در کشور نزدیک به هرج و مرج است و کسانی که به این مسائل بپردازند باید توجه داشته باشند که این هرج و مرج موجود با عدم اطمینان ذکر شده متفاوت است، در مفروضات «نورث» بحث عدم اطمینان فرض اول است و فرض دوم کاهش عدم اطمینان است که با نهادسازی حل میشود. ما نمونۀ آن را در جوامع قدیم خود داریم و برای مثال در خانههای قدیمی کوبههای زنانه (حلقه) و مردانه (لنگر) داشت تا حریم افراد رعایت و اطمینان ذهنی آنها فراهم شود.
وی در ادامه اضافه کرد: فرض سوم نورث این بود که امر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در هم تنیده است یعنی اقتصاد دانان باید برای فهم مسائل اقتصادی به فهم مسائل اجتماعی و سیاسی هم بپردازند تا بتوانند به شناخت برسند و سپس اصلاحات اقتصادی را انجام دهند. برای مثال در نظام بانکی، قوۀ قضائیه باید مستقل، محکم و خارج از رانتها عمل کند تا بتواند مقابل تخلفات بانکها بایستد.
این پژوهشگر مکتب نهادگرایی با بیان اینکه فرض چهارم نورث این است نهادهایی که ما میسازیم از جهاتی محور انگیزشی یا ضد انگیزشی فعالیتها در جامعه میشوند، گفت: یعنی نهادها به افراد ساختار انگیزشی میدهند و ما را سمت فعالیتهای درست یا نادرست سوق داده یا ارزش و ضد ارزش را شکل میدهند. همچنین به عقیده «نورث» انسان یک موجود تکاملی و در پی کاهش عدم اطمینان و افزایش نظم است.
در ادامه رضاقلی با بیان اینکه آب هیچگاه برای اقتصادانان غربی مسئله نبوده است، گفت: نورث در این کتاب میگوید، آمریکا وابسته به مسیری بود که کمک کرد تا کارها را به سرانجام برساند، در آن زمان نهادهای سیاسی و اقتصادی از بریتانیا در این کشور به جا مانده بود، همچنین عوامل تولید مناسب از زمین غنی گرفته تا نیروی کار و سرمایه را هم در اختیار داشتند.
وی تصریح کرد: آنها مشکل آب نداشتند، در صورتی که در ایران تأمین آب فوقالعاده پرهزینه است و توصیه میکنم اقتصاد دانان سری به قناتها بزنند تا پی به اهمیت مسئلۀ آب در ایران ببرند، در واقع اگر ما ایرانیان با توجه به اقلیممان، علم اقتصاد را درست کرده بودیم حتماً از منابع و سرمایههای مادی صحبت و همه را نسبت به مسئلۀ آب حساس میکردیم.
نویسنده کتابهای جامعهشناسی خودکامگی و جامعهشناسی نخبهکشی یادآور شد: ریچارد فرای، ایرانشناس و استاد دانشگاه هاروارد زمانی گفته بود کسانی که در جنگلهای پرپشت، انبوه و با آب فراوان زندگی کردهاند هرگز قادر به درک چگونگی زندگی، ساکنان فلات ایران نیستند.
وی با اشاره به اینکه به عقیده «نورث» ذهن افراد پوزیتیویستی نیست، خاطرنشان کرد: ذهن با انباشت فرهنگی چالشی که به ارث برده مسائل را میبیند و تفسیر میکند، در نتیجه افراد با مجموعه باورهای انباشتنی و انباشته شده گروهی خود و با توجه به تجربیاتی که در سرزمین خودشان دارند، مسائل را درک کرده و واکنش نشان میدهند.
رضاقلی افزود: اقتصاد دانان جهان با توجه به انباشت فکری و تجربه زیسته خود قادر به تبیین کامل مسائل ایران نیستند و همواره منتظرند ایرانیان دست به کار شده و در قالب این چارچوب نظری مسائل ایران را فهم کنند و دست به اصلاحات بزنند.
وی با بیان اینکه هر فردی با توجه به تجربههایی که در عرصههای مختلف به دست میآورد ذخیره دانش خاصی برای او ایجاد میشود، گفت: تحت مقوله عمل کردن ذهن به این معناست که ذهن شما هیچ زمان با یک موضوع به صورت مستقیم برخورد نمیکند و شما حتماً یک انباشت فرهنگی دارید که دیدهها، شنیدهها و مواردی از این قبیل را با آن تصفیه میکنید در نتیجه صرفاً طرح نظری مسائل اقتصادی به اصلاح منجر نمیشود، بلکه باید خاستگاه فکری خودمان را بشناسیم.
وی در ادامه بیان کرد: «نورث» برای تبیین مسئلۀ میراث فرهنگی در این کتاب میگوید: تمام یادگیری انسان و تجربهاش در زبان، حافظۀ بشر و نظامهای ذخیره نمادها و نشانهها شامل باورها، افسانهها، اسطورهها و شیوه انجام امور تجسم پیدا میکند، بنابراین اگر فردی زبانی را بشناسد میتواند بسیاری از مسائل جامعه و پیچ و خمهای سیاسی را درک کند.
رضاقلی با اشاره به وضع خروجی دانشگاهها و عدم اشراف دانشآموختگان به مسائل کشور، گفت: «کسانی که در حال حاضر به تحصیل علم اقتصاد میپردازند اطلاعاتی راجع به اقلیم کشور، وضع مراتع و آبخیزها، جمعیتشناسی کیفی کشور و روششناسیهای تحول اقتصادی ندارند.»
این استاد مکتب نهادگرایی در پایان یادآور شد: بهتر بود مقدمۀ کتاب با توجه به مسائل ایران نوشته میشد تا خواننده بهره بیشتری ببرد و ارجاعات مقدمه نیز در پایان کتاب قرار داده میشد.