عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با اشاره به اینکه بازار آزاد رها در بین سیاستگذاران جامعه، مدافعان سرسختی دارد، گفت: ما باید ابتدا بسترهای بازار آزاد را فراهم کنیم و از سوی دیگر بازار آزاد رها در هیچجای دنیا خود را موردی موفق نشان داده است که ما مورد دوم آن باشیم.
به گزارش عطنا، نشست «رمزگشایی از معمای تدام توسعه نیافتگی و گشودن افق معرفتی به توسعه» همراه با رونمایی از کتاب «فهم فرایند تحول اقتصادی» اثر «داگلاس نورث»، پنجشنبه 5 مردادماه در مؤسسه مطالعات دین و اقتصاد برگزار شد.
در این نشست، حسین راغفر، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه نهادها توسط انسان تعریف و تعاملات سیاسی و اقتصادی را شکل میدهند، گفت: قواعد رسمی، غیررسمی و اجرایی، مجموعه نهادهای جامعه است و در قواعد رسمی، قوانین اساسی، حقوق عرفی و مقررات را داریم و در قواعد غیررسمی نیز قراردادهای عرفی، قواعد اخلاقی و هنجارهای اجتماعی را شامل میشود و قواعد اجرایی هم به ظرفیتهای اجرایی آن دو اشاره میکند.
وی نهادها را محصول رفتار انسانها برشمرد و ادامه داد: کارکرد نهاد کنترل رفتار فردی در یک جهت معین است و به عبارت دیگر نهاد ساختاری را برای فعالیت معین فراهم میکند. هدف اصلی نهاد کنترل نا اطمینانیهایی است که در روابط انسانی وجود دارد و ایجاد یک نظام انگیزشی برای سادهسازی تصمیمها، کاهش هزینه هماهنگیها و افزایش همکاری انسانها از دیگر اهداف نهادها است.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه مفاهیم کلیدی «نورث» در عنوان کتابش قرار دارد، گفت: شناخت فرایند در عنوان کتاب به معنای شناخت نظریه تحول اقتصادی نیست اما این شناخت پیششرط اساسی بهبود عملکرد اقتصادی است، چون «نورث» اشاره میکند که ما نظریهای برای تحول اقتصادی به آن معنا نداریم و نظریهها عموماً برای شناخت فرایندها است.
وی درباره علت نگرش «نورث» به نظریههای تحول اقتصادی هم اظهار کرد: در دنیا تحولات اقتصادی پویا هستند اما نظریههایی که برای کنترل و شناخت این دنیا به کار میبریم، ایستا بوده و بنابراین نظریهها برای شناخت تحول ناکافی است و از سوی دیگر شناخت بازاندیشی ما از تحول است نه صرفاً سرهمبندی کردن الگوهای ایستا.
وی اضافه کرد: تحول علم و تکنولوژی نهادهای مناسب با خود را به وجود میآورد سپس آن نهادها فهم ما را از مسئله تغییر میدهند، بنابراین ما دائماً در حال فهم مجدد از مسئله تحول هستیم چون با تغییری که ما در جامعه ایجاد میکنیم، مسائل هم تغییر میکنند.
این اقتصاددان نکته اصلی فعالیتهای انسانها را تلاش برای کسب کنترل بیشتر بر حیات برای نظمبخشبی به محیط خود دانست و تصریح کرد: هدف همیشگی نهادها کاهش نا اطمینانی است و نا اطمینانی، مشخصه اصلی محیطی است که انسان در آن به سر میبرد. یعنی نکته اصلی و محوری در نظریه نهادگرایی، مسئله سازههای فکری و ذهنی و معرفت انسان است و بنابراین تمام عواملی که بر معرفت ما اثر میگذارند، عواملی هستند که ما چگونه رفتار کنیم و یک جامعه با جامعه دیگر رفتارهای متفاوتی دارد به دلیل این که نظام تصمیمگیری آنها متفاوت است.
نورث میگوید، به ندرت اتفاق میافتد که فهم ما با واقعیت یکسان باشد علت هم ظرفیتهای محدود انسان برای شناخت است، چون عوامل شناختی بسیار متعدد است و به همین دلیل نیز نهایتاً ما متوسل به حدس و گمان میشویم.
وی با بیان اینکه نظام تصمیمگیری، تصمیمات همه انسانها نیست بلکه رویکرد سیاستگذاران است، افزود: بنابراین آنچه که ذخیره اصلی سیاستگذاری در بین سیاستگذارن است، مجموعه معرفت آنها نسبت به جامعه است و این سیاستها، نهادهایی را شکل داده که در عمل مسئله را تغییر میدهند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه به عقیده نورث، فرایند تغییر و تحول دائمی است، افزود: بر اساس یک معرفت اولیهای، مسئولان کشور سیاستگذاری کردند، احساسشان این بود تمام افراد را با انگارههای که مطرح کردند میشود کنترل کرد و رفتارشان را تغییر داد اما به تبع تصمیمهایی که گرفته میشود نهادهایی به وجود میآید که بر اساس آن صورت مسئله تغییر میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه به عقیده فلاسفه، حقیقت انطباق فهم ما با واقعیت است، اظهار کرد: نورث میگوید، به ندرت اتفاق میافتد که فهم ما با واقعیت یکسان باشد علت هم ظرفیتهای محدود انسان برای شناخت است، چون عوامل شناختی بسیار متعدد است و به همین دلیل نیز نهایتاً ما متوسل به حدس و گمان میشویم.
راغفر افزود: وقتی مسئلهای را با احتمال بررسی میکنیم یعنی با نا اطمینانی روبهرو هستیم، یعنی نمیدانیم برای ما چه اتفاقی خواهد افتاد و به همین دلیل پیشبینیها و ارزیابیها با واقعیتهای جامعه تطابق ندارد و اختلاف زیادی بین آنچه که میفهمیم و آنچه که در عالم واقع وجود دارد، پدید میآید.
وی با بیان اینکه یکی از مسائلی که نورث در کتاب به آن اشاره میکند و در جامعه ما هم وجود دارد، فهم از بازار آزاد است، خاطر نشان کرد: بازار آزاد رها در بین سیاستگذاران جامعه، مدافعان سرسختی دارد و در روزنامههای جریان راست این موضوع به صورت مرتب مطرح میشود اما مسئله اینجاست که ما باید ابتدا بسترهای بازار آزاد را فراهم کنیم و از سوی دیگر بازار آزاد رها در هیچجای دنیا خود را موردی موفق نشان داده است که ما مورد دوم آن باشیم.
این اقتصادان با بیان اینکه بر اساس همین نگرش سیاستهای کشور پس از جنگ تحمیلی تنظیم میشود، گفت: بسیاری از نهادها از جمله بانکها به نهادهای خصوصی واگذار میشود، تصور این است که اگر بانک را به بخش خصوصی واگذار کنیم بر اساس ذات انسان که همه چیز را نفع شخصی میداند، کشور نیز به تعادل میرسد.
راغفر تصریح کرد: وقتی مسئله خصوصیسازی مطرح میشود، فهم سیاستگذار این است که اگر ما خصوصیسازی کنیم و منابع را از دولت بگیریم و به این بخش واگذار کنیم، بخشخصوصی به دلیل اینکه دنبال منافع خودش هست آن را بهتر اداره خواهد کرد و بنابراین هزینههای اداره جامعه کمتر میشود و دولت درکارهای دیگر خود یعنی سیاستگذاری و تنظیم فرایندها، رسیدگی بهتری دارد.
این فهم غلط که ما آزادسازی کنیم بدون اینکه زیرساختهای نهادی لازم را در این بستر فراهم کرده باشیم، سبب میشود ما با نابرابریهای فاحشی در جامعه روبهرو شویم و این نابرابریها محصول آن اصحاب قدرتی که فرا دست را تشکیل داده است، همانهایی هستند که سیاستگذاری میکنند یا منافعشان در سیاستها دنبال میشود و در اینجا منافع مردم اصلیترین قربانی است که حاصل میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا سیاستهای ارزی کشور پس از جنگ تحمیلی را بر اساس یک فهم اشتباه از شرایط کشور خواند و گفت: در پایان جنگ بنگاههای اقتصادی کشور با 30 درصد ظرفیت کار میکردند، رئیس وقت بانک مرکزی کشور معتقد بود اگر قیمت ارز افزایش یابد، صادرات برای بنگاهها جذابتر خواهد شد، بنابراین آنها 70 درصد ظرفیت خالی را پر خواهند کرد و درنتیجه صادرات و ورود ارز به کشور (قیمت ارز که به 170 تومان رسیده بود) بار دیگر به 20 تومان کاهش خواهد یافت و این یک فهم اشتباه است که متأسفانه تا کنون ادامه دارد.
وی با بیان اینکه بین فهم سیاستگذار و واقعیت اجتماع تفاوتهای زیادی وجود دارد و بنابراین اگر این دو به هم منطبق نباشد، پیامدهای جدی به دنبال دارد، تصریح کرد: پیامد سیاستها در قالب تصمیمهای گرفته شده این بود که ما گروه بالادستی را در جامعه فربه کردیم که حالا روی سیاستگذاری بعدی تأثیر بگذارند، یعنی بسیاری از نهادهای قدرت در کشور یا مستقیماً در فرایند تصمیمگیری حضور دارند یا نمایندگان آنها هستند.
راغفر افزود: این فهم غلط که ما آزادسازی کنیم بدون اینکه زیرساختهای نهادی لازم را در این بستر فراهم کرده باشیم، سبب میشود ما با نابرابریهای فاحشی در جامعه روبهرو شویم و این نابرابریها محصول آن اصحاب قدرتی که فرا دست را تشکیل داده است، همانهایی هستند که سیاستگذاری میکنند یا منافعشان در سیاستها دنبال میشود و در اینجا منافع مردم اصلیترین قربانی است که حاصل میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با اشاره به عقیده نورث که اگر فهم ما با واقعیت مرتبط باشد سیاستها موفق خواهند شد، ادامه داد: در شوروی بر اساس فهم مارکس و انگلس، لنین سیاستهای اقتصاد نو را مطرح میکند که تأکید آن بر صنعت است، صنعت رشد میکند اما فاجعهای در کشاورزی رخ میدهد که میلیونها نفر از گرسنگی میمیرند و بعد هم جنگ جهانی دوم و پدیدههایی که بسیاری از آنها قابل شناسایی و ارزیابی نیستند، اتفاق میافتد.
وی نتیجه این سیاستها را حاکمیت نهادهایی که رهبران را مقید و محدود میکند دانست و گفت: این نهادها خود مانعی برای پیگری اهداف رهبران میشود و اگر انعطافپذیری در نظام تصمیمگیری وجود نداشته باشد و افراد به محدودیتهای فهم خود اعتراف نکنند، میتواند مصیبتبار باشد، چیزی که امروز در جامعه شاهد آن هستیم.
راغفر در ادامه گفت: کسانی که در طول 30 سال اخیر برای کشور سیاستگذاری کردند وضعیت امروز نتیجه کار آنها است اما هیچکدام مسئولیت آن را نمیپذیرند، همین الان عدهای میگویند چون نیروهای نظامی و امنیتی در اقتصاد هستند، نمیگذارند ما کار کنیم درست است که حضور این نیروها در اقتصاد مخرب هست اما آیا فقط مسئله این است؟
وی درباره همین موضوع افزود: پیش از اینکه آنها ورود کنند، سیاستگذاریهایی برای اقتصاد انجام شده که نتیجهاش مصیبتبار بوده و شاید نتایج همان سیاستها باعث ورود نیروهایی خارج از اقتصاد به این عرصه شده است.
به گفته این اقتصاددان تجربه کشورها حکایت از این دارد که سازههای ذهنی ما واقعیتهایی را تصور میکند، یعنی برای مثال میتواند پیامدهای خصوصیسازی را متصور شد، بنابراین باید با کاستیهای سیاستگذاریهایی که برای تغییر مطرح میشود، برخورد کرد و ظرفیتهای آن را شناخت.
وی با بیان اینکه کلید اصلی در وقایع تاریخی چگونگی تغییر در باورها و اعتقادات و رابطه اعتقادات و واقعیت است، گفت: اگر اینها با یکدیگر منطبق باشند، کارایی افزایش میباید اما اگر اینگونه نباشد آسیبهایی به جامعه میزند و نورث میگوید، بعید است که ذخیره دانش ما با واقعیت منطبق باشد برای اینکه واقعیت خودش در حال تحول است و زودتر از فهم ما تغییر میکند این مشکلی است که برای تمام انسانها وجود دارد.
راغفر با تأکید بر اینکه تحول پدیدهای پویا است اما اینجا فهم فرایند تحول مهم است، خاطرنشان کرد: همه پدیدههایی که در زندگی ما وجود دارند، بر فهم ما از زندگی تأثیر میگذارند همچنین جایی که در آن زندگی میکنیم هم در این فرایند مهم است، بنابراین الگوهایی که مطرح میشوند نسبی هستند و به عبارت بهتر ما فرمول واحد برای توسعه نداریم.