ماجرای اعتراض مردمی به اجلاس اخیر «گروه 20» چیزی نیست که بتوان آن را به شخص دونالد ترامپ منحصر کرد و در اجلاسهای قبلی هم که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا بود، همین گونه اعتراضها دیده شده بود.
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه ایران، درست است که موضعگیریهای اخیر رئیس جمهوری جنجالی امریکا و بویژه پشت کردن او به اجلاس اخیر شرایط اقلیمی در پاریس بسیاری از اروپاییها را بیش از پیش ضد وی کرده اما واقعیت امر این است که در شهر هامبورگ آنجا که میزبانی اجلاس تازه «گروه 20» بود، اهداف و حرفهای مردم حاضر در حول و حوش اجلاس از انتقاد صرف از رئیس جمهوری امریکا بسیار فراتر رفت.
در اظهارات تظاهرکنندگان انواع ایرادات به سران برخی کشورهای دیگر هم شنیده میشد؛ برخی دخالت آشکار روسیه و رئیس جمهوری آن در امور سوریه را محکوم میکردند، بعضی از حملات رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به مخالفانش انتقاد میکردند و گروهی نیز میگفتند میشل تامر، رئیس جمهوری برزیل پس از زمامدار شدنش نه تنها از حجم فساد مالی در این کشور نکاسته، بلکه آن را شدت بخشیده است و سؤال مشترک همگی این بود که از چنین جمع نمونهای چه انتظاری میتوان داشت و اجلاسشان کدامین ثمر را میتواند دربرداشته باشد.
سوزی هابر، یک تظاهرکننده آلمانی در حاشیه اجلاس هامبورگ به خبرنگاران گفت: سران این 20 کشور که در شهر ما اجتماع کردهاند، خودشان بانی تمام بدبختیهای فعلی جهان از مهاجرتهای بیرویه گرفته تا افزایش حملات تروریستی و جنگهای بزرگ هستند و چطور میتوان انتظار داشت که از آنها خیری برخیزد و جهان ناآرام فعلی را به سوی آرامش سوق بدهند. یک رهبر دیگر تظاهرات نیز اظهار داشت: چگونه است که تمامی جهانیان حرکات هستهای و تسلیحات اتمی را محکوم میکنند و خواستار کاهش آن هستند اما سران دولتهای سازنده و تأمین کننده این تسلیحات، اعضای ثابت و بارز این اجلاس هستند و خرم و خوش نشستهاند و از شرایط لذت میبرند.
جولیا کولیک، یکی از مسئولان دانشگاه تحقیق مسائل بینالملل که در تورنتوی کانادا مستقر است، اعتقاد دارد حتی فلسفه برپایی گروه 20 و اجلاسهای آن نیز چیزی است که خشم مردم آزاده را در سطح جهان موجب میشود و نیازی نیست حرف تازه و خاصی در این باره بزنند.
وی میگوید: سرنوشت جهان را به دست 20 انسانی سپردهاند که انواع تمایلات شخصی، دید اجتماعی آنها را ضعیف کرده و سیاست کشورشان برپایه زیادهخواهی استوار است و چطور میتوان انتظار داشت که حاصل گردهمایی و آرایشان چیزی به نفع تودههای جهانی باشد و نوید و امیدی را به جهانیان شیفته صلح و غنا و خوشبختی بدهند.
ازدیاد نیروهای امنیتی و سربازان تا بن دندان مسلح گرداگرد اجلاس هامبورگ که البته برای حفظ امنیت حاضران صورت پذیرفت، وجه دیگری بود که حساسیتها را نسبت به این اجلاس بالاتر برد و کار را سختتر کرد. مأموران امنیتی در سوابق تمامی توریستهایی که همزمان با اجلاس هامبورگ به این شهر آمده، دقیق شده بودند تا هر کسی را که کوچکترین خدشهای در کار و سابقهاش داشت، از این گردهمایی دور نگه دارند و خطرات را به حداقل برسانند و عجیب آنکه واحدهای پلیس امنیتی آلمان 8هزار نفر از جمع توریستها و خارجیهای حاضر در این شهر را افرادی توصیف کرد که بالقوه خطرناکند و میتوانند آشوبی را در ارتباط با اجلاس ایجاد کنند.
اوضاع زمانی خطیرتر شد که تعدادی از سران دولتها در نطقهای خود از ابراز هرگونه عقیدهای درباره مسائل اساسیتر جامعه جهانی سر باز زدند و با حرفهای کلیشهایشان نشان دادند که مایل به تصحیح و ترمیم روندهای پرخدشه قبلی خویش نیستند. کریستین لوت زلر، یکی از افراد معترض به اجلاس «گروه 20» در هامبورگ میگفت: معلوم نیست فرجام کار چیست زیرا هر چه هم میگوییم و هر خواستهای که داریم، عملاً به گوشهای ناشنوا برخورد میکند. شاید از ما تقدیر شود که بلا استفاده بودن سران این کشورها را فریاد کرده و به سایر جهانیان هشدار دادهایم اما برای اجلاسی در این سطح دستاورد بسیار کمی است.
شماری از نشریات کشورهای حاضر در «گروه 20» نیز تظاهرکنندگان را چپگراهای افراطیای نامیدهاند که با هر چیزی در جهان بد هستند و به هیچ نکتهای اعتقاد ندارند ولی تحقیقات و گزارشهای ارائه شده در برخی نشریات دیگر همین کشور این ادعا را نقض میکنند و بر این تأکید میورزند که اکثر معترضان مردمی هستند که از نظام کهن جهانی به تنگ آمدهاند و میپرسند چرا دولتهای برتر و نیروهای اصلی اداره کننده جهان دست از روشهای حکومتی همیشگی خود برنمیدارند و صادقتر نمیشوند.
تاریخ به ما میگوید در اجلاس سال 2008 این گروه خشونتهای بیشتری از سوی معترضان مشاهده شده بود و در همین شهر هامبورگ سابقه برخوردهای تندتری نیز از سوی ناراضیان اجتماعی به سیستم حکومتی آلمان رؤیت شده است. با این اوصاف نمیتوان تظاهراتی را که روزهای جمعه و شنبه گذشته در پی برگزاری اجلاس «گروه 20» سر گرفت، احساسگرایی صرف یا محصول تندرویها دانست بلکه این روندی بود که حتی دور از هامبورگ در شهرهای برلین و روستوک هم مشاهده شد و حرف مشترک همگیشان این بود که «چرا با سرنوشت مردم دنیا این گونه بازی میکنید؟»