حضور دانشگاهها در کشور ما تاریخچهای طولانیمدت دارد و به مدرسه نصیبین و دانشگاه جندیشاپور در ایالت خوزستان که در سال ٥٣٠ میلادی به فرمان خسرو انوشیروان تاسیس شد، برمیگردد که تا زمان عباسیان نیز ادامه داشت.
به گزارش عطنا، روزنامه شهروند در مطلبی که روز چهارشنبه 7 تیر ماه به چاپ رسانده به بررسی پیشینه دانشگاهها پرداخته است که در ادامه با یکدیگر میخوانیم.
حضور دانشگاهها در کشور ما تاریخچهای طولانیمدت دارد و به مدرسه نصیبین و دانشگاه جندیشاپور در ایالت خوزستان که در سال ٥٣٠ میلادی به فرمان خسرو انوشیروان تاسیس شد، برمیگردد که تا زمان عباسیان نیز ادامه داشت. حضور دانشمندانی چون ابنسینا، زکریای رازی و ابوریحان بیرونی گواه بر این موضوع است که این دانشمندان نیز توانستند در سطح جهان شناخته شوند و دانششان مورد استفاده قرار گیرد. اما از دوران صفویه انتقال علوم و فنون رویهای متفاوت به خود گرفت، چراکه معارف جدید از اروپا آغاز شد تا اینکه در سال ١٢١٢ نخستین مدرسه جدید در ارومیه آغاز به کار کرد.
میرزا تقیخان امیرکبیر نیز در سال ١٣٢٠ برای نخستینبار در ایران دارالفنون را با رشتههای مهندسی، داروسازی، طب و جراحی، توپخانه، پیاده نظام، سوارهنظام و معدنشناسی تاسیس کرد. ایرانیان که تجربه تاسیس دارالفنون را داشتند، در سال١٣٠٧هجریشمسی دکتر محمود حسابی پیشنهاد راهاندازی مرکزی جامع همه یا اغلب دانشها را با وزیر وقت فرهنگ، دکتر علیاصغر حکمت در میان نهاد.
در بهمن ١٣١٢ جلسه هیأت دولت تشکیل شد و در آن سخن از آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه، عمارات و کاخهای زیبای آن به میان آمد. فروغی در آن برهه ریاست وزرا را برعهده داشت و تلاشهایی برای تایید صحبتها و تصمیمات گرفتهشده در جلسه به کار برد، اگرچه دیگر وزیران نیز در این مسیر گام برداشتند، اما بودند وزیرانی همچون علیاصغر حکمت، کفیل وزارت معارف که با نادیدهگرفتن پیشرفتهای پایتخت با لحنی محتاطانه چنین اظهارنظر کرد: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن این است که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند». این سخنان تاثیر بسزایی داشت تا جایی که مورد قبول همگان قرار گرفت.
از اینرو آنان با تخصیص بودجه اولیهای به میزان ۲۵۰هزار تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمین مناسبی برای تاسیس دانشگاه بیابد و ساختمان آن را در اسرع وقت پدید آورد. علیاصغر حکمت نیز بهسرعت دست به کار شد و جستوجو برای مکانیابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار فرانسوی که در آن روزگار بهعنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود، آغاز کرد. در همین حال برای یافتن جایی مناسب برای احداث دانشگاه با عدیدهای از مشکلات روبهرو شدند تا آنکه پس از یکسال توانستند باغ جلالیه را برای تاسیس دانشگاه بیابند، همین امر موجب شد در همین حال پانزدهم بهمنماه ۱۳۱۳ ش لوح یادبود تاسیس دانشگاه با حضور مقامات دولتی در محلی که اکنون پلکان جنوبی دانشکده پزشکی است، در دل خاک به امانت گذاشته شد. همچنین باید دانست طراحی پردیس دانشگاه را نیز همان معمار فرانسوی برعهده گرفت که پس از تایید در پانزدهم بهمن ۱۳۱۳، با کاشت نهالهایی در کنار خیابانهای حوالی دانشگاه پردیس کنونی رسما آغاز به کار کرد.
همچنین باید دانست تاسیس دانشگاه تهران نقطه عطف آشنایی مردم با علوم غربی بود که افراد جویای علم توانستند به واسطه این دانشگاه راه ارتباطی با غرب، تمدن غرب و علوم جدید برقرار کنند. از دیگر موضوعاتی که این دانشگاه را نسبت به سایر دانشگاهها متمایز میکند تنها قدمتش نیست، بلکه حضور افراد شایسته و صاحبنامی در عرصههای مختلف پزشکی، سیاست، هنر و... است که میتوان به افرادی چون استاد جلالالدین همایی، عبدالعظیم قریب، بدیعالزمان فروزانفر، پروفسور محمود حسابی، استاد علیاکبر دهخدا، دکتر محمد معین، مهندس مهدی بازرگان، شهید دکتر مصطفی چمران، دکتر یدالله سحابی، شهید دکتر محمد مفتح، استاد شهید مرتضی مطهری، دکتر عبدالحسین زرینکوب، دکتر کریم ساعی، دکتر احمد حامی که دیگر در قید حیات نیستند، اشاره کرد که در این دانشکاه تدریس یا تحصیل کردهاند.