استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه شعوبیگری باعث توسعه علمی در ایران شد اما شعوبیگری هیچ قصد نیتمندانهای برای توسعه علمی نداشت، گفت: وقتی یک سیستم قصد کند، کاری را انجام دهد لزوما موفق نمیشود مگر اینکه نسبتی بین اخلاقیات و سامان سیاسی کشور وجود داشته باشد.
به گزارش عطنا، همزمان با چهلمین روز درگذشت زندهیاد محمدامین قانعیراد، آیین گرامیداشت این استاد عالیقدر و مراسم رونمایی از کتاب «اخلاقیات شعوبی و روحیه علمی» شنبه، ۶ مردادماه با حضور خانواده مرحوم محمدامین قانعیراد، جمعی از فرهیختگان و اصحاب علم در انتشارات علمی و فرهنگی برگزار شد.
در این مراسم علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، هادی خانیکی، مدیرگروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی، مسعود کوثری، دانشیار ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران و مدیر انتشارات علمی و فرهنگی، مقصود فراستخواه، دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، محمد فاضلی، استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، داریوش رحمانیان، دانشیار تاریخ دانشگاه تهران و عضو مؤسسه راویان آینده فرهنگ، نعمتالله فاضلی، دانشیار پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و برادر بزرگ مرحوم محمدامین قانعیراد به سخنرانی پرداختند.
محمد فاضلی، استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ابتدای سخنان خود گفت: آقای دکتر قانعیراد اردیبهشتماه، سال ۱۳۹۱ از انجمن جامعهشناسی با من تماس گرفتند و گفتند که میخواهند جلسه نقد و بررسی کتاب «اخلاقیات شعوبی و روحیه علمی» را برگزار کنند، نسخهای را فرستادند، آن نشست که در سوم خرداد ماه، سال ۱۳۹۱ برگزار شد تنها دو نفر حاضر بودند؛ خود دکتر قانعیراد و دکتر مرادی که چند روز اخیر از دستشان دادیم.
وی گفت: برای من تلخ است اینکه بخواهم در جلسهای صحبت کنم که هم دکتر قانعیراد و هم دکتر مرادی در آن حضور ندارند اما درخصوص کتاب باید بگویم که شامل ۵۵۰ صفحه است؛ کتاب سختی است و یک ماه وقت برد تا این کتاب را خواندم.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی در ادامه گفت: هر کس میخواهد در جامعهشناسی حرفی برای گفتن داشته باشد این کتاب را بخواند، وقتی این کتاب را میخوانیم تازه می فهمیم که قانعیراد چطور توانست جامعهشناس بزرگی شود و جامعهاش را تحت تأثیر قرار دهد.
فاضلی تصریح کرد: مرحوم قانعیراد در دو دهه گذشته هم جامعهشناسی علم را در ایران گسترش داد و هم منتقد نظام علمی ما بود؛ اگر بخواهیم بفهمیم که قانعیراد چرا اینگونه زیست یا اینکه نظام علمی ما امروز دچار چه بحرانهای اساسی است و چرا تولید علم در ایران جواب نمیدهد؛ واقعا یکی از پاسخهای بزرگ پاسخی است که قانعیراد در این کتاب به آن پرداخته است.
وی گفت: نقطه محوری کتاب این است که چگونه شعوبیگری و دورانی از رشد علمی در ایران در فاصله ۱۳۰ تا ۵۰۰ هجری اثر گذاشته و ما شاهد پیدایش علومی چون علوم تجربی هستیم؛ این کتاب یک نگاه وبری دارد و با نگاه وبری میگوید که ایدهها موثر هستند اگرچه ایدهها در یک تصادف تاریخی پدید میآیند اما در کنار ایدهها یعنی ایده شعوبیگری یک مفهومی را به نام دولتهای مستقل ایرانی پرورش میدهد.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی افزود: ایدهها به خودی خود منشأ اثر نمیشوند بلکه در یک بستر بافت تاریخی، سیاسی و اجتماعی که در آن دولت ویژگیهایی دارد ایدهها باعث میشوند رشد علمی در یک دورانی پدید آید.
فاضلی تصریح کرد: ایشان در صفحه ۲۲۶ منظورشان را از شعوب و تقوا میگوید؛ برخلاف رویکرد صوفیانه، تقوا به معنای فراموش کردن و تعلق اجتماعی نبود بلکه برای متقی بودن پیوستگی اجتماعی میبایست مانع شناخت دیگری نگردد بدین ترتیب با جهتگیری عامگرایانه خود لازمه شناخت بیگانهها یعنی مردم متعلق به سرزمین، نژاد، جامعه، مذهب، فرهنگ و ملت دیگر داشت.
وی گفت: قانعیراد در جای دیگر درباره نسبت بین علم با شعوبیگری میگوید؛ رشد علم درون یک سازمان سیاسی رخ میدهد، علم در یک بستر تاریخی که در آن ویژگیهای دولتی حضور دارد، که آن دولت میتواند ویژگیهایش این باشد؛ گسترش حکومتهای مستقل، سازمان اجتماعی مذهب را تغییر داد و بدون اینکه مفهوم امت نادیده گرفته شود سامان سیاسی ملتهای مختلف شکل گرفت و بر ارزش فرهنگ و تاریخ بومی تأکید شد و روشهای علمی بذرهای درونی خود را آشکار کرد.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی افزود: شکلگیری این سازمان اجتماعی، روند گرایش به اسلام را تسریع کرد و در ایران تکوین ملت با توسعه اجتماعی مذهب همراه شد. قانعیراد شواهدی میآورد که بهرغم اینکه شعوبیگری باعث توسعه علمی در ایران شد اما شعوبیگری هیچ قصد نیتمندانهای برای توسعه علمی نداشت.
فاضلی در ادامه گفت: در اصل برنامه تنظیم شده مهندسی فرهنگی وجود ندارد بلکه ارزشهای خاصی که شعوبیگری ایجاد می کند آنها را پدید می آورد. مناسبات بین توسعه علوم تجربی و اخلاق شعوبی رابطه مستقیم نبود؛ وقتی یک سیستم قصد کند، کاری را انجام دهد الزاما موفق نمیشود مگر اینکه نسبتی بین اخلاقیات و گزارههای اساسی و سامان سیاسی که آن کشور را بنا میکند وجود داشته باشد.
وی گفت: انگیزه حقیقتجویی تنها زمانی به توسعه علوم تجربی منجر گردید که در فرآیند یک جنبش اجتماعی چهارچوب سایر ارزشهای اخلاقی اجتماعی اسلام قرار گرفت و معنای خاص یافت؛ یعنی یک جنبش اجتماعی است که میتواند یک جنبش علمی پدید آورد و این جنبش اجتماعی از طریق روشنفکران به عرصه امر اجتماعی و سامان امر اجتماعی شکل میدهد.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی افزود: در واقع اسلام به آرمان علمی خود رسید ولی نه از طریق گسترش یک روحیه علمی در پیروان خویش بلکه از طریق یاری رساندن معنوی و فکری به توسعه اخلاقیات اجتماعی در شرایط تاریخی خاص.
فاضلی خاطرنشان کرد: اینجاست که قانعیراد بین اخلاقیات یک دوران محصول یک سامان سیاسی مشخص و رشد علمی ارتباط برقرار میکند و ۵۰۰ صفحه وقت صرف میکند تا به شکل تاریخی نشان دهد که چگونه این اخلاقیات پدید آمده، چگونه کارکرد یک نظام ناخودآگاه و چگونه یک محصول تاریخی در تجاذب انتخابی پدید آمده است.
وی تصریح کرد: قانعیراد قائل به یک عقلانیت اجتماعی است که علم را پدید میآورد؛ عقلانیت اجتماعی همچون پدیدهای فرهنگی و تاریخی با مقوله ارزشها ارتباط دارد اما توسعه آن میتواند به پیدایش مقولات فکری و عقلانی بیانجامد؛ هرکجا تعصب قبیلهای وجود دارد نمیشود علم را مهندسی کرد.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: نسل جدید جامعهشناسی ایران به نوشتن آثاری همچون اثری که دکتر قانعیراد نوشته احتیاج دارد؛ آنهایی که به رشد علمی و توسعه عقلانیت فکر میکنند حتما به کتاب قانعیراد توجه کنند.
فاضلی تاکید کرد: علم یک پدیده جدا از یک سامان سیاسی نیست؛ چیزی جدا از اخلاقیات و هنجارهای اجتماعی مشخص نیست؛ علم حتی امر غصب شدهای هم نیست.
وی در پایان گفت: امیدوارم این کتاب بهرغم حجم آن بازخوانی شود و الهامبخش نسل جدید و دانشجویان ایران باشد.