۲۶ مهر ۱۴۰۱ ۰۹:۰۲
کد خبر: ۳۰۴۲۹۰

عطنا - روز گذشته سردار محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از آغاز  مرحله اصلی رزمایش اقتدار در منطقه عمومی ارس خبر داد. این رزمایش با محوریت قرارگاه عاشورای نیروی زمینی سپاه، در استان‌های اردبیل و آذربایجان شرقی اجرائی ‌شد. عملیات هلی‌برن، چتربازی، عملیات تاخت شبانه، عملیات رزمی بالگردها، عملیات پهپادهای رزمی و همچنین احداث پل روی رودخانه ارس، تصرف و کنترل جاده‌های مواصلاتی و تصرف ارتفاعات و تخریب هجومی از جمله بخش‌های مختلف این رزمایش بودند.

در این رابطه فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: «پیام این رزمایش برای کشورهای همسایه پیام صلح و دوستی و تحکیم امنیت پایدار است و برای دشمنان آن است که نیروی زمینی سپاه در کنار سایر نیروهای مسلح آماده دفاع از مرزهای کشور است و هرگونه تهدید را قاطعانه پاسخ می‌دهد».

این گفته‌های سردار پاکپور می‌تواند مؤید این باشد که زمان و مکان برگزاری این رزمایش چندان بی‌ارتباط با دور جدید تنش‌های مرزی بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان نیست؛ به‌خصوص آنکه با رصد درگیری تازه مرزی، به نظر می‌رسد باکو با یک رویکرد تهاجمی عملا اقدام به اشغال بخشی از خاک ارمنستان به عنوان اهرم فشار بر ایروان برای تحمیل کریدور موهوم زنگه‌زور، تغییر ژئوپلیتیک منطقه قفقاز جنوبی و نهایتا قطع مرزهای مشترک جمهوری اسلامی ایران- ارمنستان کرده است. با این اوصاف پرسش مهم اینجاست که آیا برگزاری این دست رزمایش‌ها، چه با هدف موازنه قوا و چه با نیت بازدارندگی می‌تواند باکو را از اقدامات نامناسب خود منصرف کند یا خیر؟ پاسخ به این سؤال، محور گفت‌وگو با احسان تقوایی، کارشناس و تحلیلگر حوزه قفقاز است که در ادامه می‌خوانید.

به دنبال دور جدید درگیری‌ها و تنش‌های مرزی بین جمهوری آذربایجان با جمهوری ارمنستان و اوج‌گیری حساسیت‌ها در منطقه قفقاز جنوبی، نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه ارس اقدام به برگزاری رزمایشی با عنوان «اقتدار» کرد. دیروز مرحله اصلی این مانور در استان اردبیل و آذربایجان شرقی انجام شد. آیا ارتباطی بین برگزاری این رزمایش و دور تازه درگیری باکو – ایروان وجود دارد؟

قطعا نمی‌توان برگزاری این رزمایش را با تحولاتی که در منطقه قفقاز به‌خصوص دور جدید تنش‌های مرزی جمهوری آذربایجان با جمهوری ارمنستان روی داده است، بی‌ارتباط دانست. به هر حال شرایطی که بعد از جنگ ۴۴روزه پاییز ۲۰۲۰ در منطقه قره‌باغ روی داد، باعث شد این منطقه از حساسیت بالایی برخوردار باشد. به همین دلیل ایران علاوه بر تحرکات حوزه دیپلماتیک می‌خواهد به شکل میدانی و در حوزه نظامی، دفاعی و امنیتی هم وارد شود تا منافع و امنیت ملی را تأمین کند.

اتفاقا در راستای نکته شما آن‌گونه که از فحوای کلام حسین سلامی، فرمانده سپاه و محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این رزمایش مشخص (رزمایش اقتدار) می‌شود نتیجه گرفت، طرف سخن جمهوری اسلامی ایران بیش از آنکه جمهوری ارمنستان باشد، جمهوری آذربایجان است؛ آیا تهران نگران تحرکات باکو است؟

دقیقا چنین است. جمهوری اسلامی ایران با جمهوری ارمنستان دارای روابط حسنه، مناسب و مساعدی است و به اعتقاد برخی تحلیلگران روابط تهران - ایروان از معدود روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران با همسایگان است که دارای ثبات و پایداری همیشگی بوده است. به همین دلیل جمهوری ارمنستان جزء معدود همسایگان ایران است که تهران می‌تواند با آن روابط راهبردی تعریف کند؛ چون روابط ایران و ارمنستان دارای یک پویایی بوده است. اما روند تحولات بعد از جنگ ۴۴روزه پاییزه سال ۲۰۲۰، به سمتی پیش رفت است که اکنون جمهوری آذربایجان به دنبال برخی منافع و اهداف خود در منطقه قفقاز جنوبی است. در جریان جنگ پاییز سال ۲۰۲۰ و با کمک مستقیم ترکیه، جمهوری آذربایجان در سایه سکوت روسیه و عدم حمایت مسکو از جمهوری ارمنستان توانست به پیشرفت‌های گسترده‌ای در این مناطق دست پیدا کند. البته بعد از آن روسیه سعی کرد نقش میانجی، ناظر و نیروی حافظ صلح را در منطقه قفقاز و قره‌باغ برای خود تعریف کند. در این بین با درگیرشدن روسیه در جنگ اوکراین اکنون تمرکز کمتری از سوی مسکو در این مناطق وجود دارد و این مسئله سبب شده است باکو نهایت سوء‌استفاده خود را از جنگ اوکراین ببرد. در این میان جمهوری آذربایجان مشخصا در هشت ماه گذشته در حوزه میدانی دست به اقداماتی زده و یک رویکرد تهاجمی به خود گرفته است. طبیعتا این شرایط، نگرانی را برای ایران ایجاد می‌کند. به همین دلیل برگزاری این رزمایش، چه در قالب موازنه‌سازی قوا و چه در قالب بازدارندگی یک پیام مشخص برای باکو دارد، نه ایروان.

مشخصا چه پیامی؟

اینکه جمهوری اسلامی ایران به‌هیچ‌وجه حاضر به چشم‌پوشی از ۲۸ کیلومتر مرز مشترک خود با ارمنستان نیست. این خط قرمز تهران است که اجازه تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز را به هیچ کشوری نمی‌دهد. هر کشوری در حوزه سیاست خارجی خود خطوط قرمزی را تعریف کرده است و این مسئله (عدم تغییر ژئوپلیتیک منطقه قفقاز) هم طبیعتا جزء خطوط قرمز راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. پس شاید پیام اعلامی و رسمی برخی مقامات نظامی، دفاعی و امنیتی برای این رزمایش در قالب دیگری مطرح شود، اما اگر بخواهیم به شکل مستقیم و به‌طور عمیق به پیام روشن این رزمایش نگاه کنیم باید گفت که پیام روشن این رزمایش آن است که باید ۲۸ کیلومتر مرز مشترک جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان ثابت، پایدار و بدون تغییر بماند.

طرف مشخص این پیام فقط باکو است؟

خیر. به باور من علاوه بر باکو تا حدودی می‌توان آنکارا را نیز طرف دوم این پیام رزمایش ایران در منطقه عمومی ارس دانست. چون بر کسی پوشیده نیست که جمهوری آذربایجان با حمایت مستقیم ترکیه دست به برخی تحریکات در منطقه قفقاز می‌زند.  اساسا برگزاری این دست مانورها چه با هدف موازنه قوا و چه با نیت بازدارندگی می‌تواند کارساز واقع شود. چراکه تحولات حکایت از آن دارد که باکو بی‌توجه به موضع‌گیری های تهران برنامه‌های خود را برای قفقاز جنوبی و قره‌باغ پی گرفته است؟

وقتی خطوط قرمز و ثابتی در سیاست خارجی ایران ترسیم شود، دیگر فرقی ندارد دولت خاتمی روی کار باشد، احمدی‌نژاد، روحانی یا رئیسی؛ خطوط قرمز به عنوان استراتژی باید توسط دولت‌ها به شکل جدی پیگیری شوند. اکنون خط قرمز سیاست خارجی ایران در منطقه قفقاز، عدم تغییر ژئوپلیتیک به‌خصوص در مرزهای مشترک ایران و ارمنستان است.

استراتژی جمهوری اسلامی ایران عدم تغییر ژئوپلیتیک منطقه قفقاز است، پس هیچ دولتی در ایران، نه روحانی و نه رئیسی نمی‌خواهد تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز روی بدهد. امکان دارد برنامه‌های راهبردی توسط جمهوری آذربایجان، ترکیه، آمریکا، اسرائیل، ناتو و... برای منطقه قفقاز ترسیم شده باشد و باکو به هر طریقی که شده سعی دارد این کریدور زنگه‌زور را به ارمنستان تحمیل کند. پس آیا واقعا ایران به دنبال تقابل با جمهوری آذربایجان و پذیرش هزینه‌های این تقابل خواهد بود یا خیر؟ در حوزه دیپلماتیک قطعا جمهوری اسلامی ایران از تمام ظرفیت‌های خود، چه در سطح وزرا و چه در سطح سران استفاده خواهد کرد و سعی می‌کند مانع از هرگونه تغییر ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز شود.

در حوزه میدانی، دفاعی و نظامی چطور؟

ایران به‌هیچ‌وجه تمایلی ندارد با همسایگان خود وارد درگیری شود. متأسفانه به دلیل عدم برنامه‌ریزی و نوع عملکرد ضعیف دولت‌ها، شرایطی رقم خورد که ایران نتوانست در برهه‌‌های مختلف، به‌خصوص جنگ ۴۴روزه پاییز سال ۲۰۲۰، به عنوان بازیگر اصلی در منطقه قفقاز و قره‌باغ ورود کند. به همین دلیل اکنون بازیگر اصلی روسیه است؛ مسکو هم به دلیل درگیری در جنگ اوکراین تمرکز لازم را برای منطقه قفقاز ندارد. ببینید واقعا جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع و امنیت ملی به‌هیچ‌وجه دوست ندارد تغییراتی در منطقه قفقاز شکل بگیرد و مرز مشترک ایران و ارمنستان قطع شود.

پس از دید ایران هرگونه تلاش برای تغییر ژئوپلیتیک در منطقه قفقار، چه از سوی جمهوری آذربایجان، ترکیه، اسرائیل یا هر بازیگر منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دیگر، یک خط قرمز است. اجازه دهید برای روشن‌ترشدن مسئله یک مثال مطرح کنم. زمانی که طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف حمله کرد و باعث به شهادت رسیدن دیپلمات‌ها و خبرنگاران شد، نیروهای نظامی ایران در مرز مشترک با افغانستان حضور پیدا کردند و احتمال جنگ با افغانستان مطرح بود، اما نهایتا ایران از این جنگ با همسایه شرقی خود منصرف شد؛ چراکه اگرچه جنگ احتمالی می‌توانست امتیازاتی برای ایران به دنبال داشته باشد، اما هزینه‌های آن بیش از سرنگونی حکومت طالبان بود. به همین دلیل تهران در آن زمان از این جنگ صرف‌نظر کرد. الان هم باید دید آیا جمهوری آذربایجان بر برنامه خود برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه قفقاز و ایجاد کریدور زنگه‌زور و قطع روابط و مناسبات مرزی ایران و ارمنستان اصرار دارد آیا در یک محاسبه سود و هزینه، منفعت تقابل با آذربایجان برای حفظ مرز مشترک با ارمنستان بیشتر از هزینه‌های آن است یا نه؟ تا اینجا من این تصور را ندارم که ایران، حداقل در حوزه میدانی، دفاعی و نظامی وارد تقابل با جمهوری آذربایجان شود. این گفته‌های من به معنای تأیید تحرکات جمهوری آذربایجان نیست و اتفاقا من هم به‌شدت به نوع عملکرد و رفتار باکو به‌خصوص در یک سال اخیر انتقاد دارم؛ چراکه نگاه علی‌اف منافع و امنیت ایران در منطقه قفقاز را تحت‌الشعاع قرار داده و میزان نفوذ اسرائیل هم به شکل پررنگ و بارزی افزایش پیدا کرده است. 

با این تحلیل شما، سؤال بسیار مهم‌تری که ذهن من را درگیر کرده این است که آیا می‌توان این گزاره تحلیلی را مطرح کرد که جمهوری آذربایجان، ترکیه، اسرائیل، آمریکا و ناتو به دنبال برنامه بزرگ‌تری در منطقه قفقاز برای درگیرکردن ایران هستند؛ یعنی مشابه آنچه برای روسیه در اوکراین شکل گرفت یا پروژه‌ای که در قبال تایوان برای چین طراحی شده است برای جمهوری اسلامی ایران هم در نظر گرفته شده باشد و قفقاز هم به محل درگیری ایران بدل شود، همان‌گونه که اوکراین برای روسیه و تایوان برای چین بدل شده است؟

این گزاره تحلیلی شما به دو دلیل عمده تا اندازه بسیار زیادی می‌تواند نزدیک به واقعیت باشد؛ دلیل اول آن است که سیاست ثابت غرب استفاده از حربه‌های مختلف برای تحریک طرف مقابل در جهت آغاز جنگ و درگیری بوده است. یعنی غربی‌ها سعی داشته‌اند که گام اول اقدام و آغازین برای جنگ را طرف مقابل بردارد. در همین رابطه اتفاقات بسیاری از رسانه‌ها، تحلیلگران و کارشناسان این باور را دارند تبلیغات رسانه‌های اروپایی و آمریکایی باعث شد که روسیه و پوتین دست به تجاوز به خاک اوکراین بزند. به همین دلیل امکان دارد مشابه همین برنامه برای ایران در قفقاز شکل گرفته باشد و سعی کرده باشند از طریق باکو و تحریکات جمهوری آذربایجان، ایران را درگیر یک مناقشه مرزی و حتی جنگ تمام‌عیار با جمهوری آذربایجان کنند تا از آن طریق ناتو، آمریکا، ترکیه و دیگر کشورها و شاید حتی خود روسیه وارد این درگیری شده و آن را به یک نبرد گسترده بدل کنند تا هزینه‌هایی را به مسکو و تهران وارد کنند.

دلیل دوم به نگاه و برنامه‌های ناتو در قالب همان سیاست نگاه به شرق ناتو باز‌می‌گردد. در این راستا مطمئن باشید سیاست نگاه به شرق ناتو در جنگ اوکراین خاتمه پیدا نمی‌کند؛ ناتو به دنبال گسترش حوزه نفوذ خود است و به فراتر از مرزهای خود در اروپا می‌نگرد. من حتی این تصور را دارم که ناتو به دنبال آن است که نفوذ خود را به قدری در نظام بین‌الملل گسترش دهد که عملا سازمان ملل و شورای امنیت با حضور چین و روسیه دیگر کار کرد خود را از دست بدهند. به همین دلیل بعد از جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ناتو با سیاست نگاه به شرق عملا و به‌تدریج توانست نفوذ خود را گسترش دهد و این گسترش نفوذ هم یک پروسه توقف‌ناپذیر است. پس بسیار ساده‌اندیشانه خواهد بود که تصور کنیم ناتو با جنگ اوکراین دیگر به دنبال تقویت نفوذ خود در شرق نخواهد بود. یقینا ناتو در این میان نیم‌نگاهی به آسیای میانه، خاورمیانه و قفقاز هم دارد. شاید کمتر به مسئله حضور ناتو در خاورمیانه اشاره شده باشد. واقعا با عضویت ترکیه به‌ عنوان یکی از کشورهای خاورمیانه در ناتو اکنون این بستر وجود دارد که ناتو بتواند نفوذ خود را‌ هم در خاورمیانه و هم در قفقاز تا دریای خزر گسترش دهد. به همین دلیل ناتو چندان بی‌میل نیست که ایران را در منطقه قفقاز تحریک کند تا وارد یک درگیری نظامی شود و به این دلیل، بهانه برای حضور ناتو شکل بگیرد.

 با این تفاسیر واکنش تهران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من این تصور را دارم که تهران مانند روسیه و پوتین در این تله نمی‌افتد و اتفاقا مانند چین نوعی هوشمندی و هوشیاری را به کار خواهد بست. یعنی تحریکات جمهوری آذربایجان باعث نخواهد شد ایران دست به اقدام نظامی و پیاده‌کردن نیرو در این منطقه بزند. البته در علوم سیاسی و روابط دیپلماتیک نمی‌توان حکم قطعی داد؛ چون همه اقدامات، اتفاقات، تصمیمات و تحولات در چارچوب زمانی و مکانی خود قابل تفسیر است. پس امکان دارد فردا، یک هفته‌ دیگر، یک ماه یا یک سال دیگر تحولات به نحو دیگری رقم بخورد، به‌گونه‌ای‌که ایران مجبور به واکنش در حوزه نظامی و دفاعی در برابر جمهوری آذربایجان شود.‌ اما همان‌گونه که گفتم، جمهوری اسلامی ایران در یک محاسبه کلی به هزینه‌ها و سود این اقدام کاملا واقف است و بعید به نظر می‌رسد، تأکید دارم بعید به نظر می‌رسد که تهران بخواهد هزینه‌های این اقدام را برای مقابله با باکو تقبل کند.

در لا‌به‌لای گفته‌های شما نکته‌ای مطرح شد که این سؤال را به ذهن متبادر می‌کند اگر روسیه بازیگر اصلی تحولات قفقاز است، چرا در کنار تهران نمی‌تواند مانند سوریه به یک همکاری همه‌جانبه سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، امنیتی و دفاعی بیندیشد؟

دلیل اولش آن است که روسیه بعد از جنگ اوکراین عملا تمرکز خود را بر مناطق پیرامونی دیگر از دست داده و اکنون بیشترین تمرکز و انرژی روسیه روی مدیریت جنگ اوکراین است. اما در کل باید این واقعیت را هم در نظر گرفت که مسکو از همان ابتدا در همه تحولات به‌گونه‌ای عمل کرده است که بتواند همه طرف‌ها را به خود وابسته نگه دارد. یعنی اگر شما به نقش روسیه در سوریه نگاه کنید، مسکو به شیوه‌ای وارد عمل شد که هم جمهوری اسلامی ایران، هم حکومت بشار اسد، هم ترکیه، هم کردها و حتی اروپایی‌ها، آمریکا و ناتو هم به نقش و نفوذ روسیه در سوریه نیاز داشته باشند. در قفقاز هم همین‌طور؛ روسیه به‌ همین ‌ترتیب عمل کرده است. اکنون ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان و در لایه‌های بعدی ایران و ترکیه به نقش روسیه در قفقاز نیاز دارند. حتی در مسئله پرونده هسته‌ای و برجام نیز روسیه به نوعی عمل کرده است که تهران و واشنگتن به نقش کرملین نیاز داشته باشند.

 چرا مسکو به این طریق عمل می‌کند؟

چون بهترین سناریو برای روسیه آن است که بتواند نفوذ خود را در همه بازیگران ذی‌نفع حفظ کند. به همین دلیل اجازه نمی‌دهد روابط یا همکاری‌های گسترده و همه‌جانبه‌ای بین ایران و روسیه در قفقاز شکل بگیرد. مضافا برنامه‌ریزی، اهداف و منافع خود روس‌ها هم مطرح است که لزوما نمی‌تواند با اهداف و منافع جمهوری اسلامی ایران اشتراک داشته باشد و حتی در مقاطعی می‌توانند با هم تضاد هم پیدا کنند.

 یکی از این محل‌های تضاد منافع مسکو – تهران در قفقاز چیست؟

یکی از این محل‌های تضاد منافع مسکو – تهران به حوزه انرژی باز‌می‌گردد. یعنی فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران می‌توانند نقش رقیب را برای تأمین انرژی در قفقاز داشته باشند؛ به‌خصوص آنکه روسیه بعد از جنگ اوکراین با تحریم‌های گسترده در حوزه نفتی و گازی مواجه است و به دنبال مشتریان خود در حوزه انرژی است.

عطنا را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید:

اینستاگرام                                              تلگرام

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
هنر و فرهنگ1
مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد
به همت انجمن علمی زبان چینی و مرکز تحقیقات چین،

مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد

مراسم آشنایی با جشن سال نوی چینی، با هدف توجه به پیوندهای فرهنگی ایران و چین، در ایام جشن نوروز و جشن سال نو در چین، در دانشکدۀ ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار