رعایت اخلاق و احترام به ارزشهای معنوی از سوی هنرمندان، بیش از هرخصیصه هنری مایه احترام جامعه نسبت به آنان خواهد بود و متعجبم که هنرمندان فهیم در عرصه سینما و تئاتر چرا نسبت به هتاکیهای یکی دو همکار تاکنون واکنش عذرخواهانهای در برابر مردم و روزنامهنگاران از خود نشان ندادهاند و اینگونه رفتارهای غیر اخلاقی را نکوهش نکردهاند.
به گزارش عطنا، روزنامه ایران در مطلبی در روز یکشنبه 4 تیرماه خود منتشر کرده پیرامون بگومگوی یکی از بازیگران با یکی از خبرنگاران تحلیلی را نگاشته است که با هم میخوانیم.
روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان با توجه به رسالتی که بر عهدهشان هست، نقشی بسخطیر و روشنگرانه در تقابل افکار عمومی دارند. روزنامهنگاران و نویسندگان با قلم و هنرمندان با آفرینشهای خلاقانه در عرصههای مختلف هنر، ضمن تعهد به اصول اخلاقی و مؤمن بودن به خصیصههای بارز شخصیتی، در بیداری و آگاهی و تقویت منشهای انسانی تلاش کنند، چرا که ادب و متانت توأم با تعهد زمینه ساز چنین ویژگیهایی در نهاد آنهاست.این را نگفتم تا به شرح رفتار و واکنش غیر اخلاقی آن خانم بازیگر سینما در جریان مصاحبهای مطبوعاتی بپردازم که در جواب سؤال یکی از خبرنگاران، پرخاشگرانه ضمن تحقیر و تهمتزنی به او، همه خبرنگاران و منتقدان سینمایی و حتی مردم سینمارو را نادان و ناآگاه به سینما دانست و بخصوص آن خبرنگار سؤالکننده را با بیادبانهترین لحن، آماج تهمت و ناسزا قرار داد و در حضور جمع ضمن بیسواد خواندن همه خبرنگاران و منتقدان سینمایی با تحقیرآمیزترین حالت از خبرنگار پرسید: «انگار انداختی بالا؟!» و سپس با تأکید سؤال کرد: «چیزی ننداختی؟» و در تکمیل رگبار تهمت و افترا خطاب به خبرنگاران حاضر در این نشست گفت: «مینالیم از بیسوادی شما سؤال هم که بلد نیستید!»
هرچند، خانمها و آقایان دست اندرکار فیلم مورد نظر که در یک ردیف در کنارش نشسته بودند و چهرههایشان در حجب و حیا، از ناسزاگوییهای این بازیگر شرمسار نشان میداد، سعی داشتند با متانت مانع ادامه سخن هتاکانهاش شوند اما توجهی به حرفها و اشارههای آنان نمیکرد و مرتب با تشر همه خبرنگاران حاضر را به بیسوادی و بلد نبودن سؤالات متهم میکرد و باز خبرنگار پرسشگر را مورد خطاب قرار میداد و با لحنی تحقیرآمیز میپرسید: چیزی کشیدی؟ و من که با بیش از 60 سال روزنامه نگاری هرگز شاهد چنین اهانتی (آنهم از یک بازیگر سینما) نسبت به یک خبرنگار نبودهام وقتی این درشتگویی را از یک شبکه مجازی میشنیدم اعصابم چنان متشنج شده بود که دستهایم به رعشه میافتاد و با تردید از خودم میپرسیدم آیا شخصیت اجتماعی این خانم بازیگر در عرصه هنر تکوین یافته یا...! آیا این واکنش یک نوع خودزنی هنری است یا منشأ شخصیتی دارد؟
تأسفبارتر و فجیعتر از این صحنه باصطلاح هنری و سینمایی، واکنش یک بازیگر معروف و برنامهساز تلویزیونی را شنیدم که در حمایت از این خانم هنرپیشه در یک فایل صوتی خطاب به روزنامهنگاران معترض به رفتار این زن بازیگر و در حمایت از او جملاتی بس بیادبانه در فایل صوتی گفته است:-«... گاهی اصلاً بدم نمیآید چیزهای درشت! ناخوشایندی ارائه دهم که باعث «سوزش» بعضی از جاهای حساس!آن عزیزان شود...!» که وقتی نوه خردسالم این جمله بیادبانه آقای برنامهساز تلویزیونی را با سواد شکسته بستهاش خواند از من پرسید: بابابزرگ منظور این آقا چیه؟ من با این پرسش دوباره معنی و مفهوم حرف بیادبانهای که از دهان یک هنرمند درآمده واقعاً شرمنده این کودک کلاس اول ابتدایی شدم و نتوانستم جواب درستی به او بدهم.
بههر حال انعکاس گفتههای اهانتآمیز و غیراخلاقی این خانم و آقای هنرمند در جامعه به باور من بیشاز آنکه برای روزنامهنگاران برخورنده باشد، بیش از همه باید مایه تأسف و تأثر جامعه هنری کشور بویژه پیشکسوتان سینما و تئاتر شود. چرا که معتقدم رعایت اخلاق و احترام به ارزشهای معنوی از سوی هنرمندان، بیش از هرخصیصه هنری مایه احترام جامعه نسبت به آنان خواهد بود و متعجبم که هنرمندان فهیم در عرصه سینما و تئاتر چرا نسبت به هتاکیهای یکی دو همکار تاکنون واکنش عذرخواهانهای در برابر مردم و روزنامهنگاران از خود نشان ندادهاند و اینگونه رفتارهای غیر اخلاقی را نکوهش نکردهاند.
هرچند میپذیریم همانگونه که چهرههایی اندک در عرصه هنر، به رعایت اخلاق و احترام به ارزشهای معنوی بیتوجه هستند، در جامعه مطبوعات هم بهعلت نبود ضابطههای اخلاقی و حرفهای در پذیرش افراد برای فعالیت خبری، عدهای بدون پشتوانه حرفهای و اخلاقی و فقط برای کسب موفقیت و فرصتهای مادی وارد جمع خبرنگاران معتقد به اصول حرفهای و ارزشهای معنوی وارد مطبوعات میشوند و به حرمت روزنامه نگاران آسیب میرسانند.
اما در دهههای گذشته که خبرنگاران اسیر و چلهنشین پای کامپیوترها نبودند و روزنامهها بیش از 90 درصد مطالبشان را خود تولید میکردند که توسط خبرنگاران این روزنامهها به صورت گزارش و خبر تهیه میشد ، افراد متفرقه بدون داشتن استعداد و قدرت تولید نمیتوانستند بهعنوان خبرنگار و نویسنده وارد تحریریه روزنامهها شوند.
در دهههای گذشته جامعه نیز با خبرنگاران با احترام برخورد میکرد و به خاطر حفظ این احترام هرگاه یکی از مقامات سیاسی و دولتی یا افراد مختلف دیگر نسبت به خبرنگاری اهانتی روا میداشت همه اعضای خانواده مطبوعات به خاطر همبستگیهای حرفهای و یکپارچگیای که داشتند چنان واکنش اعتراضآمیزی از خود نشان میدادند که فرد اهانتکننده را به عذرخواهی و اعتراف به بیحرمتی نسبت به اهل قلم وا میداشتند.
در اوایل دهه چهل انوشیروان کیهانیزاده خبرنگار حوادث روزنامه اطلاعات (و پیشکسوت امروزی) طی گزارش خبری در این روزنامه نوشته بود یک افسر جوان شهربانی یک دختر فراری از خانواده را فریب داده و او را به یک خانه فساد سپرده است. در آن زمان سپهبد نعمت نصیری (آخرین رئیس ساواک که در جریان پیروزی انقلاب اسلامی تیرباران شد) رئیس شهربانی کل کشور بود که با دیدن چنین خبری در روزنامه اطلاعات انوشیروان کیهانیزاده را به شهربانی احضار کرد و دستور داد او را به قسمتی در زیرزمین ساختمان شهربانی ببرند و سرش را خشک خشک بتراشند.
خبرنگاران مطبوعات که در آن زمان تعدادشان به سیصد نفر میرسید به طور جمعی واکنش اعتراضآمیزی نسبت به این عمل رئیس شهربانی نشان دادند و چنان اعتراض گستردهای با نوشتن مقالات انتقادی علیه نصیری نشان دادند که خبرگزاریهای جهان از جمله رویترز و آسوشیتدپرس خبر تراشیده شدن سر یک خبرنگار به دستور رئیس شهربانی ایران را در جهان انعکاس دادند و مقامات مملکتی چنان سراسیمه و وحشتزده شدند که شبانه با پیک مخصوص به سپهبد نصیری دستور رسید که باید در اسرع وقت به ساختمان مؤسسه اطلاعات برود و در حضور تمامی خبرنگاران رسماً از کیهانیزاده دلجویی به عمل آورد و از همه خبرنگاران به خاطر عمل توهینآمیزش عذرخواهی کند در غیر این صورت از ریاست شهربانی برکنار میشود و باید خود را به دادرسی ارتش معرفی کند.
آن روز همه خبرنگاران با شنیدن این خبر در سالن تحریریه اطلاعات اجتماع کردند و رئیس شهربانی با حضور در این جمع رسماً پوزش خود را از خبرنگاران به خاطر خطایی که مرتکب شده بود اعلام کرد.
در دهه چهل یک بار هم امامعلی حبیبی، کشتیگیر دارنده مدالهای طلا و نقره از مسابقات کشتی در المپیک و جهانی در انتخابات مجلس شورای ملی به نمایندگی این مجلس انتخاب شده بود که در جریان مصاحبهای با یکی از خبرنگاران به خاطر ذکر مطلبی اظهار ناخشنودی کرده بود. یک روز هنگام سخنرانی از تریبون مجلس، تهمتی به خبرنگار مصاحبهکننده زد و از پشت میکروفن که همه مردم آن را میشنیدند، گفت: «یک خبرنگار را میشود با یک چلوکباب هم خرید!»
انتشار این مطلب در جامعه چنان سبب اعتراض خبرنگاران مطبوعات شد که گفتند حبیبی همانگونه که از یک تریبون مجلس همه خبرنگاران را مورد اهانت قرار داده باید از پشت همان تریبون مجلس مردم را خطاب قرار دهد و بگوید از همه خبرنگاران به خاطر تهمتی که زده رسماً عذرخواهی میکند که چنین هم کرد.