هادی خانیکی در پاسخ به این سوال که «اگر بخواهیم در میان دانشگاهیان به طرح مسئله گفتوگو بپردازیم، از کجا باید شروع کنیم؟»، گفت: ما حتی در دانشگاه هم که هستیم، در حصارهای درخودتنیده بهسر میبریم.
به گزارش عطنا به نقل از صفحه شخصی هادی خانیکی، او در اولین میزگرد ادواری نهاد «گفتوگوی استاد» با موضوع «امكان و امتناع گفتوگو ميان نخبگان» که روز یکشنبه ۸ اسفندماه ۹۵ در موسسه رحمان با حضور مصطفی ملکیان، سارا شریعتی و حجتالاسلام محمدعلی ایازی برگزار شد به ایراد سخن پرداخت.
وی در آغاز بحث خود را با بيان اينكه شايد تجربه اغلب ما اين باشد كه در برخورد با مسائل مختلف دريافتهايم كه هر چقدر هم که بزرگ فكر كنيم باید از كارهای كوچك شروع كنيم، گفت: به اين اعتبار از تمثيل طنزآميزی که سوسن شريعتی در يكی از جلسات رحمان به كار برد استفاده میكنم كه گفتند برخلاف جاهای ديگر كه اول كار اجتماعی میكنند و بعد به سراغ کار سیاسی میروند، اینجا در رحمان افراد اول کار سیاسی انجام دادهاند و اکنون به سراغ کار اجتماعی آمدهاند: جمعی از دانشگاهيان كه عمدتاً سالها در سياست و در مديريتهای كشور بودهاند، از ۳، ۴ سال پيش يكی از بحثهايی را كه دنبال میكردند اين بود كه اگر دريافتيم كه مشكل اساسی در كشور ما گفتوگو است، اين قفل يا گره آن را چگونه میتوانيم باز كنيم. البته نه به صورت انفجاری به اين معنا كه بخواهيم به شكل ناگهاني جامعه ايران را به يك جامعه گفتوگويی بدل كنيم، اما به این نتیجه رسیدهایم که اگر تنها یک راه برای حل مشکل ایران وجود داشته باشد، گفتوگوست.
مدیرگروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی افزود: به این اعتبار، موسسه رحمان که موسسهای غیردولتیست، تلاش دارد به پاسخ این سوال که «اگر بخواهیم در میان دانشگاهیان به طرح مسئله گفتوگو بپردازیم، از کجا باید شروع کنیم؟» برسد. ما حتی در دانشگاه هم که هستیم، در حصارهای درخودتنیده -که توسط سیاست، بوروکراسی و یا ساحتهای مختلف دیگر تعیین میشوند- بهسر میبریم. مثلاً اینکه میگویند فلسفه نمیتواند با جامعهشناسی گفتوگو کند، جامعهشناسی نمیتواند با روانشناسی گفتوگو کند و ... . به این معنا تصمیم گرفتیم در جلساتی چنین محدود و کوچک گفتوگوهایی انجام دهیم که زمینهای بشوند برای گفتوگوهای دیگر.
وی در ادامه گفت: زمانی من به همراه سارا شريعتی در مراسم دفاع يك پاياننامه كه عنوان آن «فهم روشنفكران از ماركسيسم» و موضوع مطالعه نيز دكتر شريعتی، استاد مطهری و مهندس بازرگان بود، حضور داشتم. در آن نشست گفتم كه اين يك مسئله است كه چرا قبل از انقلاب، روشنفكران فقط در زندان با يكديگر آشنا میشدند؟ خانم شريعتی نیز پاسخ خوبی دادند و گفتند در حال حاضر نيز كه استادان ما فقط در جلسههای دفاع با يكديگر گفتوگو میكنند!
خانیکی ادامه داد: من بهلحاظ تجربی و نظری درگیر مسئله گفتوگو بودهام. بخش نظریاش تلاش در حوزه گفتوگوی فرهنگها و تمدنها و رسالهام که در همین مورد بود، است و تجربیاش هم اینکه از زمانی که در بستهترین نوع مبارزه یعنی مبارزه مسلحانه حضور داشتم تا امروز، فکر میکنم دوای درد ایران فکر کردن به گفتوگو است. البته ابهاماتی درباره اینکه «چه چیزی گفتوگو است و چه چیزی گفتوگو نیست؟» وجود دارد که پرداختن به این مسئله شروع کار ما خواهد بود.
رئیس انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در ادامه به تعریف ملکیان از گفتوگو اشاره کرد و گفت: ایشان گفتوگو را مکالمهای میدانند که در آن شرکتکنندگان برای نیل به هدفی واحد و مشترک که حل یا رفع مسئله مبتلابه همهشان است، به فهم و نقد سخن یکدیگر میپردازند. در فرآیند گفتوگو، فهم سخن تو زمینهساز نقد آن سخن از سوی من میشود و نقد من سبب میشود که تو، یا مدعای خودت را واضحتر کنی یا دلیل خودت را قویتر و این ایضاح مدعا با تقویت دلیل، مرا به فهم عمیقتر سخن تو و نقد دقیقتر آن رهنمون میشود و با این سیر دیالکتیکی، گامبهگام و دستدردست هم به حل یا رفع مسئله یا مشکل نزدیک و نزدیکتر میشویم.
در پایان خانیکی با طرح این سوال که «نخبگان ایرانی و بهطور خاص دانشگاهیان و اندیشمندان، چگونه با دیگران در پیرامون خود، در تاریخ خود و در جهان خود مواجه میشوند؟» و «فهمشان از گذشته چگونه است؟» گفت: امروز ما با اندیشمندانی مواجه هستیم که به تخریب کامل گذشته یا اطرافیانشان میپردازند و یا اینکه اصلاً جهان پیرامون و ساحتهای غیر از خودشان را قبول ندارند.
درواقع استدلال یا مغالطه، نقدپذیری یا نقدگریزی، دیالوگ یا مونولوگ چه جایی را در فرآیندهای گفتوگویی نخبگان ما دارند؟ اصلاً امکان گفتوگوی ما کجاست؟ کجا و چه مکانی مناسب نشستن و گفتوگو کردن روشنفکران است؟ من در سفری که به مصر داشتم، قهوهخانه روشنفکری آنجا را در بازار خانخلیلی دیدم که نزدیک به دویست سال قدمت داشت. یعنی دویست سال است که مکانی برای گفتوگوی روشنفکران دارند. چنین جایی در ایران کجاست و کجا باید بهدنبال آن بود؟