طبق آمار سال 85، زنانی که همسر خود را به دلیل فوت از دست دادهاند، حدود 6.5 درصد بودند ودر سال 95 به 7.3 درصد رسیدند. زنانی هم که به واسطه طلاق، سرپرست خانوار شدند از 0.9 درصد سال 85 به 2.2 درصد در سال ٩٥رسیدهاند
به گزارش عطنا به نقل از روزنامه ایران، توانمندسازی زنان در اقتصاد ایران یکی از مباحث نه چندان قدیمی است. بحثی که در سالهای طولانی جدی گرفته نشد و در سالهای اخیر، کم کم اقدامات عملی را به خود دیده است. هر چند دیر، اما این اقدام ضروری نتوانسته شرایط را تغییر دهد و آمارها حکایت از رشد زنان سرپرست خانوار دارد.
ادعایی که با آمارها خودنمایی میکند و ضرورت کارهای جدی تر و همه جانبه از سوی دولت، سازمانهای مردم نهاد و حتی بخشهای مختلف تجاری کشور (در قالب مسئولیتهای اجتماعی شرکتها) را تأکید میکند.
در این حوزه نگاهی به آمارها حقایق را روشن تر میکند. بر اساس آمارهای رسمی و در آخرین سرشماری نفوس و مسکن سال 59،93 میلیون و 427 هزار نفر از کل جمعیت 79 میلیون و 926 هزار نفری ایران زن هستند؛ سهم 49 درصدی از کل جمعیت کشور.
حال اگر بدانیم 64.3 درصد زنان ایرانی دارای همسر هستند و حدود 9.5 درصد زنان به دلیل فوت همسر یا طلاق، بدون همسر زندگی میکنند، آمارها هشدار برانگیز میشوند، زیرا از این میزان، 7.3 درصد همسر خود را به علت فوت از دست داده و 2.2 درصد نیز از همسر خود طلاق گرفتند.
طبق همین گزارش 26.2 درصد از دختران هم تاکنون ازدواج نکردهاند که بخشی از آنها هم در گروه زنان سرپرست خانوار قرار میگیرند.روند رو به رشد این حوزه هم هشدارها را بیشتر میکند تا بدانیم چرا باید همه بخشها در این حوزه فعال شوند.
طبق آمار سال 85، زنانی که همسر خود را به دلیل فوت از دست دادهاند، حدود 6.5 درصد بودند ودر سال 95 به 7.3 درصد رسیدند. زنانی هم که به واسطه طلاق، سرپرست خانوار شدند از 0.9 درصد سال 85 به 2.2 درصد در سال ٩٥رسیدهاند.
براساس این بررسی، بسیاری از این زنان فاقد مهارت و توانمندی لازم برای اداره زندگی و معیشت خود و خانوادهشان هستند و این موضوع یعنی آنها بیش از پیش آسیبپذیر خواهند بود و جامعه را با مشکلات بیشتر روبهرو میکند.
بسیاری از این زنان فاقد مهارت و توانمندی لازم برای اداره زندگی و معیشت خود و خانوادهشان هستند و این موضوع یعنی آنها بیش از پیش آسیبپذیر خواهند بود و جامعه را با مشکلات بیشتر روبهرو میکند
در این میان کنترل آسیبهای احتمالی ناشی از این شرایط، نیازمند سیاستهایی است که به توانمندسازی، مهارتآموزی و در واقع آمادهسازی این زنان برای مدیریت اقتصادی و اجتماعی خود و خانوادهشان را در پی داشته باشد.
علاوه بر نگاهی کلان به ابعاد مختلف این مسأله که از سوی دولت و حاکمیت ضروری است، حضور و مشارکت همه بخشهای اقتصادی هم ضروری است. این همان نکتهای است که فعالان حوزه زنان و اقتصاد دانان بر آن تأکید دارند.
فاطمه مقیمی عضو هیئت رئیسه اتاق بازرگانی تهران که یکی از کارآفرینان برتر حوزه زنان است در این خصوص معتقد است که باید فضا برای بزرگتر شدن بخش خصوصی فراهم شود تا با بزرگتر شدن حوزه اختیارات بخش خصوصی، بخشی از مسئولیت از گردن دولت برداشته شود.
او با تشریح یک راهکار عملی میگوید: برای توانمند کردن زنان سرپرست خانوار باید مسئولیت به عهده سازمانهای مردم نهاد سپرده شود؛ زیرا این سازمانها با تمرکز و پیگیری بیشتر، مشکلات این قشر را پیگیری خواهند کرد.
او با اشاره به ضرورت برنامهریزی دقیق برای استفاده از قابلیتهای زنان افزود: افزایش سازمانهای مردم نهاد باید در اولویت برنامههای دولت قرار گیرد؛ هرچند که در کشور ما طی سالهای اخیر تأکید زیادی بر ایجاد و توانمندسازی سازمانهای مردم نهاد داشتهایم اما این نهادهای مدنی و اجتماعی هستند که باید برای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار وارد میدان شوند.
او توانمندسازی را با آموزش اعتماد به نفس و خودباوری در این زنان زمینه شروع کار دانست و گفت: تولید و مشارکت اقتصادی در مرحله بعدی قرار دارد.
وی با اشاره به آمار فقر 30تا 50 درصدی بیشتر در خانوادههای زن سرپرست ادامه داد: اقدامات باید به گونهای باشد که زنان و مردان به یک اندازه از فرصتها بهرهمند شوند که در این حوزه، نظام اقتصادی کشور باید حضور مستقل زنان در عرصههای تولید، آموزش و... را مورد توجه قرار دهد.
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا نیز در این حوزه با اشاره به مسئولیت دولت در حوزه فقرزدایی در همه اقشار جامعه و خاصه زنان سرپرست خانوار میگوید: اگرچه فقر از والدین به فرزندان ارث میرسد اما باید توجه کنیم که فقر محصول شرایط اجتماعی است و دولتها میتوانند با اقدامات مداخلهای خود مسأله فقر را در جامعه حل کنند.
وی با اشاره به اهمیت آموزش و توانمندسازی افزود: نخستین و ابتدایی ترین اقدامی که دولتها باید انجام دهند از بین بردن شکاف آموزشی است؛ اگر نظام آموزشی شرایط یکسانی را برای آموزش افراد به وجود آورد و آنها را برای ورود به عرصه کار و تولید آماده کند جامعه در بلند مدت با مشکل فقر مواجه نخواهد بود.
وی با تأکید بر نقش مشارکتهای اجتماعی و مسئولیت اجتماعی شرکتهای اقتصادی و ایجاد کمپینهای مرتبط مانند کمپین «هم سایه شو» که اخیراً فعالیت خود را آغاز کرده، توضیح داد: مسئولیت کمپینهای اجتماعی بیش از آنکه از بین بردن فقر در این اقشار باشد باعث آگاهی عمومی و توجه به مشکلات میشود.
او ادامه داد: این کمپینها برای حل مشکلات اجتماعی وارد میدان شدهاند اما به عقیده من مهمترین مسئولیت آنها ایجاد آگاهی در عموم مردم نسبت به شرایط اقشار خاص است.این آگاهی بخشی نه تنها جامعه را نسبت به این مشکلات و دغدغهها حساس میکند بلکه اهرم فشاری برای دولتها هم به حساب میآید.
وی تأکید کرد: جلب مشارکت مردمی توسط سازمانهای مردم نهاد میتواند در فقرزدایی نقش مؤثری داشته باشد.
لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و مدیر خانه خورشید هم در این بخش نظری تکمیلی دارد و معتقد است که زنان بدون برخورداری مهارت برای ادامه زندگی و کسب درآمد وقتی سرپرست خانوارشوند، تنها مشکلات اقتصادی ندارند و در ابعاد روانی هم چالش خواهند داشت.
او در حوزه روشهای توانمندسازی هم افزود: روند مهارت آموزی و توانمندسازی باید از سنین پایین به فرزندان به ویژه گروههای در معرض آسیب آموزش داده شود تا در آینده با چالشهای کمتری مواجه شود.
وی تأکید کرد: اگر از کودکی به فرزندان به ویژه دختران آموزشهای لازم داده شود، آنها در آینده با برعهده گرفتن سرپرستی خانوار مشکلات کمتری را پیش روی خود خواهند داشت؛ از اینرو این سیاست در قالب پیشگیری سطح اول میتواند از طریق مدارس و سیستم آموزش عالی به دختران و زنان آموزش داده شود.
ارشد درباره حضور نهادهای اجتماعی و مدنی در این زمینه هم با اشاره به فعالیتهای گسترده در سالهای اخیر گفت: این نهادها برای افزایش مهارتهای اجتماعی و کاری زنان سرپرست خانواده و در معرض آسیب کارهای جدی را انجام دادهاند اما بدون شک در این زمینه باید یک اجماع همگانی برای توانمندسازی این گروه از زنان صورت گیرد.
وی شکلگیری کمپین «هم_سایه_شو» را در راستای آموزش و کارآفرینی زنان سرپرست خانوار مفید دانست و ادامه داد: این اقدام در شرکتهای تجاری میتواند منافع اجتماعی و اقتصادی بنگاههای اقتصادی را محقق کند زیرا آموزش به این زنان، یعنی افزایش کارایی اجتماعی و افزایش قدرت خرید همین خانوارها.
وی تأکید کرد: کمپینها میتوانند بخشی از جامعه را برای اهدافی عالی در جامعه با خود همراه کنند و به این ترتیب در نقش آگاهی بخشی در جامعه عمل کنند.